نوشتاری از آیت الله سید رضا صدر از کتاب «راه علی علیه السلام» با موضوع معنای عبادت و شیوه های آن
عبادت یعنی بندگی، نه بردگی، بندگی با اختیار همراه است و بردگی با جبر، همراه. بندگی با رضایت است، با آزادی است. بردگی با کراهت است و با زور فشار. عبادت خدا، بندگی حق است. بندگی، از خواستن ریشه میگیرد و از اختیار برمیخیزد.
در نهج البلاغه آمده است:
گروهی از بیم کفر و عقاب خدا را عبادت کردند؛ این عبادت بردگان است. گروهی به امید ثواب و پاداش خدا را عبادت کردند؛ این، عبادت بازاریان است. گروهی از روی شکر و سپاس خدا را عبادت کردند؛ این، عبادت آزادگان است.
شکر و سپاس، نخست در قلب جای میگیرد و در رفتار و گفتار نمایان میشود و آن وقتی است که معرفتی حاصل شود و شناختی رخ دهد. مادامی که معرفتی نباشد، شکری نخواهد بود و سپاسی حاصل نخواهد شد. هر چه معرفت کاملتر شود، سپاس افزونتر خواهد بود. معرفت، بیم و امید میآورد؛ کسی که معرفتی نداشت، بیم و امیدی ندارد. او را با سپاس کاری نیست. به مقام مقدس بندگی نرسیده است. او خدا شناس نشده تا سپاس بندگی را به جا آورد. عبادت گوناگون است و رنگهای مختلف دارد و علی علیهالسلام از همه گونه عبادتها برخوردار بود.
خدمت به خلق عبادت است، اگر برای خدا باشد، اگر از بندگی ریشه بگیرد، اگر از خلق انتظار پاداشی در کار نباشد. انتظار پاداش از خلق، تجارت است و سوداگری، نه عبادت است و نه بندگی.
بندۀ خدا کسی است که خود را همیشه در حضور خدا ببیند، و جز خدا کسی را نبیند. پیامبر بزرگ اسلام در قرآن به لقب مقدس «بنده» ملقب گردیده است.
حضرت علی علیهالسلام از آغاز عمر تا پایان، در عبادت به سر برد و در خدمت خلق عمر خود را طی کرد. بندگی خواهش دل را کنار نهادن و درخواست خدا را برگزیدن است.
گونهای از عبادت، خدا را خواندن، و با حضرت حق راز و نیاز داشتن و در پیشگاه او سر تسلیم و انقیاد فرود آوردن است. عبادت، از خویش بریدن و به حق پیوست است. «من» را فراموش کردن و «او» شدن است. گونهای از عبادت، وظایفی است که از سوی خدا رسیده و در شب و روز و آشکار و نهان باید انجام شود. انفرادی و اجتماعی باید انجام شود.
عبادت، گشودن راهی است مستقیم با خدا. دریچۀ این راه، در قلب باز میشود و به رفتار و گفتار منتهی میگردد. آری، هر عضوی از اعضای انسان را با خدا راهی است. و انسان را با خدا چنین راهی است و آن، گام نخستین بندگی است.
سرآمد عبادتها نماز است. نماز مشتمل بر شرفیابی و حضور است، مشتمل بر سخن با خداست، مشتمل بر سخن خداست، مشتمل بر خضوع و خشوع و انقیاد و تسلیم است.
علی سرآمد نمازگزاران بود؛ نمازگزاری که خود را نمیدید و او را میدید.
دانشمند یهودی به حضورش شرفیاب شد و پرسید:
- تو خدا را دیده ای که عبادتش میکنی؟
- «خدای نادیده را عبادت نمی کنم.»
- چگونه خدا را دیدهای ؟
- «خدا را با این چشم نمیشود دید، با دیده بصیرت و بینش قلب، خدا دیده میشود.»
عبدالرحمان جامی قطعهای سروده و از نماز علی خبر داده، میگوید: در غزوۀ احد، تیری بر تن علی (ع) جا گرفت. هرچه خواستند تیر را تنش بیرون کشند، نشد و حضرتش تاب نمیآورد. در حال نماز تیر را از تنش بیرون کشیدند و علی (ع) دردی احساس نکرد. چون از خود بیخود بود و او را میدید و بس.
در نهج البلاغه راز و نیازی از حضرتش با خدا نقل کرده است: «بار خدایا! تو را از بیم آتش دوزخت و یا به طمع بهشتت عبادت نکردم، بلکه تو را شایسته عبادت و بندگی دیدم و عبادتت کردم.»
نقل است آن حضرت هزار درخت خرما کاشته بود. در پای هر درختی دو رکعت نماز میخواند. آری او در خانه نماز میخواند، در مسجد نماز میخواند در نخلستان نماز میخواند.
عبادت مخصوص مسجد نیست، صحفه روی زمین عبادتگاه است. مسیحیانی که عبادت را از نظر تشریفاتی مینگردند و با بندگی سروکار ندارند از مسیح (ع) پیروی نمیکنند، جایگاه عبادت را کلیسا میدانند، آن هم در هفته یک بار. مسلمانانی که نماز جماعت را پدیده تشریفاتی میدانند، راه علی علیه السلام را نمیروند و از محمد(ص) پیروی نمیکنند. عبادات در درجه اول امری است روحی، و بندگی از دل برمیخیزد و سپس نمایان میشود. عبادت تشریفاتی، عبادت نیست، بندگی نیست.