بدون شک، اقدام اخیر وزارت امور خارجه دولت آقای احمدینژاد در احضار سفیر
قطر در ایران و حمایت از مرجعیت شیعه در عراق، کاری بسیار لازم بود و حق؛
خدا قوت؛ واقعا جای خوشوقتی است اگر وزارت امور خارجه، چنین غیرتمندانه،
دفاع از مرجعیت شیعه در جهان را بر خود فرض بداند.
نویسنده: دکتر محسن کمالیان
بدون شک، اقدام اخیر وزارت امور خارجه دولت آقای احمدینژاد در احضار سفیر قطر در ایران و حمایت از مرجعیت شیعه در عراق، کاری بسیار لازم بود و حق؛ خدا قوت؛ واقعا جای خوشوقتی است اگر وزارت امور خارجه، چنین غیرتمندانه، دفاع از مرجعیت شیعه در جهان را بر خود فرض بداند. اما چرا وزارت امور خارجه پس از استمرار ۲۷ سال جرم ربوده شدن امام موسی صدر توسط معمر قذافی، هنوز اقدام وی علیه مرجعیت شیعه در لبنان را محکوم و سفیر لیبی در تهران را احضار نکرده است؟ آیا وزارت امور خارجه هنوز اطلاع ندارد که امام صدر ربوده شده است؟ مگر وزیر محترم خارجه خود یکی از امضاءکنندگان نامه نخبگان به آقای خاتمی نبوده است؟
آیا وزارت امور خارجه هنوز شک دارد که شخص معمر قدافی عامل این اقدام است؟ مگر نمایندگان محترم مردم، در آخرین جلسه سال ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، رسما قذافی و رژیم وی را عامل این اقدام معرفی نکردند؟ آیا وزارت امور خارجه ربودن امام صدر را اقدام علیه مرجعیت شیعه نمیداند؟ مگر مراجع دیروز و امروز حوزههای علمیه قم و نجف، از ابتدا تا کنون لاینقطع بر این معنا تاکید نکردند؟ پاسخ این سوالها چیست؟ چه کسی باید پاسخگو باشد؟ و واقعا مشکل پیگیری مساله امام صدر در ایران، کجاست؟
مشکل پیگیری مساله امام صدر هرجا باشد، قطعا به وزارت خارجه محدود نیست؛ چه تنها این وزارتخانه نیست که طی ۲۷ سال گذشته در انجام وظایف خود کوتاهی کرده است. مجلس شورای اسلامی نه تنها طی ادوار اول تا ششم، که در این دوره هفتم نیز اقدامی موثر جهت پیگیری پرونده انجام نداده است؛ براستی نمایندگان محترم دوره حاضر، خصوصا اعضاء کمیسیونهای «امنیت ملی» و «اصل ۹۰»، که برخی اصولگرایان آنها حتی از امضاءکنندگان نامه نخبگان به آقای خاتمی بودند، روند پیگیری پرونده را طی این مدت قریب دو سال، که برابر نیمی از دوره نمایندگیشان است، به کجا رساندند؟
آیا هرگز وزیران خارجه وقت را به مجلس کشاندند تا پاسخ سوالهای فوق را به جد از آنها مطالبه کنند؟ آیا هرگز وزیران اطلاعات وقت را به مجلس کشاندند تا لااقل از اشراف آنها بر ابعاد پیچیده امنیتی پرونده، از جمله میزان همدستی دیگر کشورها و نیز سوریه با رژیم قذافی [۱]، اطمینان حاصل کنند؟ کمیته پیگیری سرنوشت امام صدر در مجلس شورای اسلامی، هماکنون چه میکند؟ آیا برای پیگیری کارآمد این پرونده و لااقل بکارگیری تمامی ظرفیتهای مجالس ایران و لبنان در این راه، برنامهای دارد؟ آیا برای چگونگی نظارت بر اقدامات دولت آقای احمدینژاد در پیگیری این پرونده برنامهای دارد؟ یا اینکه منتظر است واپسین روزهای سال ۱۳۸۴ نیز فرا برسد تا مجددا بیانیهای را تنظیم و در صحن علنی قرائت کند؟
پیگیری مساله امام صدر اگرچه هم در وزارت امور خارجه و هم در مجلس شورای اسلامی مشکل دارد، اما مشکل آن قطعا به این دو نهاد نیز محدود نیست؛ قوه محترم قضائیه برای پیگیری ابعاد حقوقی پرونده تاکنون چه کرده است؟ چرا مدعی العموم بسیار فعال آن، برای پیگیری قضایی پرونده در داخل ایران اقدامی نکرده است؟ اگر این امر موانع قانونی دارد، چرا به رغم گذشت سه دهه جهت رفع آنها اقدام نشده است؟ چرا جهت ارجاع پرونده به محاکم قضایی و حقوق بشری بینالملل، مطالعه، تصمیمسازی و با وزارت امور خارجه تشریک مساعی نشده است؟ بقیه نهادها نیز وضعی مشابه دارند: سپاه و بسیج که برای همه مسائل جهان اسلام دل میسوزانند، برای پیگیری این مساله و لااقل زنده نگاه داشتن آن در ایران، چه کردند؟
سازمان تبلیغات اسلامی، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، مجمع تقریب مذاهب اسلامی و حتی مجلس خبرگان رهبری چطور؟ در میان میلیونها کلمات هزاران بیانیهای که طی سه دهه گذشته توسط این نهادها منتشر شده است، چند مورد نام «موسی صدر» مشاهده میشود؟ آیا مساله امام صدر حتی برای یک بار طی ۲۷ سال گذشته در جلسات مجلس خبرگان رهبری مورد بحث قرار گرفته است؟ آیا براستی نمایندگان محترم این مجلس از روند پیگیری این سه دهه و جریان صحیح امور رضایت دارند؟ اگر چنین نیست، چه زمانی و به چه شکل برای اصلاح آن اقدام کردند؟ پاسخ همه این سوالها و دیگر سوالات مشابه آنها چیست؟ چه کسانی پاسخگو هستند؟ و بالاخره مشکل پیگیری مساله امام صدر در ایران، کجاست؟
۲۷ سال تمام است که قوای سهگانه و تمامی ارگانها و نهادهای کشور، با مساله امام صدر بر همین منوال تعامل کردهاند! آیا میتوان پذیرفت که در چنین کشوری، ارادهای جدی و صادق جهت پیگیری این مساله وجود داشته است؟ سوال این نیست که چرا نظام عزیز ما در پیگیری این مساله ناموفق بوده است؟ سوال این است که چرا اساسا اقدامی جدی و بلکه ارادهای صادق برای پیگیری آن وجود نداشته است؟ رژیم قذافی نه تنها ۲۷ سال پیش امام صدر را ربود و در تمامی سالهای پس از آن مقتدرانه بر استمرار جنایت خود پای فشرد، بلکه امروز، به برکت پرداخت رشوههای کلان و صد البته عدم مواجهه با کمترین مقاومت لااقل دیپلماتیک ایران، مقدمات تبرئه خود توسط برخی دادگاههای غربی و حتی تعقیب قضایی خانواده امام صدر را فراهم ساخته است! [۲] آیا تحقیری بالاتر از این هست که سرمایه انسانی و ناموس ملتی را در انظار همگان بربایند، و آحاد آن ملت را قلدرانه حتی از اعتراض نیز باز بدارند؟ بارها از امام صدر نقل کردهاند که «وقتی دشمن خواب هست باید بیدار باشید؛ و وقتی دشمن بیدار شد، باید راه افتاده باشید».
انصافا اگر نظام طاغوت چند صباحی دیگر عمر مییافت و در قبال پرونده امام صدر همین عملکرد را ارائه میداد، مسئولین محترم امروز ما در باره آنان چه قضاوتی داشتند؟ آیا آنها را بیدار میشماردند یا خواب؟ آیا آنها را دشمن ربایندگان امام صدر میخواندند یا دوست؟ حقیقتا آیا هنوز در میان مسئولان محترم کشور کسی هست که رفتار نظام در برابر عملکرد رژیم قذافی را موجب «عزت» ایران و شیعه بداند؟ اگر هست، «ذلت» چه معنایی خواهد یافت؟ و بالاخره آنکه اگر کمیته پیگیری پرونده امام صدر در مجلس هفتم همچنان مصمم است تا اقدامی موثر در راستای نیل به هدف خود انجام دهد، بسیار بجا خواهد بود تا در باره تشکیل کمیته تحقیق و تفحصی جهت یافتن پاسخ سوالهای زیر به تامل بنشیند:
۱. کدامین مقامات بلند مرتبه کشور طی سه دهه گذشته، مسئولیت کلان پیگیری مساله امام صدر را بر عهده داشتهاند؟
۲. آیا روند پیگیری مساله امام صدر طی سه دهه گذشته، از برنامهای جامع و سازماندهی مناسب برخوردار بوده است؟
۳. آیا برای پیگیری مساله امام صدر طی سه دهه گذشته، از ظرفیتهای ممکن ایران، لبنان و جهان اسلام استفاده بهینه شده است؟
۴. آیا میتوان اطمینان خاطر داشت که ارادهای شوم و احتمالا مرتبط با خارج کشور، روند پیگیری در ایران را متاثر نساخته است؟
۵. کدامین مقامات مسئول، متناسب با اهمیت مساله و نیز حوزه مسئولیت خود، مسئولانه با آن تعامل نکردند؟
۶. و در یک کلام: مشکل پیگیری مساله امام صدر در ایران، کجاست؟ اگر کمیته مزبور بتواند طی نیمه دوم عمر مجلس هفتم، با یافتن پاسخهایی قانع کننده برای سوالهای فوق، روند پیگیری سرنوشت امام صدر در ایران را آسیبشناسی کند، به باور نگارنده، رسالت خود را کاملا ادا و از این جملات گوهربار امام علی (ع) به بهترین وجه تبعیت کرده است: «الساکت عن الحق شیطان اخرس» و «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقله اهله»...
پینوشتها
[۱] شایان ذکر است که مروان حماده، نماینده پارلمان و از سیاستمداران محبوب لبنان که در کمیته لبنانی «پیگیری سرنوشت امام صدر» نیز عضویت دارد، چهارشنبه پیش (۲۳ آذر ۸۴) همزمان با مراسم تشییع جبران تویینی، در صحن علنی مجلس لبنان اعلان کرد، که برخی کشورهای به اصطلاح مترقی عرب {و از جمله سوریه}، در ربودن امام صدر و ممانعت از پیگیری مساله طی سالیان گذشته، با رژیم قذافی همدست بودهاند! با توجه به اینکه در همین خصوص ده ماه پیش نیز مقالهای تفصیلی توسط نگارنده در سایت بازتاب منتشر گردید، باعث تاسف خواهد بود اگر مسئولان ذیربط و خصوصا اعضاء کمیته لبنانی پیگیری مساله امام صدر در مجلس هفتم، در باره آن تامل و جمعبندی نکرده باشند.
[۲] ر. ک. به خبرهای روز سه شنبه مورخ ۲۹/۹/۸۴ خبرگذاریهای ایرنا، ایسنا و پایگاه اطلاع رسانی امام موسی صدر (http://www.imamsadr.ir)