سید هادی خسروشاهی در گفتوگو با هفتهنامۀ پنجره به مقایسۀ کار سید جمال الدین و امام موسی صدر پرداخت و خاطرهای را در این باره از امام موسی صدر نقل کرد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، «پدر بیداری اسلامی یا عضو لژ بیداری: سیری در زندگی و تأملی در اندیشههای سید جمال الدین اسدآبادی» عنوان پرونده ویژه صد و هشتاد و چهارمین شماره هفتهنامه خبری ـ تحلیلی «پنجره» است. در این پرونده گفتگویی با سیدهادی خسروشاهی با عنوان «روش سید جمال در مقابل اتهامات سکوت بود» منتشر شده است.
در این مصاحبه که در شمارۀ ۱۸۴، شمارۀ پنجم بهمن ۱۳۹۲ این هفته نامه منتشر شده است میخوانیم:
ـ جنابعالی چه شباهتهایی میان سیدجمالالدین و امامموسی صدر میبینید؟
خسروشاهی: معتقدم در این قبیل موارد باید شرایط زمان و مکان را درنظر گرفت و مورد توجه قرار داد که در این صورت علل تفاوتها و چگونگی شباهتها روشن میگردد. ولی بهطور کلی باید گفت فعالیت امامموسی صدر، علیرغم همه مزیتهای مشابه مزیتهای سیدجمالالدین، در منطقه خاصی محدود بود ولی فعالیت سید تقریبا فراگیر و شامل همه مشرقزمین میشد. البته از آن طرف باید گفت در همان چارچوب محدود منطقه خاورمیانه عربی (لبنان، سوریه و ایران) ارتباط امامموسی صدر با مردم بیشتر و وسیعتر از تماسهای سیدجمالالدین بود و هر دو از ارتباط با سلاطین علیرغم عدم تمایل قلبی و عقیدتی، ابایی نداشتند و این البته یک روش معقول و منطقی برای کسانی است که میخواهند در اضلاع جامعه تاثیرگذار باشند و فقط به شعار بسنده نکنند.
در مورد امامموسی صدر نکتهای به یادم آمد که بیمناسبت نیست آن را هم نقل کنم. در سفری به الجزایر که همراه مرحوم سیدجعفر شهیدی برای شرکت در کنفرانس اندیشه اسلامی به آنجا رفته بودم، امامموسی صدر هم از لبنان آمده بود. در یکی از این دیدارهای خصوصی که مرحوم شهیدی هم بود گفتم اگر جنابعالی در قم یا نجف میماندید، بیشک یکی از مراجع بزرگ آینده عالم تشیع میشدید. چرا حوزه را ترک نمودید؟
امام موسی صدر، ضمن تشکر از حسن ظن بنده گفت اتفاقا من روزی در نجف با آقای صدر (آیتالله سید محمدباقر صدر) صحبت میکردم و ایشان پیشنهاد کردند در حوزه نجف بمانیم و همین نکته را هم که جنابعالی اشاره کردید، یادآور شدند ولی من به ایشان پاسخ دادم که پسر عموی عزیز، شما در نجف بمانید و حوزه را اداره کنید و مرجعیت را بهعهده بگیرید و اجازه بدهید من دنبال کار سیدجمالالدین را بگیرم که ظاهرا متولی ندارد و اکنون هم عقیدهام این است که مشکل جهان تشیع فقدان مرجع تقلید یا کمبود رساله عملیه نیست.