امام که به لبنان تشریف آوردند با وضعیت دشواری مواجه شدند. اما ایشان یک بزرگمرد بود. واقعا تیزبین بود و میدانست چه چیزهایی ممکن است از دل شیعیان و این مناطق به وجود بیاید.
اختتامیهٔ سومین دورهٔ سیر مطالعاتی آثار امام موسی صدر
آنچه در پی میآید متن کامل سخنرانی سید عبدالله صفی الدین، نمایندهٔ حزب الله لبنان در ایران، در مراسم اختتامیهٔ سومین سیر مطالعاتی آثار امام موسی صدر (اعاده الله بخیر) است. این مراسم در ۱۵ بهمنماه ۱۳۹۲ در مؤسسهٔ امام صدر در تهران برگزار شد. نکتهٔ جالب توجه در این سخنرانی اشاره به نقش امام موسی صدر و فرزندان غیور وی در دوران پس از نابودی اسرائیل است. روزی که ان شاءالله دور نخواهد بود...
بسم الله الرحمن الرحیم.
و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین.
اولا از خانم صدر به خاطر این دعوت و مراسم تشکر میکنم. بدون شک زحمات دوستان این مرکز نزد خداوند مأجور خواهد بود. چون این کار یکی از کارهای مهم جهان تشیع است. آثار بزرگان تاریخ نه فقط باید حفظ و کشف شود بلکه باید به عنوان یک راه حل و ان شاء الله برای ترسیم آینده روی آنها کار کنیم. میشود با تدوین، مباحثه و گفتوگو دربارهٔ خط مشی امام موسی اولا برای مشکلات جهان اسلام و بلکه برای مشکلات جهان فرمول و راه حل به دست آورد.
شاید بعضی دوستان بپرسند چطور؟ بنده به این مسئله اعتقاد دارم. اگر وضعیت پنجاه سال پیش ما شیعیان را در کنار وضعیت امروز بگذاریم، خواهیم دید کجا بودیم و امروز به کجا رسیدهایم. میبینیم اتفاق بزرگی افتاده است. این دیوار بزرگی که ساخته شد تا ما نتوانیم با غربیها و دیگر مناطق حرف بزنیم و منطق خود را بیان کنیم تا حد زیادی در حال فرو ریختن است.
حتما وضعیت جهان اسلام را زمانی که امام موسی در ایران بود یا وقتی به لبنان تشریف آورد مطالعه کردهاید. حتما خواندهاید وضعیت لبنان چگونه بود و شیعیان لبنان کجا و در چه وضعیتی بودند. واقعا لبنان در آن دوره برای حل این معضلات بزرگ به یک بزرگمرد و شخصیتی خدایی نیاز داشت. در این دویست سیصد سال اخیر مشخصا پس از جنگ جهانی دوم یا در دوران حاکمیت عثمانیها بر منطقه و بلاد شام علیرغم سابقهٔ تاریخی دیرینهٔ شیعیان لبنان -لابد در روایتها و کتب ملاحظه کردهاید که شیخ بهایی و محقق کرکی از لبنان به ایران آمدهاند. جبل عامل پر از علما بود. - شیعیان زیر فشار شدیدی بودند و هیچ چیز ازشان نمانده بود. حتی کمترین حقوق بشری شیعیان از آنها سلب شد. مثلا به یکی از آنها اشاره میکنم. قبل از تشریف آوردن امام موسی به لبنان اگر یکی از شیعیان در شهرداری مناطق شیعه نشین یک شغل رسمی یا حتی قراردادی به دست میآورد روستای او جشن میگرفتند! تا این حد ظلم بود.
امام که به لبنان تشریف آوردند با وضعیت دشواری مواجه شدند. اما ایشان یک بزرگمرد بود. واقعا تیزبین بود و میدانست چه چیزهایی ممکن است از دل شیعیان و این مناطق به وجود بیاید. طراحی خوبی کرد، تلاش زیادی کرد و ارثی که امام برای اسلام و انسانیت در منطقهٔ ما گذاشت ارث بزرگی بود. فرض کنید انقلاب اسلامی ایران پیروز میشد ولی امام موسی در این منطقه نبود. بگذارید قضیه را باز کنم. الآن پرچم اسلام ناب محمدی (ص) به دست کیست؟ حکومت قرآن کریم را کجا پیدا میکنیم؟ البته مشکلات اجتماعی همیشه هست. هیچ کس نمیتواند بگوید حتی امیرالمؤمنین (ع) هم یک دستگاه حکومتی معصوم داشت. این مشکلات همیشه هست. اما سؤال اینجاست که در دنیای اسلام نزدیکترین جوامع به اسلام و دین خدا کدام است؟ جواب اول ایران است و سپس لبنان؛ لبنانی که امام موسی ساخت و اگر امام موسی نبود حتما این استقبال، تفکر و روحیه هم در منطقهٔ خاورمیانه نبود. این حرف ما نیست. شاید ما، شیعیان، ایرانیان یا مردم لبنان تواضع داشته باشیم. این حرف غربیهاست. میگویند پایگاه اول، ایران است و پایگاه دوم، لبنان. پس به این دلیل است که اعتقاد داریم این شخصیت، این تفکر، این بزرگمرد تاریخ جوابگوی سؤالات ماست. کسی که یک فرهنگ را از جایی به جای دیگر منتقل کرد.
ما الآن در مورد ۵۰ سال اخیر حرف میزنیم. منظورمان تاریخ ادیان در جبل عامل و لبنان نیست. میگویم در دوران معاصر، ۵۰ سال پیش کجا بودیم و الآن به کجا رسیدهایم. امروز سرنوشت سیاسی، نظامی، اعتقادی و دینی منطقه به دست فرزندان امام موسی است. حتی اولین کسانی که در مقابل تفکرات انحرافی و تروریستهای ضد اسلام میایستند اینها هستند. مرکز و محور نبردهای نه فقط نظامی بلکه حتی تبلیغاتی و سیاسی و محور شناخت اسلام واقعی اینها هستند. نگاه کنید، هنگام مواجهه با منافق اگر دین و اسلام شما قوی نباشد به هیچ وجه نمیتوانید پیروز شوید. چون مقابله با نفاق فقط به هوش احتیاج ندارد، احتیاج دارد به تقوا. مقابله با تفکر القاعده و تروریستها که بدترین تفکری است که از زمان پیغمبر تا امروز به نام اسلام مطرح شده هم همین طور است؛ این خطر در ۲۰ سال اخیر به وجود آمد و ماندنی است و از بین نخواهد رفت. فقط مسئله این است که شما چطور باید با این خطر مبارزه کنید؟ نیاز دارید به آدمهای با تقوا و اسلامشناس و معتقد به اسلام. در چنین موقعیتی فرزندان امام موسی در لبنان خودشان در رأس و خط مقدم جبههٔ مقابله با این تفکر هستند.
من اعتقاد دارم این مرکز، این جلسات، این مطالعات و این ارتباط فکری با امام موسی و بررسی شخصیت ایشان خیلی مهم است. چون در آینده اگر این تفکر انحرافی کنار رفت حتما با جامعههای جدیدی به خط تماس خواهیم رسید. یعنی وقتی دشمنان کوچک و فتنهها از بین رفتند شما در برابر یک دشت صاف قرار خواهید گرفت. اسم این گفتوگوی ادیان است که بعد از پایان فتنهها آغاز خواهد شد. شخصیت و تفکر عظیم امام به گونهای بود که در عین پیگیری حقوق و دفاع از شیعیان لبنان و مبارزه برای این منظور -آن هم به هر وسیله، با سخن، با حرکت در خیابان، با تظاهرات و با تحریک مردم- از گفتوگو با ادیان غافل نبود و بلکه کاملا به آن توجه داشت. این نکتهٔ مهمی است. ببینید امروز چقدر روی فتنهٔ بین ما و غرب ما کار شده است. روی جدایی ما از غرب کار شده است. چه از طرف یهودیها و چه از طرف بعضی جاهلان جامعههای خودمان. واقعا کار زیادی انجام شده. در حالی که ما با آنها حرف و صحبت داریم نه زور، شمشیر و تفنگ. جامعهٔ آنها مورد نظر ماست. ما اعتقاد داریم که اندیشه و اسلام ما مهیمن و عظیم است. الحمدلله این دیوارها که ایجاد شدهاند روز به روز دارند از بین میروند. به همین دلیل آشنایی با شخصیت امام موسی یعنی مهیا کردن خودمان برای آیندهای ان شاءالله نهچندان دور که برسیم با آنها گفتوگو و صحبت کنیم و منطق بگوییم. منطق منحرفان که متاسفانه با عنوان اسلام به دنیا عرضه شد شکست خورد. کسی که در میدان مانده است ما هستیم. فرزندان چنین مردان بزرگی مثل امام موسی، حضرت امام خمینی (ره) و. … به این دلیل است که عرض میکنم بررسی این افکار برای آیندهٔ ما خیلی مهم است. مهمتر از یک گعده یا جلسه برای تجلیل از یک شخص. فقط این نیست. اعتقاد بنده این است -حتما بعضی از دوستان هم تأیید میکنند. - که تفکر امام موسی همیشه جاری است و میشود از این تفکر تا ظهور آقا استفاده کرد. من یقین دارم در این جلسات ثواب و برکت زیادی هست. غیر از ادای دین و احترام به این بزرگمرد تاریخ -که تکلیف و مسئولیت همهٔ ماست. - باید به عنوان اسوه با آنها زندگی کنیم. یک بار دیگر تشکر میکنم و ان شاءالله خداوند به ما فرصت بدهد در این مباحث فکری مربوط به این شخصیتها ریزتر صحبت کنیم. چون واقعا حق زیادی به گردن ما دارند. در گذشته نشد حق آنها را ادا کنیم ولی ان شاءالله در مراحل بعد بتوانیم کاری کنیم که حق آن بزرگان ادا شود.
متشکرم.