خانم حنان معلوف، خبرنگار مسیحی روزنامه النهار، مصاحبه زیر را با امام
موسى صدر در منزل وى، در صور، انجام داد و آن را در تاریخ ۲۷ آوریل
۱۹۶۹منتشر کرد.
آنچه در ذیل میآید مشروح این مصاحبه است که تقدیم خوانندگان میشود.
خبرنگار: آیا من که این روسرى را به سر کرده ام، منافق هستم؟
امام موسی صدر: خیر؛ شما منافق نیستید. این پوشش شما تنها لباس خاص و رسمیى است که براى دیدار با یک روحانى از آن استفاده مى کنید. شما یکى از تکالیف دینى خود را رعایت کردهاید و همین مراعات شما، بر احساس انسان متدین و در نتیجه بر اندیشه او که از موقعیّت هاى معیّن و خاصى منتج شده، بسیار تأثیر مى گذارد. تنها زن مسلمان نیست که در برابر عالمان دین حجاب را رعایت مى کند، بلکه همه کسانى هم که به کلیساى پطرس قدیس در رم مى روند نیز حجاب را رعایت مى کنند. علاوه بر این، ما مى دانیم که اسلام به زن مسلمان توصیه مى کند که در اجتماعْ وزین و باوقار ظاهر شود. در کتب فقهى حدود این مسأله بیان شده است.
خبرنگار: حال اگر من مى خواستم بدون روسرى با شما مصاحبه کنم چه مى شد؟
امام موسی صدر: من آنچه به مصلحت تحقق اهداف دینى است در نظر مى گیرم و دیدار شما را ارزیابى مى کنم. بنابراین، اگر در مصاحبه با شما و این فعالیّت روزنامهاى تان فایده هایى به نظر آید که بر مصالح دیگر برترى داشته باشد بدون هیچ شرط و اکراهى با شما روبرو مى شوم وگرنه از مصاحبه با شما امتناع مى ورزم و پوزش مى خواهم.
خبرنگار: شما مرا قانع کردید. من الآن روسرى را برنمى دارم.
امام موسی صدر: خوشبختانه شما انسان متعهدى هستید و آنچه مى خواستید به دست آوردید. به علاوه، من عقیده ندارم که رعایت حجابْ زن را از انجام هرگونه فعّالیت در جامعه باز مى دارد. شکل لباس زنان در این عصر جنبه زنانگى زن را بیش از دیگر لیاقتها و استعدادها و امکانات او آشکار مى کند، به حدى که زنانگى وى از بسیارى امتیازات دیگر محرومش مى کند.
خبرنگار: اما شکلِ کنونىْ سادگىِ لباس اطفال را پیدا کرده است، چنان که زن وقتى این گونه لباسها را به تن مى کند مثل بچه ها مى شود.
امام موسی صدر: چرا مثل بچهها؟ به عقیده من با شباهتشان به اطفال، تحریک آمیز خواهند بود.
خبرنگار: چرا شما به خداوند ایمان دارید، در حالى که بسیارى از اندیشمندان و متفکّران به خدا ایمان ندارند؟
امام موسی صدر: بنا بر مطالعاتى که کردهام بیشتر اندیشمندان این قرن از مؤمنان به خدا بودهاند در حالى که در قرن نوزدهم اینگونه نبوده است. مایلم در این باره نکاتى را توضیح دهم.
انسان نسبت به خداوند در سه حالت به سر مىبرد: یقین، ایمان و صورت ایمان. یقین همان تصدیق خداوند و وجود اوست و از راه مطالعه در پدیدههاى هستى و پژوهش و استدلال علمى به دست مىآید.
اما ایمان در مرحلهاى پس از اینجاى دارد. یعنى وقتى که انسان بر مبناى یقینش زندگى کند و در فعّالیتها، عواطف و احساساتش آن را به کار گیرد، آنگاه ایمان را احساس مى کند. ایمان هم در اثر عمل به مناسک دینى رشد و پیشرفت مى کند. عکس این هم البته درست است.
بنابراین، ایمان، به معناى صحیح آن، در افکار و عواطف و فعّالیتهاى انسانى منعکس مى شود و به عبارتى کوتاه، مى توانیم بگوییم که ایمان همان یقین انسان در مراحل و عرصه هاى مختلف وجودى او است.
اما صورت ایمان همان است که نزد بسیارى از مردم وجود دارد. آنان مى گویند مؤمناند، ولى ایمانشان در اعمال، افکار و عواطفشان انعکاسى ندارد. پس این صورتِ ایمان است، نه حقیقت ایمان. مى توانیم آن را به واژه مسلمان یا مسیحى، که در شناسنامه فرد نوشته مى شود، تشبیه کنیم. بنابراین، ایمان، به معناى درست کلمه، نقشى زنده و مؤثر و فعال در روح انسان دارد.
در پاسخ سؤال شما باید عرض کنم که من در محیطى باایمان به دنیا آمدهام. اما ایمان موروثى نمى توانست در برابر شکها و پرسشهاى علمى، که برایم پیش آمد، رویارویى کند. از این رو، تلاش کردم تا با پژوهش و مطالعه به تثبیت یقین خود بپردازم و آن را به ایمان تبدیل کنم. همچنین تردیدى نیست که ایمان با حالات و احساسات دینى در کنش متقابل است، آنچنان که با فعّالیتهایى که از ایمان مى جوشد نیز در تعامل قرار دارد.
خبرنگار: هنگام دیدار از خانوادههاى متوسط شیعه احساس کردم حزن و اندوهى بر آنان سایه افکنده. علت این حزن و اندوه چیست؟
امام موسی صدر: در طول تاریخ، بر شیعیان مصیبتها و فاجعه هاى بسیارى گذشته است. استمرار این سختیها و مصیبتها در جان شیعه رسوخ کرده و جزو وجودشان شده است. چه بسا امروز هم برخى از بقایاى این فجایع ومصائب را در استمرار همین عادات در نزد آنها بیابیم. اما عمومیت ندارد و باور ندارم که در تمام خانوادههاى شیعه این حالتى که گفتید به چشم بخورد.
خبرنگار: درباره تعذیب جسمى و روحىِ آنان در مراسم عاشورا چه مى گویید؟
امام موسی صدر: بهتر است گفتگو در این مورد را به فرصت دیگرى موکول کنیم.
نقش شیعیان
خبرنگار: نقش تاریخى شیعه در اسلام، از گذشته تا حال، چه بوده است؟
امام موسی صدر: شیعیان، اهل بیتع را رهبر و پیشواى خود و آنان را استمرار وجود رسول خداص مى دانند. ائمه اهل بیتع نیز در جهتْدادن به مسلمانان و گسترش فرهنگهاى متنوع آنان و در دور نگه داشتن حکام از انحراف و کجروى نقشى بس بارز و گسترده داشته اند. از سوى دیگر، ائمه تفسیر آیات قرآنى را براى مسلمانان بیان کرده اند و به دانشمندان اسلامى، با وجود اختلاف مذاهبشان، راههاى اجتهاد درست را آموختهاند. دانشمندان شیعه نیز، پس از ائمه، تأثیرى درخشان و نقشى اساسى در توسعه فرهنگ اسلامى و به ویژه توسعه و بالندگى فقه داشتهاند، که این خود به سبب آن است که در نزد علماى شیعه ابواب اجتهاد همیشه باز و گشوده بوده است. خلاصه آنکه علماى شیعه همواره به اسلام و اصول و ارزشهاى آن وفادار بوده و به چیزى جز اسلام رضایت نداده اند. علماى شیعه، مذهب را راهى به سوى دین مى دانند، بنابراین، مى بینیم که بسیارى از مصالح خود را براى رسیدن به اهداف والاى الهى فدا کرده و مى کنند.
خبرنگار: از نظرگاه عقیدتى چه وجه تمایزى میان شیعه و سنى وجود دارد؟
امام موسی صدر: تفاوت اساسى در میان شیعه و غیر شیعه در دو مورد خلاصه مى شود:
نخست، ولایت: حقیقت مسأله ولایت عبارت است از ایجاد جامعهاى صالح از راه تشکیل حکومتى صالح.
على برترین این مصداقها بود. در نظرگاه شیعه مسأله ولایت از مهمترین احکام شرعیه است. من اعتقاد دارم تشکیل جامعهاى صالح بیش از هر اقدام دیگرى به رشد و کمال انسان مى انجامد. بنابراین، ولایت، که از نظر شیعه مسألهاى اساسى به شمار مىرود، تنها جنبه تاریخى ندارد، بلکه مسألهاى است همیشگى، در هر زمان و در هر جامعه اى.
دوم، منابع شرعى: در نظرگاه شیعه، پس از نصوص قرآنى و سنت نبوى، سنت اهل بیت و روایات و تعلیمات آنان منبع و مصدر شرعى به شمار مى آید؛ اما مذاهب دیگر، غیر از قرآن و سنت پیامبرص، آراى صحابه پیامبرص را از منابع شرعى به حساب مى آورند. در اینجاست که با تفاوتهاى بسیارى در احکام و تعالیم دینى روبرو مى شویم اما تمام این تفاوتها و حتى اصل اجتهاد در دایره فروع محدود مى شود و موجب تفاوت و فرق در اساس و ارکان اسلامى نمى گردد.
دگرگونى اسلامى
خبرنگار: کلیساى کاتولیک، از زمان پاپ یوحناى بیست و سوم تاکنون، در تکالیف و تعالیم دینى تجدید یا اعاده نظر کرده است. این اقدام طوایف مسیحى را به هم نزدیک کرده و بحثهایى براى یافتن راههاى وحدت مسیحیان برانگیخته است. این اقدام تلاشى است براى تجدد و نوگرایى. نظر شما درباره تلاشهایى که فرقهها و مذاهب مختلف و متعدد اسلامى را یکى کند چیست؟ و به عقیده شما کدامین فرقه مى تواند در صدد چنین اقدامى برآید؟
امام موسی صدر: حقیقت آن است که در گستره مفاهیم و آموزههاى اسلامى عناصر و تعالیم بسیارى وجود دارد که روند این تحول را به صورتى دینى و مقدس آسان مى سازد. شاید کلمه اجتهاد تعبیرى تقریبى از این اصل باشد. درباره تحول تعالیم دینى باید دانست که ما دو گونه مناسک داریم: نخست عباداتى که برخى آنها را تکالیف دینى نامیدهاند، اما در حقیقت جزو تکالیف نیستند، بلکه مناسکى هستند که تأثیرى ژرف بر ایمان و تربیت اسلامى دارند. اینگونه عبادات در اسلام تغییرناپذیرند. زیرا آنها تثبیت مداوم ایمان به غیب را در نزد مؤمن نشان مى دهند. نوع دوم تعالیم امروزى چون اعیاد، مناسبتها و مراسم دینى، چگونگى لباسهاى روحانیان، نظم و انتظام مساجد و نظایر آن است که مردان بزرگ دینى مى توانند به راحتى آنها را متحول سازند. درباره تقریب مسلمانان و فرقه هاى مختلف باید عرض کنم که از سى سال پیش در قاهره تلاشهاى عمیق و گستردهاى در این باره، از طریق «تقریب میان مذاهب اسلامى» و مؤسساتِ مانندِ آن، آغاز شده است. به اعتقاد من این گونه تلاشهاى گسترده مشکل مذکور را حل مى کند یا آن را به صورت اساسى کاهش مى دهد. در پرتو آنچه گفتیم، تلاشهایى مى بینیم که از جانب شیعه و سنى در این راه صورت گرفته است. مثلاً مذهب «زیدیه» نیز به مؤسسه «التقریب» ملحق شده است. بدون تردید این احساس در روح مسلمانان ریشه دارد و در برخورد رهبران مخلص آنان تجلى مى یابد و رشد مى کند.
خبرنگار: در مسیحیت همواره حرکتها و شخصیتهاى اصلاحطلب یا انقلابى را مشاهده مى کنیم. بعضاً این گونه حرکتها را انحلالى نامیده اند، هرچند که شخصیتهاى اصلاح طلب ثابت کردهاند که در مسیحیت بذرهاى تغییر و دگرگونى وجود دارد. آیا در اسلام هم نمونه هایى از این قبیل داریم؟
امام موسی صدر: گمان مى کنم در پاسخ به سؤالهاى قبل اشاره کردم که تعالیم اسلامى بذرهاى پیشرفت احکام اسلامى را در خود دارد؛ اما در مورد اشخاص، ما مى توانیم از کسانى همچون جمالالدین اسدآبادى یاد کنیم و از جمله مراکز علمى شیعه که در این راه گام برمى دارند، مى توانیم از حوزه نجف نام ببریم. همچنین مى بینیم علما و استادان آن حوزه علمیه همواره نظریاتى جدید و افکارى اصلاحگر و دگرگون کننده ارائه داده اند و جوامع و محافل علمى هم با آغوش باز و با سرورِ فراوان از آنها استقبال مى کنند.
البته باید به طور خلاصه بگویم که من اعتقاد ندارم که در محافل و مجامع اسلامى نهضتها و حرکتهایى مانند آنچه در اروپا در اواخر قرون وسطى در دوره اسکولاستیک دیده مى شود روى داده باشد.
خبرنگار: چرا وقتى زن و مردى به یکدیگر تمایل پیدا مى کنند و علاقه مند مى شوند آنها را نکوهش مى کنند، با اینکه علاقه مندى در هر دو وجود دارد؟
امام موسی صدر: احساسات جنسى در مرد یا زن غریزه است. اما احساساتى هم که وراى تمایلات متقابل میان مرد و زن است بدون تردید از ژرفاى آفرینش است و از همین رو مقدس شمرده مى شود. اما براى هر احساس یا نیاز بشرى مقیاس و میزانى قرار دادهاند. چرا که بشر از لحاظ فردى و اجتماعى مجموع هاى از احساسات و نیازه است. بنابراین، ضرورى است که براى هر احساس و نیاز بشرى حد معقول و طریقى هماهنگ با وجود او و متناسب با آنها و اهداف او وجود داشته باشد. بنابراین، براى میل جنسى و دیگر نیازهاى مشابه آن، حد و میزانى در نظر گرفته شده است، تا مبادا این بُعد بر دیگر ابعاد انسان غلبه کند و منجر به انحراف او از مسیر اعتدال و شأن فردى و اجتماعى اش شود. این اصل براى برقرارى تعادل در همه احساسات انسانى وجود دارد. اما کسانى را مى بینیم که نیازشان به خوردن یا پوشیدن یا دیگر تمایلاتْ چنان رشد مى کند که بر دیگر ابعاد انسانى وجودشان غلبه مى کند و در نتیجه آنان را به عناصرى نامطلوب و ناشایست در جامعه تبدیل مى کند. بدون تردید، رشد غیرمتعادل اینگونه احساسات و نیازها بیشتر به سبب تکرار و عدم رعایت حدود آن پدید مى آید.
خبرنگار: آیا نیت انسان به موازات عمل اوست؟
امام موسی صدر: هر نیت و قصدى، تا زمانى که به مرحله عمل در نیامده، مطلقاً بر انسان تأثیرى ندارد.
خصوصاً اگر عملى نشدن نیتْ امرى خارج از اعتدال باشد. مقصودم آن است که وقتى انسان را با توسل به زور از برآوردن یکى از نیازهایش بازداریم، او از پاى نمى نشیند و دست به کارهاى غیرعادى مى زند.
درست به عکس، هنگامى که به او اجازه مى دهیم به اندازه معقولْ آن نیازش را عملى کند، خود به آن رنگ قداست مى بخشد. بنابراین، احساسات طبیعى و غریزى انسان، هنگامى که مجال بروز متعادل نیابند، به وسوسه هاى مزاحم تبدیل مى شوند، مى پژمرند و مى میرند؛ و اگر مجال بروز یابند رشد مى کنند و بر دیگر ابعاد وجود انسان سیطره پیدا مى کنند.
خبرنگار: آیا اجازه مى دهید درباره ازدواج موقت گفتگو کنیم؟ مى خواهم نظر خاص شما را در این باره بدانم.
امام موسی صدر: این بحث طولانى است و اکنون مجال پرداختن به آن نیست.
خبرنگار: درباره تعدد زوجات چه مى گویید؟
امام موسی صدر: آیهاى که در مورد تعدد زوجات در قرآن ذکر شده حاوى دو شرط اساسى است. آن آیه چنین است:
و اِنْ خِفتُم أن لا تُقسطوا فى الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثُلاث و رباع فَاِن خفتم ان لا تعدلوا فواحدة (۴: ۳) اگر شما را بیم آن است که در کار یتیمان عدالت نورزید، از زنان هر چه شما را پسند افتد، دودو، و سه سه و چهارچهار، به نکاح در آورید. و اگر بیم آن دارید که به عدالت رفتار نکنید تنها یک زن بگیرید.
این آیه از یک سو تعدد همسران را مشروط به ترس از عدم اجراى عدالت در مورد یتیمان ذکر مى کند و از سوى دیگر آن را به ضرورت اجراى عدالت در میان همسران مقید مى گرداند. شکى نیست که، به سبب جنگهاى صدر اسلام و شهادت مردان، تعداد قابل توجهى از فرزندان جامعه اسلامى بى سرپرست و یتیم شده بودند و نگرانى آن وجود داشت که از لحاظ اجتماعى و فرهنگى و تربیتى و حتى معیشتى مظلوم واقع شوند. در چنان شرایطى، با پدیده تعدد زوجات، امکان تحت تکفل گرفتن و سرپرستى کردن یتیمان فراهم مى شد و ضرورت داشت. بنابراین، راه حل مطلوبى براى تعمیم عدالت اجتماعى به شمار مىآمد و این، بنا بر اصطلاح فقها، یکى از موارد جواز تعدد زوجات است. بنابراین، تعدد زوجات حکمى است ثابت و مربوط به شرایط اجتماعى یا خانوادگى معین. غیر از این، شرط دیگر همان برقرارى عدالت در بین زنان است و این مسئلهاى دشوار و پیچیده است که بر حسب تحول جوامع و نیازهاى زمان و سطح آگاهى و میزان نیازشان به ازدواج تغییر مى کند. در بیشتر اوقات شوهر نمى تواند از عهده حقوق بیش از یک زن برآید. بدین ترتیب، مى بینیم که این حکم اسلامى دستورى است که موجبات پیشرفت در جوامع را نیز در خود دارد.
خبرنگار: مقامات تونس تعدد زوجات را ممنوع کرده اند، نظر شما چیست؟
امام موسی صدر: من به ممنوعیت مطلق اعتقاد ندارم، که این خود عکس دستور شرعى است.
همچنین به آزادى مطلق هم در این زمینه معتقد نیستم، بلکه به نظر من باید این موضوع را به عهده دادگاه هاى شرعى گذاشت تا نسبت به شروط تعیین شده آن تحقیق بیشترى کنند. مایلم تذکر دهم که این رأى و اجتهاد خاص من است.
خبرنگار: آیا خداوند ما را به اطاعت از والدین، حتى هنگامى که ما را به ازدواج با کسى که دوستش نداریم مجبور کنند، فرمان داده است؟
امام موسی صدر: در این مورد خداوند هرگز به اطاعت از والدین فرمان نداده، بلکه دستور داده به آنها نیکویى شود و از بى ادبى نسبت به آنان، حتى به کمترین وجه، خوددارى گردد. اما در خصوص ازدواج، حق اصلى با دختر است، چرا که اوست که مى خواهد ازدواج کند. حق پدر، هنگامى که از موافقت با ازدواج دخترش امتناع مى کند، حق تشریعى و مشورتى است. در مواردى که ازدواج مصلحت حقیقى دختر باشد و به تعبیر قرآن پدرِ دختر او را منع کند، دیگر حق پدر ساقط مى شود. اما شرع هرگز براى دیگر افراد فامیل در این باره حقى قایل نیست.
خبرنگار: اما اگر ما را مجبور کردند؟
امام موسی صدر: در این صورت ازدواج باطل است، مگر آنکه زن رضایت دهد.
خبرنگار: درباره ازدواج مدنى چه نظرى دارید؟
امام موسی صدر: ازدواج در اسلام با ازدواج در مسیحیت تفاوت دارد، زیرا این امر در مسیحیت چیزى مانند همه اتفاقات محسوب مى شود، ولى در اسلام ازدواج رنگ قداست به خود مى گیرد و شرع آن را مقدمهاى مى داند که سختیهاى ازدواج را آسان مى کند و شروط و التزامات آن را تحقق مى بخشد.
البته، از راه تعیین شروط ضمن عقد، مى توان بسیارى از دگرگونیها و تحولات (متناسب با زمان و مکان) را در ازدواج اسلامى وارد کرد. به هر حال، در ازدواج شروط ثابت تغییرناپذیرى وجود دارد، که در کتابهاى فقهى به آنها پرداخته شده است.
خبرنگار: آیا شما هم موافقید که از جمله موجبات تمایل در ازدواج مدنى، تسهیل ازدواج در بین افرادى است که از نظر مذهبى با یکدیگر تفاوت دارند؟
امام موسی صدر: هر کس به وحدانیت خداوند و نبوت حضرت مسیح اعتراف کند، تمام انبیا را تصدیق نماید و به رسالت محمدص ایمان داشته باشد، مسلمان محسوب مى شود و مى تواند با دخترى مسلمان ازدواج کند؛ اما در مورد کسى که به مبانى مذکور اعتقاد نداشته باشد، بدون شک نصوص قرآنیى وجود دارد که تخطى از آنها امکانپذیر نیست.
خبرنگار: درباره زن عرب چه نظرى دارید؟
امام موسی صدر: اعتقاد ندارم که تمدن مدرن آزادى درستى به ارمغان آورده باشد، زیرا این تمدن، اگرچه از آزاد کردن زن سخن گفته، ولى عملاً او را با وسایل مختلفى چون تبلیغات، تجارت و شبنشینى مقید ساخته است و بیشتر تلاش خود را بر رشد بعد زنانگى زن متمرکز کرده و این خود موجب کوتاهى عمر زن و کاهش فرصتهاى او و افزایش قید و بندهایش شده است. در حقیقت، اگر ما قصد آزادى حقیقى زن را داشته باشیم، در تعالیم دینى نکاتى مى بینیم که این خواسته را تأمین مى کند. دین مطلقاً فعّالیت زن را در امور مختلف اجتماعى ممنوع نمى کند. اگرچه رسیدگى به امور خانه و خانه دارى را براى زن ترجیح مى دهد ولى او را مجبور به این کار نمى کند.
خبرنگار: درباره قرصهاى ضدباردارى چه نظرى دارید؟
امام موسی صدر: اسلام استفاده از این قرصها را منع نمى کند؛ زیرا با کنترل جمعیت مخالف نیست. اما این کار بسته به موافقت طرفین است. زیرا تنها زن و شوهر هستند که باید با هم در امور خانواده تصمیم بگیرند.
خبرنگار: اگر زنى تصادفاً ناخواسته باردار شد و خود را براى بچه دار شدن آماده نیافت چه کار مى تواند بکند؟
امام موسی صدر: اگر باردارى خطرى براى سلامت مادر در پى داشته باشد، سقط بچه جایز است؛ ولى در غیر این صورت کشتن یک بى گناه، تنها به دلیل عدم تمایل به بچه دار شدن، ممنوع و غیرممکن است.
خبرنگار: قدرى از خودتان بگویید؟
امام موسی صدر: من در ایران به دنیا آمده ام. پدربزرگ من سید صدرالدین نام داشت، که خانوادهام به نام ایشان نامگذارى شد. وى با پدرشان سید صالح، که از علماى روستاى شحور از توابع صور بودند، در اواخر حکومت ترکان، به عراق مهاجرت کرد. ایشان در آن دیار ساکن شدند و تشکیل خانواده دادند. سپس برخى از نوادههایشان به ایران مهاجرت و در آنجا ازدواج کردند. من در اجدادمان یک خصوصیت لبنانى یافتهام که همان مهاجرت به صورتى عجیب و غریب است. من دو نسل متوالى را در این خاندان ندیده ام که در یک سرزمین زندگى کرده باشند.
خبرنگار: چند فرزند دارید؟
امام موسی صدر: سه فرزند دارم صدرالدین، حمید و حوراء. (و ملیحه که در سال ۱۹۷۱به دنیا آمد.)
خبرنگار: آیا حورا وقتى بزرگ شد به دانشگاه خواهد رفت؟
امام موسی صدر: او کوچکتر از آن است که بخواهیم درباره آیندهاش صحبت کنیم. او قطعاً وقتى بزرگ شود وارد دانشگاهى مى شود که با افکار و اهدافى که دارد متناسب باشد. در هر حال، طبیعى است که او، با حفظ شئونات، به فراگیرى علوم دانشگاهى بپردازد.
خبرنگار: آیا از کشورهاى غیرعربى دیدن کرده اید؟
امام موسی صدر: از اروپا و آفریقا و ترکیه دیدن کردهام.
خبرنگار: چرا همواره در مراسمى که شرکت مى کنید، مردم برایتان شعار مى دهند؟
امام موسی صدر: نظر شما چیست؟
خبرنگار: من احساس مى کنم شما با دیگر روحانیان فرق دارید. مى توانم چیزى را که در ذهنم مى گذرد بدون هیچ تردید و خجالتى بر زبان آورم: شما بسیار باهوش و زیرکید.
امام موسی صدر: من معتقدم رسالتى که بر دوش دارم، همان دعوت حقیقى به اسلام است. این رسالت به گونهاى فعّالانه به همان میزان که در توسعه جوامع و تحول زندگى مردم نقش دارد، در اصلاح رابطه انسان با خدا و زندگى پس از مرگ انسان دخیل است. من عملاً این اصل را بر خود و کلیه فعالیتهایم، چه در مجلس بحث و گفتگو و چه دیگر کارهاى اجتماعى ام، منطبق کردهام. همواره سعى کردهام تأکید کنم که دین، پیش از آنکه توشه آخرت باشد، والاترین وسیله براى زندگى است. این دعوت به سوى خدا را با هماهنگى کلى در طوایف و مذاهب مختلف لبنان به اجرا درآورده ام. شاید اسلوبى که داشتهام اثر بیشترى در این انسجام گذاشته باشد، چون من مى خواهم آنچه را که درون مخاطب یا پرسشگر یا شنونده مى گذرد، مثل شکها و سؤالها و اعتراضات، بفهمم، بدون آنکه مهابت و وضع خاص خود را بر او تحمیل کنم. پس از این دریافت و احساس، مى کوشم راه حل عملى براى مشکلات پرسشگر یا مخاطب ارائه نمایم. البته روحانیان دیگرى هم هستند که در این گونه فعالیتهاى عملى و اجتماعى مانند من یا بهتر از من هستند.
خبرنگار: آیا مردم فلسطین را به صلح نصیحت مى کنید یا به جنگ؟
امام موسی صدر: من سراغ ندارم که امتى با خطرى بزرگتر از آنچه ما امروزه با آن مواجهیم روبرو شده باشد. این خطر، وجود صهیونیسم در منطقه براى آینده منطقه، تهدیدى براى همه ارزشها و میراثها و تاریخ آن است. بنابراین، در لزوم کاربرد هرگونه امکان و وسیله براى دور کردنِ خطر آن، هیچ گونه تردیدى ندارم و شخصاً بعید مى دانم که راه حل صلح آمیزى در این باره وجود داشته باشد.
خبرنگار: از برخى شنیدهام که مىگویند شما به دنیاى سیاست وارد شدهاید؟
امام موسی صدر: من مطلقاً به سیاست وارد نشده ام و فقط براى مجلس اعلاى شیعیان خود را نامزد کرده ام.