به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، مرحوم آیت الله سید محمد باقر موحد ابطحی از علمای برجستۀ حوزۀ علمیۀ قم و دوستان دورۀ تحصیل امام موسی صدر در دیدار اعضای گروه تاریخ شفاهی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر که در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ انجام شد، به بیان نظر خود دربارۀ خاندان صدر پرداخت.
وی در ابتدا اشاره کرد: «مرجع باید قوۀ مدیریتش کامل باشد یعنی خودش یک مدیر قوی باشد.»
وی دربارۀ مدیریت حوزۀ علمیه قم پس از مرحوم حائری تأکید کرد: «یکی از مشکلاتی که داریم همین است و به نظر من بعد از مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری آقایان صدر، خوانساری، حجت و محمدباقر قزوینی و احمد خوانساری هرکدام شخصیتی برجسته و مدیر بودند که توانستند حوزه را حفظ کنند.
وی دربارۀ نقش خاص آیت الله سید صدرالدین صدر اضافه کرد: «البته شیرینی کار مرحوم آقای سید صدرالدین صدر این بود که علاوه بر اینکه شخصیتی علمی و مدیریتی داشت رابط همۀ علما بود. ایشان اخلاق و مزایایی داشت که بخشی از آن ذاتی بود و بخشی هم اکتسابی و از این نظر از جایگاه برجستهای برخوردار بود.»
ایشان در ادامه با اشاره به شرایط سخت حوزۀ علمیۀ قم پس از فوت مرحوم حائری و نقش برجستۀ مرحوم صدر در حفظ حوزه تأکید کرد: «به نظر من دوران پس از رحلت حاج شیخ عبدالکریم یکی از سختترین دورانهایی بود که بر حوزه رفته است. و یکی از کسانی که توانست علما را جمع کند آقای آسید صدرالدین صدر بود. آقای صدر نه برای ایران که برای دنیا بس بود. مغز مدیریت او اعجاز انگیز بود.»
آیت الله موحد ابطحی با اشاره به سیرۀ مدیریت پیامبر ادامه داد: «اینکه میگویم مدیریت اهمیت بالایی دارد نمونۀ آن را میتوان در مدیریت پیغمبر دید. پیغمبر علاوه بر علم خدایی که داشت از اخلاقی بینظیر برخوردار بود که قرآن فرمود: «انّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم.» «خُلُق» جمع اخلاق است و از هر بعدی به آن نگاه کنی، پیامبر بالاترین است. وقتی شکمبۀ شتر بر سر او میریزند، میآید و دعا میکند «ربّ اغفر لامتی.» ما در زمان غیبت باید به کسانی سمت مدیریت بدهیم که وارث اخلاق نبوی باشند. علمای بزرگی مثل کلینی، صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، که ۹۵۰ سال نجف را اداره کردند و حوزه را با هم مدیریت کردند و خود را به خدا فروخته بودند و غیظ نمیکردند و زهد میورزیدند، به خاطر خدا نه به خاطر دنیا و کار پس از آنها رسید به زمان مرحوم آقای صدر ولی این چند نفر مراجع چنان متحد بودند و پشت هم بودند که نگذاشتند حوزه در زمان رضاخان تعطیل شود و البته محور همۀ آنها مرحوم صدر بود.»
وی، سپس، به اخلاق آیت الله سید صدرالدین پرداخت و در این خصوص گفت: «مرحوم آقای صدر هم از یک خانوادۀ ریشهدار بود و هم اخلاق فوقالعادهای داشت. وقتی در مجلسی مینشست، پیدا بود که این گل گل محمدی است، یعنی آن قدر اصالت داشت که در ظاهرش مجسم بود. البته، همۀ آن آقایان مجسمۀ اخلاق بودند.»
وی به ذکر خاطرهای از حضور آیت الله صدر در اصفهان و استقبال مردم از ایشان پرداخت: «من زمانی که بعد از آمدن آقای بروجردی به قم، چند روزی آقای صدر به اصفهان رفتند، آنجا بودم. تمام مساجد و مسجد جامع اصفهان که چند هزار متر وسعت دارد در خیابانها و بامهای اطراف با ماشین و پیاده مردم میآمدند تا پشت سر آقای صدر نماز بخوانند.»
وی در ادامه افزود: «به هر قسمتی از وجود آقای صدر که نگاه میکردی، از نظر اخلاقی ممتاز بود و فرزندان آقای صدرهمه مثل پدرشان بودند.»
وی دربارۀ امام موسی صدر و همدرسی با ایشان گفت: «همین مدیریت امام موسی صدر میراثی بود که از پدر داشت. ما با آقا موسی در درس آقای داماد و آقای بروجردی با هم شرکت داشتیم. بعد از مرحوم شرفالدین کسی نتوانست جای او بنشیند تا امام موسی به آنجا رفت و او تلاش داشت تا شرق و غرب اسلام را نظم خاصی بدهد.»
آیت الله موحد ابطحی افزود: «باید صدها افسوس بخوریم که او امروز در کنار ما نیست. البته چند سال قبل وقتی گفتند آقای ابوترابی شهید شده و برای او چهلم هم گرفتند فردی که الان خودش از دنیا رفته به من گفت ابوترابی زنده است و خبرش میآید و دیدید که خبرش هم آمد. همان فرد یکی از اخباری که در آن زمان داد این بود که گفت آقا موسی زنده است. حالا داستان چیست، نمیدانم. دیدید روزگار با قذافی چه کرد. گرگی مانند قذافی در خاورمیانه دیده نشده است حتی صدام هم به او نرسید قذافی اعجوبهای بود درشیطنت و فساد اما خدا به او امان نداد که شب را سحر کند.»
وی در پایان به اخلاق
آیت الله سید رضا صدر پرداخت و آخرین دیدارش با امام صدر را تشریح کرد: «اما راجع به آقا رضا صدر...ای کاش بودید و میدیدید. شنیدن کی بود مانند دیدن. شما میتوانید در مورد حسن یوسف بگویید یا بشنوید یا بنویسید، اما اینها کجا و دیدن کجا. اینها همه یکپارچه اخلاق بودند.»