کسانی که اظهارات نخست وزیر «سینیوره» را مورد دقت و توجه قرار داده باشند،
بیگمان دریافتهاند که ایشان برای هر پرسش، پاسخی آماده دارد، اما گویی
پاسخهایی که توسط وی ارائه میشود – علی رغم لحن جدی و قاطعانه او-، بیشتر
به «وقت گذرانی» و «سر هم بندی» شبیه است!
گویی وی میخواهد از شیوهٔ گفتار نخست وزیر فقید، رشید کرامی تقلید کند، بیآنکه لحن آرام و بیان روان و شیوای او را داشته باشد. اکنون اگر از جانشین نخست وزیر شهید، رفیق حریری – که البته دو نخست وزیر دیگر؛ یعنی کرامی و میقاتی نیز پیش از او عهده دار این منصب بوده اند- پرسیده شود که: «آیا در خصوص تعهد دولت مبنی بر تلاش برای کشف ابهامات قضیه ناپدید شدن امام موسی صدر، اقدامی انجام دادهاید؟»؛ پاسخ «فرسایشی» او – که گویی افکار ملت لبنان را به ریشخند گرفته- چنین خواهد بود: «... بله! از وزیر امور خارجه یا دادگستری خواستهایم که گزارش کاملی در این باره ارائه کند..!»، و حتماً زمانی هم که گزارش آماده شود، او دنیا را زیر و رو خواهد کرد (!) و همان اندازه که برای کشف حقایق مرتبط با قتل نخست وزیر سابق «رشید کرامی» تلاش و جدیت به خرج داده، در مورد قضیه ناپدید شدن امام موسی صدر نیز آنگونه اقدام خواهد نمود، زیرا چنان که مظنونین به ترور رشید کرامی از سوی هیچ کمیته تحقیق بین المللی مورد بازخواست قرار نگرفتند، متهمان به ارتکاب جنایت ناپدید کردن امام موسی صدر نیز از سوی شورای امنیت، تحت پیگرد قرار ندارند!
بدین ترتیب، جناب نخست وزیر تنها برای یافتن حقایق مربوط به یک «جنایت» بزرگ احساس وظیفه میکند و جنایتهای بزرگ دیگر در برابر آن، اهمیت چندانی ندارد!، چرا که ترور رشید کرامی و ناپدید شدن امام موسی صدر، موضوعاتی نیستند که بتوان به عنوان ابزاری برای در دست گرفتن قدرت در لبنان از آن استفاده کرد؛ کاری که تشنگان قدرت و داعیه داران طرفداری از رفیق حریری با استفاده از موضوع ترور وی به انجام رساندند.. از سوی دیگر، ناپدید شدن امام موسی صدر، هرچند در ابتدای امر و در سالهای گذشته قابل بهره برداری بود، اما اکنون دیگر فرصت استفاده از آن سپری شده است.
روزگاری بود که رژیم متهم به ربودن امام صدر، در معرض هجوم سازمان به اصطلاح ملل متحد قرار داشت، اما پس از آنکه سران این رژیم، دستیابی به سلاح هستهای را از یاد بردند و دیگر هیچ «قضیه عربی» را که مستلزم دست یافتن به این نوع سلاح باشد پیش روی خود ندیدند؛ و آنگاه که این رژیم از جهان عرب روی گرداند و به سوی اعماق قاره آفریقا رو کرد، گردانندگان صحنه خیمه شب بازی «ملل متحد» نیز سرپوش گشادی بر رسواییهای این رژیم افکندند و به او معجون سحرآمیزی نوشاندند، و بدین ترتیب سردمدار این رژیم که تا دیروز از سوی صحنه گردانان بازی «ملل متحد»، تروریست خوانده میشد، ناگهان به رهبری فرزانه و فیلسوفی نواندیش! مبدل گردید که میتواند دست سیاه و پلید خویش را در گریبان فرو ببرد و آن را سپید و پاک بیرون آورَد، بیآنکه قطره خونی بر آن باقی مانده باشد!