آیتالله سید اسماعیل صدر، پدربزرگ امام موسی صدر از مراجع بزرگ شیعه بود که در اصفهان به دنیا آمد.
آیتالله العظمی سید اسماعیل ابن سید صدرالدین ابن سید صالح شرفالدین (ح 1255-1338ق): «سید الصدر» یا «آقای صدر» خوانده میشد. فقیه، اصولی، جانشین آیتالله العظمی میرزا حسن شیرازی و از مراجع بزرگ شیعه پس از رحلت وی بود.
در اصفهان به دنیا آمد. مادرش اهل اصفهان و دختر تاجری متدین و خوشنام از خاندان نمازی بود که به تدین و تدبیر شهرت داشت. بینهایت باهوش، با ذکاوت و به واقع «تالیتلو پدرش» بود. کمتر از نه سال داشت که پدرش را از دست داد. با درگذشت پدر، برادرش سید محمدعلی معروف به آقا مجتهد سرپرستی و تربیتش را عهدهدار شد. ادبیات عرب، منطق، ریاضیات و عمده سطوح فقه و اصول را نزد آقا مجتهد آموخت. در همان عنفوان جوانی در صرف، نحو، معانی، بیان و منطق، مهارتی ستودنی و جایگاهی والا یافت.
آیتالله العظمی سید عبدالحسین شرفالدین در خاطرات خود آورده است که سالها بعد در سامرا، زمانی که سید اسماعیل در سنین ۶۰ سالگی بود، اشکالات ادبی خود در کتب مطول و غیره را نزد او میبرده و نکات چنان دقیق و ظریفی از وی آموخته است، که از تمامی اساتید دوران تحصیل خود فرا نگرفته است. وی همچنین در توصیف دوران فراگیری سطوح توسط سید اسماعیل آورده است که وی روزانه دوازده جلسه علمی در اصفهان داشته است که برخی حضور در پای درس استاد بود، برخی تدریس و برخی نیز مباحثه بینالاثنینی یا چندنفره با همدرسان وقت خویش. بسیار پیش آمد که وی شبهای تابستان را به مباحثات علمی مینشست و در آن چنان غرق میشد که هنگام سحر با بلند شدن صدای مؤذن به خود میآمد. سید اسماعیل این روحیه را در سرتاسر عمر و حتی در روزهای آخرین بیماری نیز حفظ و اکثر اوقات را صرف تتبع و تأمل در مسائل اصولی و فقهی کرد.
از اصفهان تا نجف
در حدود سن نوزده سالگی بود که برادر بزرگ و مربی اصلی خود آقا مجتهد را از دست داد. از آن پس آیتالله العظمی شیخ محمد باقر نجفی شوهر خواهر وی مسئولیت تدریس و رسیدگی به کارهای وی را عهدهدار شد. سالیانی چند که برخی قریب هشت تا ده سال خواندهاند، شب و روز را در دروس پایانی سطح و سپس خارج فقه و اصول شیخ محمد باقر نجفی شرکت و چنان پیشرفت کرد که «مشار بالبنان» شد و استاد احراز ملکه استنباط را توسط وی تصریح نمود.
گفتهاند سید اسماعیل از شاگردان خاص شیخ محمد باقر نجفی و از اصحاب جلسات مذاکره خصوصی استاد بود. همچنین گفتهاند وی اساساً مؤسس بعضی دروس خارج استاد بود؛ چنانکه ابتدا تنها خود به شکل خصوصی در آن حاضر میشد، تا بعد گسترش پیدا کرد و اهل فضل به آن ملحق شدند. در سال 1281ق و به دنبال عزیمت استاد به سفر حج، اموال موروثی خود را به برادران سپرد و همراه مادر با این آرزو رهسپار کربلا شد که بتواند در محضر آیتالله العظمی شیخ مرتضی انصاری تلمذ کند. اما وقتی به کربلا رسید، با خبر درگذشت شیخ انصاری مواجه شد. با اندوه عازم نجف اشرف شد و از آن پس سالها در دروس سه شاگرد بزرگ شیخ انصاری، یعنی آیات عظام میرزا حسن شیرازی، شیخ مهدی کاشفالغطاء و شیخ راضی نجفی شرکت جست. نزد اساتید دوم و سوم تنها فقه آموخت و نزد استاد اول هم فقه و هم اصول. حضور وی در درسهای میرزای شیرازی، قطعنظر از برخی سفرهای کوتاه، تا آخرین روز حیات استاد، قریب سه دهه تمام به طول انجامید.
وی نه تنها به جهت علمی از میرزای شیرازی متأثر بود، بلکه به جهات روحی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی نیز از آن بزرگوار تأثیر پذیرفت. سید اسماعیل در دوران اقامت در نجف، علاوه بر تکمیل مدارج فقه، اصول و حدیث، به فراگیری اخلاق و سایر علوم عقلی مانند فلسفه، کلام و حتی ظاهرا ریاضی، هندسه، هیأت و نجوم قدیم نیز پرداخت. اگرچه روشن نیست که وی علوم اخیر را نزد کدامین اساتید فرا گرفته است، اما به مناسبت طرح نکتههایی از علوم یاد شده در دروس فقه و اصول معلوم بود که وی در آن زمینهها نیز اطلاعات فراوانی دارد. در سال 1281ق همراه خواهر خود [همسر آیتالله العظمی شیخ محمد باقر نجفی] عازم سفر حج شد. در حج آن سال بسیاری از حجاج، از جمله خواهر وی، به سبب شیوع بیماری وبا درگذشتند. سید اسماعیل نیز به این بیماری مبتلا شد، اما به لطف خدا شفا یافت و در سال 1282ق به نجف بازگشت.
ازدواج و تشکیل خانواده
در پانزدهم شعبان سال 1287ق با بانو صفیه، دختر پسر عمویش آیتالله سید هادی صدر ازدواج کرد و بدین ترتیب با آیات بزرگوار سید یوسف شرفالدین [پدر آیتالله العظمی سید عبدالحسین شرفالدین] و [اندکی بعد] شیخ عبدالحسین آلیاسین باجناق گردید. در سال 1291ق مجدداً بیمار و در پی تأکید پزشکان بر ضرورت تغییر آب و هوا رهسپار اصفهان شد.
بازگشت به اصفهان
علماء، فضلاء و طبقات مختلف مردم از بازگشت وی به گرمی استقبال و امامت مسجد جامع اصفهان را به او واگذار کردند. طی دوران اقامت در اصفهان به مناسبت منبر نیز میرفت و مردم را وعظ و ارشاد میکرد. اقبال قاطبه مردم به وی و محبوبیت و درخشش او طی مدتی کوتاه چنان شدت یافت، که با طبع و میل باطنیاش به سادهزیستی و پرهیز از ظهور و بروز در تعارض افتاد. به همین سبب در سال 1294ق ناگهان و بیخبر اصفهان را ترک و به نجف مراجعت کرد.
هجرت به سامراء
بازگشت وی به نجف در شرایطی صورت گرفت که استادش آیتالله العظمی میرزا حسن شیرازی در شعبان سال 1291ق به سامراء هجرت کرده بود و تدریجاً میرفت تا مسئولیت مرجعیت مطلق عالم تشیع را بر عهده گیرد. میرزای شیرزای وقتی از بازگشت سید صدرالدین به عراق اطلاع حاصل کرد، بیدرنگ از او خواست تا به سامراء هجرت کند و وی را در مسئولیتهای علمی و اجرائیش یاری دهد. سید اسماعیل امر استاد را اجابت و «جزو مهاجرین اولیه از علماء» به سامراء هجرت کرد. این دوره از اقامت وی در سامراء و ادامه حضورش در دروس میرزای شیرازی چهارده سال تمام به طول انجامید.
آنطور که آیتالله العظمی سید حسن الصدر در خاطرات خود آورده است، سید اسماعیل طی این دوره از همه به میرزای شیرازی نزدیکتر، مشاور وی و پس از استاد به جهت علمی بر همه مقدم بود. در سال 1301ق سفری زیارتی و کوتاه به مشهد کرد که با استقبال گرم علماء و مردم آن شهر مواجه شد. به دنبال رحلت آیتالله شیخ موسی آلشراره مرجع و رهبر وقت شیعیان لبنان، مردم آن سامان در سال 1307ق از سید اسماعیل دعوت کردند تا برای جانشینی آن بزرگوار به جبلعامل هجرت کند. اما وی نپذیرفت و ماندن در کنار میرزا را ترجیح داد.
در محرم [57] سال 1308ق اجبارا به نجف بازگشت. چه آیتالله شیخ محمدحسین نجفی، خواهرزاده و فرزند استادش آیتالله العظمی شیخ محمد باقر نجفی درگذشته بود و همسرش [دختر آقا مجتهد] و نیز فرزند جوانش آقا محمدرضا [آیتالله العظمی شیخ محمدرضا نجفی] داغدار، تنها و به وجود او نیازمند بودند. سید اسماعیل بیش از یک سال در نجف ماند تا امورات آن عزیزان را سامان دهد. توقف وی در نجف، علماء و فضلاء آن شهر را بر آن داشت تا از وی مصرانه بخواهند برای همیشه در آنجا ماندگار شود. اما میرزای شیرازی با این امر مخالفت و با ارسال نامهای در شعبان 1309ق [63] وی را مکلف کرد به سامراء بازگردد. سید اسماعیل که از بابت برادرزاده خود و فرزندش آسودهخاطر شده بود، امر استاد را اجابت و بلافاصله به سامراء مراجعت کرد. اگرچه میل قلبی وی آن بود که حتیالامکان بعد از دیدار با میرزای شیرازی به نجف باز گردد؛ اما استاد وی را به ماندن در سامراء ملزم کرد.
اصرار میرزای شیرازی بر حضور سید اسماعیل در سامراء اسباب مختلفی داشت. بازگشت سید اسماعیل به سامراء چند ماه پس از صدور حکم تاریخی تحریم تنباکو در اول جمادیالاول سال 1309ق و در زمانی صورت گرفت که مبارزات میرزای شیرازی با استعمار انگلیس به اوج رسیده بود. اگرچه در باره نقش سید اسماعیل به عنوان مشاور میرزا در مدیریت این مبارزه سندی منتشر نشده است، اما برخی محققین از آن یاد و تجلیل کردهاند. از دیگر اسباب اصرار میرزای شیرازی بر حضور سید اسماعیل در سامراء آن بود که افزایش اشتغالات مرجعیت و نیز بالا رفتن سن، ادامه تدریس با همان آهنگ گذشته را برای وی دشوار کرده بود. به همین سبب در صدد بر آمده بود تا اداره حوزه درسی سامراء را به طور کامل به سه تن از شاگردان برتر خود، یعنی آیات عظام سید اسماعیل صدر، سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمد تقی شیرازی واگذار کند. اینگونه بود که این سه تن در زمان حیات میرزای شیرازی رسماً عهدهدار حوزه درسی سامراء شدند، و البته در این میان درس سید اسماعیل از سوی فضلاء و دانشپژوهان بیشتر مورد استقبال قرار گرفت.
مرجعیت دینی
میرزای شیرازی در بیست و چهارم ماه شعبان سال 1312ق درگذشت. در پی وفات وی امر مرجعیت و زعامت دینی به سید اسماعیل انتقال یافت. فرزندان میرزا همه داراییها و وجوه شرعیهای را که بر جای مانده بود، به سید اسماعیل واگذار کردند. اغلب علماء، فضلاء و حتی مقدسین حوزه مردم را در امر نقلید به وی ارجاع دادند، که از گروه اخیر آیات عظام میرزا حسین نوری، ملا فتحعلی سلطانآبادی، سید مرتضی کشمیری، میرزا ابراهیم محلاتی و سید ابراهیم خراسانی را بر شمردهاند. گفته شده است حتی آیات عظام آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم یزدی از نجف به سامراء آمدند تا سید اسماعیل برای آنها شهریه قرار دهد.
هجرت به کربلا
سید اسماعیل اگرچه در امر مرجعیت بر اقران خود تقدم یافته بود، اما در سال 1314ق، یعنی حدود دو سال پس از درگذشت میرزای شیرازی، بنا بر اسبابی که هرگز شرح داده نشد، اما توسط برخی بزرگان «اجباری»، «تکلیف شرعی»، «جهات تقوایی» یا «گریز از ریاست و زعامت» ارزیابی شد، سامراء را به قصد نجف اشرف ترک کرد. وقتی به کربلا رسید، درباره عزیمت به نجف استخاره و چون پاسخ استخاره وی را از استقرار در نجف نهی کرد، در همان شهر مقدس رحل اقامت افکند. اگرچه به هنگام ترک سامراء از بزرگان آن حوزه تقاضا کرده بود تا جهت جلوگیری از رکود آن همانجا باقی بمانند، اما بسیاری از علماء و فضلاء شاخص وقت، از جمله آیات عظام و حجج اسلام میرزا حسین نوری، سید حسن صدر، ملافتحعلی سلطانآبادی، سید ابراهیم خراسانی، میرزا حسین نائینی، شیخ حسن کربلایی و سید علی سیستانی در پی وی عازم کربلا شدند. از دیگر شهرهای عراق نیز شمار زیادی از علماء و فضلاء رهسپار کربلا شدند. اقامت سید اسماعیل در کربلا تا سال 1334ق قریب دو دهه تمام به طول انجامید و باعث شد تا حوزه حوزه علمیه آن شهر مقدس مجدداً احیاء و سریعاً به یکی از پایگاههای مهم علم و دانش تبدیل شود.
الگوبرداری از استاد
روش سید اسماعیل در تدریس طبیعتاً از میرزای شیرازی و مکتب سامراء متأثر و در عین حال دارای ویژگیهای خاصی بود: به هنگام تدریس کتابی از کتب فقه یا تشریح مسألهای از مسائل اصول تنها بر روی بخشهای اصلی و مهم بحث متمرکز میشد و از پرداختن به بخشهای فرعی و دارای اهمیت کمتر خودداری میکرد. تنها برای مباحثی اهمیت قائل بود که حقیقتی در آنها نهفته و برای مردم مفید فائده باشد. بر همین اساس وقتی در کربلا مستقر شد، برخی مجالس درس عمومی را که جمعی کثیر در آن حاضر میشدند، با مجالس درس خصوصی جایگزین نمود، تا برگزیدگان فضلاء با آرامش و صرف وقتِ بیشتر بتوانند به ایراد اشکال و مباحثه با استاد بپردازند و از ساعت درس بهرهای فزونتر برند. این روش تدریجاً طرفداران زیادی یافت، چنانکه چند دهه بعد بیشتر درسهای آیتالله علامه محمد حسین طباطبایی در قم خصوصی و برای افراد خاص بود و عمدتاً در همان جلسات بود که مطالب مهم و ارزشمند آن بزرگوار مطرح گردید.
جلسات تدریس سید اسماعیل بسیاری اوقات دو یا سه برابر مدت معمول به درازا میکشید، و وی در انتها همان انرژی و نشاط ابتدای درس را داشت. سید اسماعیل به فوائد مباحثه بینالاثنینی و بینالجمعی اعتقاد راسخ و همواره تأکید داشت که «استفاده طلبه از این مباحثه، کمتر از اساتید نیست. زیرا این قسم مباحثه، هم درس خواندن و هم درس دادن و هم مباحثه است». نبوغ فکری و در نتیجه جولان ذهنی سید اسماعیل باعث شده بود تا مانند استادش میرزای شیرازی در فتاوای خود «کثیر الاحتیاط» باشد. از استاد عبدالحسین حائری نقل شده است که سید اسماعیل در ابتدای حاشیه خود بر رساله «جامععباسی» از مؤمنین خواسته است که چون فتاوای ایشان با احتیاط همراه و طبیعتا اندکی سخت است، برای راحتی خودشان به دیگران رجوع کنند.
اخلاق فردی
سید اسماعیل معنویت و شخصیت اخلاقی بسیار قوی و تأثیرگذاری داشت و «کسانی که به دنبال امور معنوی بودند، ایشان را در مقام خیلی بالایی میدیدند». به اخلاص، تواضع، حسن اخلاق، زهد، گریز از ریاست و لوازم آن، توکل بر خداوند، قدرت اراده و ثبات قدم شهرت داشت. معروف بود که گفتار و سکوت و نیز حرکت و سکونش همه برای رضای خداوند است. وضع ظاهری زندگیش چونان خصوصیات اخلاقیش، قبل و بعد از مرجعیت، هیچ تفاوتی نداشت. هرگز نه خدمتکاری داشت، نه محافظی و نه کمترین حاشیهای. در کوچه و خیابان به تنهایی راه میرفت، تنهایی مسافرت میکرد و نامههای وارده را نیز به رغم شمار زیاد آنها شخصاً با دستخط خود جواب میداد. نه خود و نه خانوادهاش، از سهم امام استفاده نکردند، و در همان حال تا آخر عمر مقید ماند که هرگز از هیچکس پولی را استقراض نکند. در رساندن وجوهات به نیازمندان و اهل علم روشهای زیبا و خاصی داشت؛ چنانکه همه ضامن عزت نفس، مناعت طبع و آبروی افراد و لذا اغلب مخفیانه بودند و افراد در نمییافتند از چه طریق وجوهات را دریافت داشتند. بسیاری بعد از فوت سید اسماعیل فهمیده بودند که بعضی از سهم امامها و خدماتی که دریافت میداشتند، از ناحیه آن بزرگوار بوده است. خود وجوهات را نگاه نمیداشت، بلکه آنها را به بعضی اخیار و تجار مورد اعتماد میسپرد تا بر اساس مقرر میان اهل آن تقسیم کنند.
تأسیس «شرکت اسلامیه»
سید اسماعیل اگرچه در سراسر زندگی از ریاست، زعامت و لوازم و ملزومات آن گریز داشت، اما در حفظ کیان اسلام و مرزهای عالم تشیع در برابر خطر استعمار بسیار غیرتمند بود و به هنگام ضرورت از مداخله در سیاست باک نداشت. وی یکی از مؤثرترین اسباب مقابله با نفوذ استعمار را کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی به آنها از راه گسترش صنایع و بازرگانی ملیو در یک کلام خودکفایی مسلمانها میدانست. به همین جهت تأسیس «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان خوشفکر اصفهان در شانزدهم شوال سال 1316ق مورد تأیید و تشویق فراوان وی قرار گرفت. چنانکه پس از رسیدن اولین محموله منسوجات آن شرکت به نجف، شخصاً به اتفاق آیتالله العظمی آخوند خراسانی در مجلس جشنی به همین مناسبت شرکت و بر ضرورت ترویج و توسعه منسوجات وطنی و صنایع داخلی تأکید کردند. همچنین در سال 1318ق به اتفاق آیات عظام آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل، سید محمد کاظم یزدی، محمد غروی شربیانی، محمد حسن ممقانی، میرزا حسین نوری و شیخالشریعه اصفهانی بر کتاب «لباس التقوی» تألیف حجتالاسلام سید جمالالدین واعظ اصفهانی تقریظی سنگین نوشت و ضمن آن ابراز امیدواری کرد: «مسلمانان [با تأسیس این شرکت] از گرفتاری به کفار برهند ... و ممالک محروسه ایران از احتیاج به کفر مستغنی شود».
اتحاد شیعه و سنی
سید اسماعیل «اتحاد شیعه و سنی» را برای مقابله با تهدیدات روزافزون استعمار ضرورتی اجتنابناپذیر میدانست و بر همین اساس در سال 1329ق به اتفاق آیات عظام آخوند خراسانی، شیخالشریعه اصفهانی، شیخ عبدالله مازندرانی و حاجآقا نورالله اصفهانی در بیانیهای مشترک بر «وجوب تمسک به حبل اسلام» و «وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملکتهای اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حملههای سلطنتهای» تأکید نمود.
فعالیتهای سیاسی
سید اسماعیل در پانزدهم ذیالحجه 1329ق پس از دریافت تلگراف رئیس مجلس شورای ملی ایران در خصوص اولتیماتوم و تجاوز روسیه به ایران رهسپار نجف شد تا ابتدا آیات عظام آخوند خراسانی و سید محمد کاظم یزدی را با یکدیگر متفق و سپس روحانیت شیعه را در راه دفاع از تمامیت ارضی کشور متحد و بسیج کند. در اجتماع روز هفدهم ذیالحجه مراجع بزرگ نجف در منزل وی بود که حرکت گسترده علمای شیعه به سمت کاظمین جهت فراهمسازی زمینه مقاومت عمومی علیه تجاوز روسها طراحی و تصمیمسازی شد.
قریب 30 تن از مراجع و علمای بزرگ شیعه، به رغم درگذشت ناگهانی آخوند خراسانی در روز یازدهم محرم 1330ق عازم کاظمین شدند تا ضمن نشان دادن اتحاد و اقتدار مرجعیت شیعه، دولت ایران را در برابر تجاوز روسها حمایت، مردم را در راه دفاع از کشور بسیج و مسلمانان سایر کشورها و نیز دولتهای خارجی را به واکنش در برابر تجاوز روسها به ایران و نیز تجاوز ایتالیا به لیبی ترغیب سازند. رهبری این حرکت با آیات عظام سید اسماعیل صدر، شیخ عبدالله مازندرانی، شیخالشریعه اصفهانی، میرزا محمد تقی شیرازی و شیخ محمد حسین حائری بود که تا اواسط ربیعالثانی همان سال به طول انجامید. حرکت علماء شیعه نه تنها موضع دولت و ملت ایران را در راه دفع تجاوز روسها تقویت کرد، بلکه در جلوگیری از بازگشت محمدعلی شاه قاجار به اریکه قدرت نیز که علیه مشروطهخواهان با روسها همپیمان شده بود، نقشی مؤثر ایفا نمود.
بیماری و وفات
سید اسماعیل در سال 1334ق بیمار و به قصد درمان و مجاورت عازم کاظمین شد. اگرچه پس از مدتی بهبودی اندک حاصل شد، اما سلامتی مجدد وی به سبب وقوع رویدادهای ناگوار، کهولت سن و ضعف مزاج دیری نپائید. آن بزرگوار سرانجام در روز دوازدهم و بهنقلی هجدهم جمادیالاولی سال 1338ق در همان شهر درگذشت و پس از تشییعی باشکوه و اقامه مراسم نماز توسط فرزند ارشدش سید محمد مهدی، در بخش شرقی حرم مطهر امام موسی کاظم (ع)، روبروی حجرهای که ابنقولویه قمی در آن مدفون است، در مقبره خانوادگی خاندان صدر به خاک سپرده شد.
فرزندان سیداسماعیل صدر
سید اسماعیل در دوران زندگی تنها یک همسر برگزید که از وی چهار فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار ماندند: ۱- آقا سید محمد مهدی؛ ۲- آقا سید صدرالدین؛ ۳- آقا سید محمد جواد؛ ۴- آقا سید حیدر؛ ۵- علویه زهرا بیگم، همسر آیتالله شیخ عبدالرضا آلیاسین.
شاگردان
شمارش شاگردان سید اسماعیل قطعا کاری ناشدنی است؛ چه آنطور که گفتهاند، به ندرت میتوان کسی را در میان اهل علم معاصر وی در عراق پیدا کرد که نزد وی تلمذ نکرده باشد. او به هر شهری که سفر میکرد، خیلی سریع جلسات درس فقه و اصول را برقرار میکرد و فضلاء در آن حاضر میگشتند.
اما برخی معاریف شاگردان وی [علاوه بر فرزندان ذکور] در نجف، سامرا، کربلا و کاظمین عبارتند از آیات عظام و حجج اسلام: میرزا علی آقا شیرازی [فرزند میرزای شیرازی]، میرزا محمد حسین نائینی، شیخ عبدالحسین آلیاسین کاظمی، سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، میرزا محمد حسین طبسی، سید حسین فشارکی اصفهانی، سید علی سیستانی، سید محمد رضا کاشانی، میرزا محمد علی هروی [هراتی] خراسانی، شیخ محمد هادی بیرجندی [معروف به هادوی]، شیخ محمد رضا آلیاسین، سید عبدالحسین شرفالدین، سید ابوطالب شیرازی، سید ابوالقاسم کاشانی، شیخ احمد شاهرودی، شیخ محمد باقر میر حیدری، شیخ محمد حسین شیرازی، شیخ غلامحسین مرندی حائری، سید محمود مرعشی تبریزی، شیخ موسی کرمانشاهی حائری، سید محمد جواد صدر عاملی [پسر برادرش آقا مجتهد]، شیخ محمدرضا اصفهانی، سید حسن لواسانی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ محمد تقی تنکابنی، شیخ عیسی لواسانی و شیخ محمد علی همدانی حائری.
سید اسماعیل از بعضی بزرگان اجازه نقل حدیث داشت که از آن جمله میتوان به اجازه مبسوط مورخ اول صفر سال 1283ق آیتلله میرزا محمد همدانی اشاره کرد که تصویر آن در کتاب وی «جامع الشتات» چاپ شده است. همچنین برخی بزرگان از سید اسماعیل اجازه نقل حدیث داشتند که آیات بزرگوار و حجج اسلام میرزا ابوطالب موسوی شیرازی، سید محمود حسینی مرعشی تبریزی، شیخ محمد باقر بیرجندی، شیخ احمد شاهرودی، شیخ محمد حسین امامی شیرازی، شیخ محمد علی شاهآبادی، شیخ عباس تهرانی، سید نجمالحسن لکنهوی، شیخ حبیب آل ابراهیم عاملی، شیخ حبیبالله کاشمری ترشیزی آیتاللهی، حیدرقلیخان سردار کابلی، سید راحتحسین کوپالپوری هندی، سید عباس لاری، شیخ عبدالحسین حائری، شیخ محمد خطیب شمری جشعمی، سید محمد موسوی نجفآبادی، شیخ مهدی مسجدشاهی، میرزا حسن حائری، سید هبهالدین شهرستانی و سید محمد تبریزی از آن جملهاند.
تألیفات
سید اسماعیل چون استادش میرزای شیرازی، «جز تألیف برخی رسالههای عملیه مستقل و نیز حاشیه بر برخی رسائل دیگران»، عملا تألیف خاص دیگری از خود به یادگار نگذاشت. موارد زیر را از آثار وی بر شمردهاند: «انیس المقلدین» که رساله عملیه است؛ «مفتاح الهدایه» که رساله عملیه فارسی در اصول و احکام دین است و در بمبئی به چاپ رسیده است؛ «صراط المستقیم» و ترجمه فارسی آن «راه راست»، که چکیده «مفتاح الهدایه» و رساله عملیه به فارسی است؛ حاشیه بر «مناسک الحج» تألیف آیتالله العظمی شیخ مرتضی انصاری؛ حاشیه بر رساله «صراط النجاه» تأیف آیتالله العظمی شیخ مرتضی انصاری؛ حاشیه بر رساله «احکام ایمانِ» تألیف آیتالله العظمی میرزا محمد هاشم چهارسوقی؛ حاشیه بر کتاب «انیس التجار» تألیف ملا احمد نراقی، حاشیه بر رساله «جامع عباسی» تألیف آیتالله العظمی شیخ بهاءالدین عاملی؛ حاشیه بر «متاجر» آیتالله العظمی سید باقر بهبهانی؛ حاشیه بر «الدرر المأثوره فی الاحکام المأثوره»؛ حاشیه بر «مفتاح اللباب فی شرح خلاصه الحساب»؛ تقریظی بر کتاب «ذخیره الفرائض» تألیف شیخ محمد زکی بهبهانی نجفی و همچنین تقریظی بر کتاب «نخبهالواعظین» در علم اخلاق تألیف سید اسماعیل موسوی.
افزون بر موارد فوق تقریراتی نیز از برخی شاگردان دروس فقه و اصول سید اسماعیل به جای مانده است که از جمله میتوان موارد زیر را بر شمرد: شرح آیتالله سید مهدی طباطبایی حکیم بر منظومه آیتالله شیخ موسی شراره عاملی در اصول که تقریرات دروس استاد به تفصیل در آن طرح شده است؛ همچنین «اللقطات» که کتابچهای خطی است و طی آن تقریرات درس استاد توسط آیتالله شیخ موسی حائری کرمانشاهی تنظیم شده است. در کنار آثار فوق برخی محققین نیز فتاوای سید اسماعیل را گردآوری و به شکل مستقل یا همراه فتاوای دیگر مراجع تقلید تدوین کردند: «مختصر نجاه العباد» که توسط آیتالله سید محمد مهدی صدر بر اساس فتاوای پدر تدوین شده است؛ «رساله فی الطهاره و الصلاه» که رساله عملیهای به فارسی است و طی آن فتاوای استاد توسط سید محمود مرعشی تستری نجفی گردآوری شده است؛ «مجمع الرسائل» که طی آن فتاوای استاد و بعضی مراجع دیگر توسط محمد حسن اصفهانی گردآوری و به فارسی تدوین شده است؛ «منتخب المسائل» که طی آن برخی فتاوای استاد توسط سید محمود مرعشی تستری گردآوری شده است و همچنین رساله «الربائیه» که توسط آیتالله هاشم خراسانی بر اساس فتاوای آیات عظام سید اسماعیل صدر و آخوند خراسانی در باب احکام ربا تدوین گردید.
...........................
منبع: پایگاه صدرپژوهی