«إِنَّ ٱلَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَآءِ ٱلْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ* وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّىٰ تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»کسانی که از پشت حجره ها با فریاد تو را میخوانند، بیشترشان نمی فهمند. و اگر آنها صبر می کردند تا تو به سوی ایشان بیرون می شدی، برای آنها خوب بود و خدای آمرزش گری است بخشایش گر.
بیانقرآن به ادب و انسانیت دعوت می کند
یکی از تفاوت های انسان با حیوان، ادب است. انسان ها ادب دارند و حیوانات از ادب دورند. انسان ها پسندیده را از ناپسندیده تمیز می دهند و خوب را از بد می شناسند. هرچه از انسانیت دوری پیدا شود، بی ادبی بسیارتر می شود و هرچه انسانیت، کامل تر گردد، ادب و تربیت بیشتر می شود.
ادب از فهم، سرشار و ادراک حقایق سرچشمه می گیرد و بی ادبی از نفهمی و بی ادراکی. حیواناتی که تربیت پذیرند، آنهایی هستند که شعور و ادراکشان از هم جنسانشان بیش باشد. انسان هایی که قابل تربیت نیستند، آنانند که فهم و شعورشان از انسان های دیگر کم تر است. اینان از انسانیت دورند و به حیوانیت نزدیک.
خدای بزرگ، مودب ترین فرد انسان را از میان بی ادب ترین انسان ها برگزید تا آنان را به ادب و انسانیت دعوت کند. قرآنِ پیغمبر اسلام، بسیار بسیار عرب را به ادب و انسانیت می خواند.
در سوره بقره می فرماید:« وليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها ولكن البر من اتقى وأتوا البيوت من أبوابها
1؛ نیکویی آن نیست که از پشت خانه ها به درون شوید، ولی نیکوکار کسانی هستند که تقوا داشته باشند و از درهای خانه به درون شوند.»
معلوم می شود که بعضی عرب های نادان آن زمان از در خانه به درون نمی شدند، بلکه از پشت خانه به درون می آمدند!
در سوره نور می فرماید:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّىٰ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَىٰ أَهْلِهَا
2؛ به درون خانه ها نشوید تا آشنایی پیدا کنید و بر اهل خانه سلام کنید.»
در همان سوره می فرماید:« فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّىٰ يُؤْذَنَ لَكُمْ ۖ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا ۖ هُوَ أَزْكَىٰ لَكُمْ
3؛ اگر کسی را نیافتید، به درون خانه نشوید تا به شما اذن داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، برگردید. برای شما بهتر و پاکیزه تر است.»
از این دو آیه نمونه های دیگری از بی ادبی و بی تربیتی عرب آن زمان دانسته می شود که بدون سابقه و آشنایی با صاحب خانه و بدون اجازۀ او به خانه اش داخل می شدند و اگر صاحب خانه می گفت برگردید و بیرون شوید، بی شرمی کرده می ماندند و بیرون نمی رفتند.
آری، قرآن با زبان های مختلف، مسلمانان را به ادب و تشریفات انسانیت دعوت می کند و قوانین تربیتی فراوان دارد که از نظر آن که مبادا بحث از محور آیه خودمان خارج شود، به همین چند نمونه بسنده می شود. آیه شریفه، یکی از قوانین شرفیابی حضور مقدس پیشوای بشریت، یعنی حضرت خاتم انبیا (ص) را دربردارد.
فریاد کشیدن در هنگام سخن، بی ادبی است و بسیار ناپسند. کسی را با فریاد خواندن بی تربیتی است و بسیار زشت، به ویژه اگر مقامی شامخ و مورد احترام داشته باشد. کسی را از پشت در خانه صدا زدن زشت تر و ناپسند تر است، مخصوصا اگر وی فرستادۀ بزرگ خدای باشد. بنابراین، زشتی رفتار بعضی از عرب های نادان آشکار می گردد و دوری آنان را از قواعد انسانیت می رساند و وظیفۀ سنگین و مقدس پیامبر اسلام را می نمایاند؛ که برای تربیت چگونه مردمی فرستاده شده است.
شگفت در این است که با افراد نفهم، متکبرانه رفتار کردن و با بی اعتنایی سخن گفتن، موجب احترام و شخصیت است ولی با تواضع و فروتنی رفتار کردن و متواضعانه سخن گفتن، موجب حقارت و کوچکی است! افراد نفهم کسی را احترام می کنند که مرعوب او باشند.
وجود مقدس رسول خدا نمونه ای کامل از ادب و تواضع بود و هیچ گونه تکبر و خودگیری در پیکر نازنینش راه نداشت. کسی از حضرتش نمی ترسید، زیرا مردم از کسی می ترسند که زور بگوید و یا در انتقام سخت گیر باشد و عفو و اغماض و مهر و عاطفه در قلبش راه نیابد.
رسول خدا نمونۀ عفو نماینده مهر و رحمت پروردگار بود، از این جهات و جهات دیگر، تعدادی از عرب های نادان با وجود مقدسش مودبانه رفتار نمی کردند، به طوری که حضرتش پیوسته در آزار بود.
قرآن در سوره نور میگوید:« لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا
4؛ آن گونه که یکدیگر را می خوانید رسول را مخوانید.»
آیه کریمه می رساند که آنان هیچ گونه تفاوتی میان رسول خدا(ص) و خودشان قائل نبودند و همان گونه که خودشان را آواز می دادند، رسول خدا (ص) را نیز می خواندند.
این مردم تواضع و حسن اخلاق خاتم انبیا(ص) را دیده بودند که خود را همچون فردی از آنها می داند، ولی نمی خواستند بدانند که احترام وتعظیم مقام مقدس رسالت بر همه کس واجب و لازم است.
در این زمان، کسانی که به مشاهد مشرفه، به زیارت می روند، بدبختانه کمتر احترامات آن مقامات مقدس را نگه می دارند. هنگام عرض حاجت با ادب سخن نمی گویند و خطاب هایشان به امامان مودبانه نیست.
شبی در حرم امام هشتم علیه السلام مشرف بودم. حرم را خلوت کرده بودند. شنیدم مردی از پشت پنجره فولاد فریاد می زند و امام هشتم را به نام می خواند و تقاضای خود را بیان می کند. این مرد، شاید چنین پنداشته که اگر آهسته سخن گوید امام هشتم نمی شنود!
عده ای خود را مقدس می شمارند، اینان در حرم های مطهر می مانند و جای را بر زوار تنگ می کنند، غیر مودبانه زیارت می خوانند، با کسی که در کنارشان نشسته به گفت و گو می پردازند و داستان سرایی می کنند، با کمال بی ادبی می خوابند و یا چرت می زنند و گاهی بر سر نشستن دعوا می کنند و شگفتی این جاست که این دسته خود را مسلمان کامل می دانند.
صبر
آیه شریفه می فرماید:«ولو انهم صبروا؛ اگر آنان صبر می کردند.»
صبر برخلاف تمایل درونی رفتار کردن و از شتاب به سوی مقصود، خودداری کردن و لگدی بر احساسات درونی نهادن و آن گونه که عقل می گوید از پی مطلب رفتن است.
صبر چون بر خلاف احساسات و میل است، بسیار تلخ و ناگوار به نظر می رسد. صبر، نشانۀ اراده ای قوی و روحی نیرومند و انسانیتی عالی است. صبر، از صفات عالی و از نیروهای معنوی است که هزاران بار قدرت آن از نیروهای ظاهری افزون تر است. صبر، نتیجۀ قطعی دارد و بی صبری جز زیان، بار ندهد. صبر از ادب است و ادب از صبر و هر دو از صفات انسانی اند و از صفات حیوانی به دور.
حیوان اگر چیزی بخواهد به زودی بر آن می جهد تا بدستش آورد. حیوان نمی اندیشد که خواسته اش از بهر وی سود دارد یا زیان. حیوان اگر خشمگین شود خشم را به کار می اندازد و فکر نمی کند که این خشم به جاست یا نه و به کار بردنش سودمند است یا نه.
حیوان اگر از چیزی بهراسد، از آن می گریزد و تأمل نمیکند که این هراس، صحیح است و گریختن، سزاوار است یا نه. به طور خلاصه، حیوان، ضعیف تر از آن است که بتواند بر خواهش دل پای نهد و روح سرکش خود را افسار زند؛ پیوسته در پی خواسته های دل، دوان است.
انسانهایی که به حیوانات نزدیکند چنیند، برای نمونه کودکان را مثال بزنیم. ولی انسانهایی که انسان باشند، اگر چیزی را بخواهند در جستن به سوی آن درنگ کرده و می اندیشند، اگر خشمگین شوند، خشم خود را فرو برده و به طور کلی احساسات را کنار گذارده و به نیروی خرد تکیه می کنند.
و همین معنای صبر است که برتری انسان را بر حیوان می رساند. کسی که بخواهد در خصوص این صفت بزرگ، مطالعاتی بیشتر داشته باشد، به جلد اول کتاب پنج شنبه
5 ، رجوع کند.
خواهش دلِ بی ادبان این بود که انتظار نکشند و به زودی رسول خدا (ص) را ببینند. به دنبال خواستۀ دل خود شتافته، پیغمبر اسلام را از پشت خانه با فریاد می خوانند و با آن مقام مقدس مراعات ادب نمی کردند، در صورتیکه شایسته بود که درنگ کنند تا حضرتش به سوی آنها شود.
آدمی که نمی فهمد حیوانی است به صورت انسان، حیوان بردباری ندارد.
🔹 متن کامل تفسیر را در کتاب «تفسیر سورۀ حجرات» بخوانید.
---------------------
پی نوشت ها:
[1] بقره آیه 189
[2] نور آیه 27
[3] نور آیه 28
[4] نور آیه 63
[5] شب پنج شنبه عنوان سلسله کتاب هایی از مرحوم آیت الله سید رضا صدر است که جلد اول آن به نام استقامت منتشر شده است.