پس از گذشت بیش از ربع قرن از ربودن امام موسی صدر در لیبی، برخی گمان
کردند، به رغم مطالباتی که گاهی به صورت جدی وگاهی به شکل غیر جدی برای کشف
حقیقت این قضیه وجود داشته، این مسئله به پایان رسیده است.
اما باز گشایی این قضیه در شرایط کنونی دارای ابعاد و دلالتهای است که پیش از این وجود نداشت. این به علت شرایط سیاسی و امنیتی در لبنان و منطقه و همچنین سازمان ملل است. هیچ کس در این شک ندارد که مسئولیت ربودن امام موسی صدر متوجه رژیم لیبی است، زمانی که امام صدر برای دیدار رسمی و ملاقات با قذافی به آن کشور سفر کرده بود. لیبی داستانها و گزارشهایی ارائه مبنی بر اینکه امام صدر لیبی را به سوی ایتالیا ترک کرده است.
البته هیچ کس این گزارشها را باور نکرد چرا که هیچ اساس منطقی و واقعی نداشت ضمن آنکه ایتالیا نیز ورود وی را به خاک این کشور رد کرد. اما چرا قذافی امام صدر را ربود؟ چه دلایلی سبب شد قذافی چنین تصمیم خطرناکی را بگیرد در حالی که امام صدر میهمان او بود؟ این سؤالی است که هیچ کس جوابی برای آن نیافته و نخواهد یافت مگر پس از زوال رژیم کنونی لیبی که این بسته به تحولات بسیاری است که تا آن زمان باید منتظر ماند.
اما هم اکنون پیگیری قضیه برای رسیدن به حقیقت، فعالانه و از چند سو دنبال میشود؛ از سوی لبنان به صورت مستقیم و از طرف ایران. برای تحقق آن باید فراتر از روشهای دیپلماتیک و قضایی عمل کرد. به این اعتبار که ربودن امام صدر مسئلهای ملی و انسانی است. هر بار که این پرونده گشوده میشود، به نظر میرسید که صدا به جایی نمیرسید اما اکنون قضیه فرق میکند.
هم اکنون هیچ راه دیگری برای این مسئله نیست مگر آنکه لیبی حقیقت آنچه را اتفاق افتاده اعلام کند. پرداخت پول در این قضیه به عکس آنچه در قضیه لاکربی اتفاق افتاد، فایدهای ندارد. تنها غرامت مقبول در چنین وضعی آزاد کردن امام موسی صدر و دو همراهش است، اگر که زنده باشند و نیز اعلام نتیجه به شکل علنی.