مشخصات کتاب:
نام کتاب: فریاد در خاموشی
پدیدآورنده: محسن کمالیان
ناشر: مولف
سال: ۱۳۸۸، چاپ اول
تیراژ: ۱۵۰۰ نسخه
تعداد صفحه: ۲۲۸
قیمت: ۱۲۵۰۰۰ ریال
قطع: وزیری
درباره کتاب:
فریاد در خاموشی دفتر دوم از مجموعۀ روایت صدر است. این کتاب مجموعه تلاشهای دکتر محسن کمالیان دربارۀ پیگیری پروندۀ ربودن امام موسی صدر است.
فریاد در خاموشی در هشت بخش تنظیم شده است: زندگینامۀ امام موسی صدر، یادداشتها، گفتوگوها، نامهها، با رسانهها، میزگرد اینترنتی، پیوستها و تصاویر.
محور تمام بخشهای کتاب پروندۀ ربودن امام موسی صدر، عوامل و افراد دخیل در آن، موانع پیگیری و راهکارهای موجود و ممکن در مقاطع زمانی مختلف است.
این یادداشتها در خلال سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۷ با هدف سامان دادن به روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر بهوسیلۀ جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است.
در بخش گفتوگو با افرادی چون دکتر حسین میرمحمدصادقی، حجتالإسلام محمد علی ابطحی، مهدی فیروزان، صدرالدین صدر، دکتر ابراهیم یزدی، محمدصادق الحسینی آمده است.
برخی اسناد تاریخی مرتبط در بخش پیوستها آورده شده است. بخش تصاویر کتاب نیز شامل تصاویر ربایندگان امام، همدستان احتمالی، مسئولان و فعالان پیگیری پرونده و مصاحبهشوندگان و گزارش تصویری تاریخچۀ رابطۀ ایران و لیبی است.
بخشی از مقدمه:
«فریاد در خاموشی» دومین عنوان از مجموعۀ «روایت صدر» است که یادداشتهای نگارنده را در باب «پیگیری مسئلۀ امام صدر در بردارد. اولین عنوان این مجموعه که با الهام از سخنان شهید محراب آیت الله شیخ محمد صدوقی «عزت شیعه» نام گرفت، به تاریخ شفاهی امام صدر اختصاص دارد و دو دفتر اول و دوم آن به ترتیب در سالهای ۱۳۷۷ و ۱۳۸۶ منتشر شد. «گاهشمار زندگی» امام صدر، «اندیشه و سیره» آن بزرگوار، شرح حال رجال خاندان صدر»، «زندگینامۀ تحلیلی» امام صدر و «خاطرات شخصی» نگارنده طی چند دهه زندگی معنوی با آن بزرگوار، موضوعات دیگری هستند که اگر انشاءالله عمر و توفیقی بود، در آینده هر یک عنوانی از عناوین «روایت صدر» را به خود اختصاص خواهند داد.
آنچه این دفتر به خوانندگان محترم تقدیم میدارد، مجموعهای از یادداشتها است که طی سالهای ۱۳۶۷ و ۱۳۸۷، یعنی خلال دهههای دوم و سوم اختفای امام صدر، نگارش یافته است. هدف این یادداشتها تنها و تنها یک چیز بوده است: «سامانیابی روند پیگیری مسئلۀ امام صدر توسط جمهوری اسلامی ایران». این یادداشتها حاصل فعالیتها و شور و شوق دوران جوانی نگارنده و بازگو کننده یکی از مهمترین، اگر نگوییم مهمترین، دغدغهها دلمشغولیهای آن دورۀ وی است. هر یادداشت تنها زمانی به رشته تحریر در آمد، که نگارش آن از سوی نگارنده ضروری تشخیص داده شد. از زنده یاد جلال آل احمد نقل شده است که شاعر باید در هر بیتی، مویی از سرش سفید شود و با هر شعری، گوشهای از جانش بسوزد. نگارنده نه توان شعر گفتن دارد و نه ذوق آن. اما اغراق نشده است اگر گفته شود، هر یادداشت این دفتر گوشهای از جان نگارنده را سوزانده و هر فراز آن مویی از سرش را سفید کرده است. آنچه را نگارنده در دل داشته، قطعا فزونتر از آنی است که به قلم آورده است و آنچه نیز در شوق او بوده، بیشک فزونتر از آنی است که در دل داشته است.
طی دو دهۀ گذشته بسیاری دوستان سؤال و حتی مشفقانه نصحیت کردند، که چرا در جامعهای که مسئولان و مردمش راه سکوت و خاموشی را برگزیدند، مصرانه سامانیابی روند پیگیری مسئلۀ امام صدر را طلب نمودم؟ این سؤال گاهی اوقات چنان شدت مییافت، که سؤال دومی از بطن آن بر میخواست: «براستی آیا نگارنده دیوانه است یا دیگران»؟ در آینده نیز شاید کسانی دیگر و حتی برخی خوانندگان دفتر حاضر سؤال مزبور را با خود زمزمه کنند. در پاسخ مایل هستم به اختصار خاطر نشان سازم:
• امام صدر شخصیتی است که اگر پس از پیروزی انقلاب حضور میداشت، بنابر تصریح امام راحل به ایران دعوت میشد و در صف رهبران تراز اول و برتر کشور جایگاهی خاص مییافت؛ آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
• امام صدر شخصیتی است که اگر پس از پیروزی انقلاب حضور میداشت، به تعبیر شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم، رابطۀ ایران با دو جهان غرب و عرب را به یمن روابط گستردهاش با رهبران آنها، بر پایۀ احترام و اعتماد متقابل تنظیم و از برپایی دیوارههای بلند سوءظن و بیاعتمادی ممانعت میکرد؛ آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
• امام صدر شخصیتی است که به تعبیر آیت الله العظمی شیخ حسین وحید خراسانی، تدبیر و تدبرش در میان رجال و بزرگان شیعه بینظیر بود و اگر امروز حضور میداشت، در آرام ساختن اوضاع عراق نقشی منحصر به فرد ایفاء میکرد؛ آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
• امام صدر شخصیتی است که به تصریح حجتالاسلام سید حسن نصرالله، بنیانگذار و امام مقاومت کنونی آن کشور علیه اسرائیل بود و اگر امروز حضور میداشت، به یمن مقبولیت و محبوبیتش در میان طوائف آن کشور، اهل سنت و مسیحیان نیز چون شیعیان، مقاومت و سلاح آن را گرامی میداشتند. آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
• امام صدر شخصیتی است که اگر امروز میبود، به تعبیر شهید آیت الله العظمی سید محمدباقر صدر و بسیاری بزرگان دیگر، ظرفیت مرجعیت مطلق عالم تشیع را داشت و با توجه به تاریخ و موقعیتش در ایران و عراق و لبنان، موجبات اتحاد و انسجام بیش از پیش آن را فراهم میساخت؛ آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
• امام صدر شخصیتی است که به شهادت ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان و بسیاری بزرگان دیگر، در تلاش جهت ایجاد همدلی و همکاری میان پیروان مذاهب اسلامی از همۀ عالمان معاصر موفقتر بود و اگر امروز حضور میداشت، فتنه اختلافات شیعه و سنی این اندازه جهان اسلام را فرا نمیگرفت؛ آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
• امام صدر شخصیتی است که به تعبیر آیت الله العظمی موسوی اردبیلی و بسیاری بزرگان دیگر، از زمان خود پنجاه سال جلوتر و در عالم روشنفکری دینی و اصلاحطلبی کمنظیر بود و اگر امروز حضور میداشت، در عرصۀ فکر و اندیشه امیدهای زیادی به وی بسته میشد. آیا مطالبۀ سامانیابی روند پیگیری سرنوشت چنین شخصیتی وظیفه نبوده و نیست؟
چنان که در مقدمه دفتر دوم «عزت شیعه» تأکید کردم، هرگز نخواستم و نمیخوام «از امام صدر افسانه بسازم و چنین کاری را خدمت به امروزیان، آیندگان و حتی خود آن بزرگوار نمیدانم». اما هیچگاه نتوانستم و امروز نیز نمیتوانم، به این بهانه سر در برف فرو برم و بر این همه عظمت که بزرگان معاصر دین و سیاست بر آن شهادت دادند، چشم فرو بندم. به راستی چند دهه باید بگذرد و چند صد میلیون کودک باید به دنیا آید، تا سوابق خانوادگی و شرایط محیطی و غیر محیطی دست به دست هم دهد و شخصیتی چون امام صدر را پرورش دهد، که هم جنبه ملی پیدا کند، هم جنبه شیعی، هم جنبه اسلامی و هم جنبه جهانی، چنان که مانند خورشیدی تابان همۀ اطراف خود را گرمی و روشنی بخشد؟ و وقتی نیز چنین شخصیتی در عرصۀ اجتماع ظهور کرد، آیا حفظ او به عنوان یک سرمایۀ بزرگ ملی، شیعی، اسلامی و جهانی، وظیفه نیست؟ و آیا اهمال و بیتفاوتی در قبال سرنوشت این گونه سرمایهها و ذخایر انسانی، خود بزرگترین مصداق حیف و میل امکانات و بیتالمال جامعه نیست؟ و بالأخره آیا امثال این سخن گوهربار امام علی (ع) که «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمۀ لا یسدها شیء آخر الی یوم القیامه» فقط افسوس بر از دست دادن سرمایههای دیروز است و وجوب حفظ سرمایههای امروز را تداعی نمیکند؟
انگیزههای نگارنده از انتشار دفتر حاضر را میتوان به شرح زیر برشمرد:
اول: هر یک از یادداشتهای این دفتر، اعتراضی است هر چند کوچک و متواضعانه، علیه نابسامانی روند پیگیری مسئلۀ امام صدر در کشورمان. گردآوری این یادداشتهای پراکنده از میان مطبوعات، آرشیوها، فضای مجازی و انتشار آنها در قالب دفتری یکپارچه و قطور، فریادهای این دو دهه را در یک جا متمرکز و انشاءالله صدای آن را بلندتر و حوزۀ تأثیر آن را گستردهتر خواهد ساخت.
دوم: تاریخ روند پیگیری مسئلۀ امام صدر توسط مسئولان و مردم ایران فصلی مهم از تاریخ دوران اختفاء آن بزرگوار است و آن نیز خود بخشی ناگسستنی از تاریخ زندگی آن عزیز. نگارنده چنان که بعد خواهد آمد، با تواضع، نه صرفاً پژوهشگری در حوزۀ احوال و افکار و آثار امام صدر، که به حکم دو دهه حضور عینی در برخی صحنههای عرصۀ پیگیری، بسیاری از حوادث و رویدادها را شخصاً و از نزدیک مشاهده و تجربه کرده است. شاید ثبت این مشاهدات و تجربیات در قالب یادداشتهای این دفتر، بتواند به روشن کردن این بخش از تاریخ زندگی آن بزرگوار کمک کند.
سوم: «امام موسی صدر» فصلی مبسوط و تفکیکناپذیر از تاریخ معاصر شیعیان لبنان است و آن نیزخود بخشی بزرگ و درخشان از تاریخ معاصر شیعه. اگر جبل عامل و بعلبک را پارهای ناگسستنی از جغرافیای سیاسی عالم تشیع بدانیم، آنگاه یادداشتهای دفتر حاضر را نیز تصویری گویا و شفاف از برخی واقعیتهای این روزگار تاریخ شیعه خواهیم یافت. ثبت این بخش از مجموعۀ «روایت صدر» در تاریخ معاصر شیعه بخشی کوچک از دین بزرگ نگارنده به امام صدر است که اکنون تلاش دارد آن را ادا کند.
چهارم: تجربه یکی از گراتبهاترین دستاوردهایی است که از سپری شدن عمر باقی میماند. بنابراین باید آن را عزیز داشت و به هدر نداد. تجربۀ نگارنده طی دو دهه پیگیری مسئلۀ امام صدر در ایران، میراثی است که هر قدر ناچیز و کمارزش نیز باشد، حیف است که به نسلهای بعد، دوستداران آن بزرگوار و خصوصا دلسوزانی که هنوز با دلی پرامید در عرصۀ پیگیری فعال هستند، منتقل نشود. چنان که گفتهاند: «گذشته، چراغ راه آینده است».
ساختار و هندسه دفتر حاضر از نه بخش تشکیل شده است:
بخش اول یا «زندگینامه»، که طی آن برگهایی از کارنامۀ زندگی امام صدر، در قالب یک «مقطع شمار» و یک مقاله، به طور گذرا ورق خورده است.
بخشها دوم تا ششم یا «یادداشتها»، «گفتگوها»، «نامهها»، «با رسانهها» و «میزگرد اینترنتی»، که درون مایۀ اصلی این دفتر را تشکیل میدهند؛ گفتگوهای نگارنده در بخش «با رسانهها» درج شدهاند. اغلب یادداشتها، به جز عناوین ذیل بخش «نامهها»، توسط مطبوعات معتبر کشور یا بر روی سایتهای خبری فارسی زبان شبکۀ جهانی اینترنت منتشر شدهاند. در مواردی که چنین بوده، آدرس صفحات «بحران پیگیری»، «تاریخ شفاهی» یا «اسناد» سایت «روایت صدر» درج شدهاند. در ترتیب درج یادداشتهای هر بخش، عاملی جز تاریخ نگارش مدنظر نبوده است. در هر جا سخن نگارنده نیازمند توضیح، تدقیق یا مستند سازی بوده، در پینوشت روشن شده است. در این دفتر نیز مانند دفاتر اول و دوم «عزت شیعه»، بخش مهمی از پی نوشتها مبین ناگفتههای انباشته شده در ذهن و ضمیر نگارنده است که چون واقعاً نمیداند تا کی توفیق نوشتن دارد، از فرصت پدید آمده به تناسب بهره برده است.
بخش هفتم یا «پیوستها» که طی آن، برخی اسناد تاریخی که با روند پیگیری مسئلۀ امام صدر پیوند دارد، به ترتیب استناد درج شدهاند.
بخش هشتم یا «تصاویر» که چهرۀ ربایندگان امام صدر، همدستان احتمالی آنها، مسئولان و فعالان عرصۀ پیگیری، برخی گفتگو شوندگان دفتر حاضر و نیز چکیده گزارش تصویری تاریخچۀ رابطۀ جمهوری اسلامی ایران با رژیم قذافی را به نمایش گذاشته است.
بخش نهم یا «نمایهها» که افزون بر اعلام، دو پاره مهم دیگر را در بر دارد: گاهنامۀ یادداشتها، که فهرست تفصیلی کلیه یادداشتهای دفتر حاضر را به ترتیب نگارش (و نه نوع) آنها ثبت کرده است؛ کتابنامه، که شناسنامۀ منابع و مأخذ دفتر حاضر را گرد آورده است.
درون مایۀ دفتر حاضر نیز چونان دفاتر اول و دوم مجموعۀ «عزت شیعه»، اصیل و دست اول است؛ کلیه یادداشتها، گفتگوها، متونی که زبان اصلی آنها عربی بوده است، و نیز اسناد، در چارچوب طرح پژوهشی «روایت صدر» و متناسب با امکانات محدود و متواضع آن، نگارش، ترجمه، تنظیم، گردآوری و ویرایش شدند. هیچ جزئی از اجزاء دفتر حاضر، با ارجاع یا بدون آن، از جایی به عاریت گرفته نشده است و هزاران سپاس خداوند منان را، که چنین هنری از عهدۀ نگارنده ساخته نیست.
اگر چه فرآیند جمعآوری، تکمیل، ویرایش نهایی و آمادهسازی یادداشتهای دفتر حاضر بنابر اسباب مختلف از جمله احتیاط وسواسگونه نگارنده قریب هجده ماه به درازا کشید، اما هنوز نقایصی دارد که کاش پیش از چاپ اول میتوانستم و برطرف میکردم. برخی یادداشتها، نامهها و گفتگوها را مایل بودم به دفتر حاضر اضافه کنم، اما تا لحظه انتشار به آنها دسترسی پیدا نکردم و متأسفانه توفیق نیافتم. همچنین بعضی منابع، مراجع و توضیحات تکمیلی را مایل بودم به پینوشتها اضافه کنم، اما کمبود وقت رخصت نداد و متأسفانه باز توفیق نیافتم. قسمت رجالنامه در بخش نمایهها نیز به سبب ضرورت مراجعه به منابع و مراجع معتبر خارجی و عدم دسترسی کنونی به آنها، به چاپهای بعدی موکول شد. از آنجایی که رفع نقایص یاد شده با توجه به دیگر اشتغالات نگارنده، انتشار دفتر حاضر را باز به تعویق میانداخت، به توصیۀ دوستان و به حکم «ما لا یدرک کله، لایترک کله»، انجام این مهم را به چاپهای بعد سپردم.
...