روزنامه جمهوری اسلامی شماره ۷۴۱۱ مورخ ۱۲/۱۱/۸۳ مصاحبهای را با سفیر لیبی
در ایران انجام داده است. که طبق معمول پر از تناقض و خطا است.
آقای علیرضا محمودی، از محققین مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، پاسخی بر ادعاهای سفیر نگاشتهاند، ضمن سپاس از روزنامه جمهوری اسلامی برای درج آن، متن کامل پاسخ ایشان را در اینجا میآوریم:
به نام خدا
آقای علی محمود ماریه سفیر رژیم لیبی در تهران طی مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی مورخ ۱۳/۱۱/۸۳ ادعاهای قبلی رژیم سرهنگ قذافی را در خصوص قضیه ربوده شدن امام موسی صدر تکرار کرده است.
مصاحبهای که در همه محورها دچار تناقض و خالی از استدلالهای منطقی و شواهد تاریخی مستند است و نوعی آشفتگی و اضطراب و عصبانیت در آن دیده میشود. علی رغم اینکه قذافی خود در سال ۲۰۰۲ رسماً به ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی اعتراف کرده و سیف الاسلام بارها بدین واقعیت اشاره نموده و همچنین منصور الکیخیا که در سال ۱۹۹۳ ربوده شد، به حضور امام در زندانهای لیبی تأکید کرده است، و علی رغم اینکه خانواده محترم امام موسی صدر در مصاحبههای متعدد به همه این ادعاها پاسخ گفتهاند؛ اما پس از این مصاحبه بر آن شدم تا بار دیگر به مجموع این ادعاها پاسخی مستدل دهم.
سخنان آقای سفیر در این خصوص در چهار مورد کلی خلاصه میشود که به هر یک به ترتیب میپردازم:
سفیر لیبی: امام صدر و دو همراهش خاک لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کردهاند. امام موسی صدر به دعوت رسمی دولت لیبی در تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۷۸ همراه با شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین به لیبی میرود. اما در دوران اقامت امام موسی صدر در لیبی هیچ تماس تلفنی یا مکاتبه ای از طرف ایشان و همراهانشان با دنیای خارج برقرار نمیشود. در حالی که امام موسی صدر عادت داشت همه روزه اعمال و کارهای خود را به دوستانش در بیروت و خانواده خویش اطلاع دهد. همچنین امام موسی صدر آقای عباس بدرالدین را که یکی از روزنامه نگاران معروف لبنان و صاحب امتیاز خبرگزاری لبنان است، به همراه برده بود، تا اخبار روزانه مربوط به سفر را به خبرگزاری های لبنان و دنیا گزارش بدهد. ولی در این ایام، هیچ تماسی از سوی امام موسی صدر، یا عباس بدرالدین، از طریق تلکس یا تلفن انجام نمیگیرد. حتی امام صدر هیچ تماس تلفنی با همسرش که در پاریس بیمار بود، نمیگیرد. از طرفی خبرگزاریهای لیبی هم هیچ خبری را از ورود امام موسی صدر و دوستانش گزارش نمیکنند. در حالی که شخصیتهای خیلی کم اهمیتتر از امام موسی را در روزنامه ها و رادیو وتلویزیون یاد، و فعالیتهایشان را ذکر میکنند.
به هر حال امام موسی صدر چند روزی را منتظر ملاقات با قذافی میماند. شب سیام اوت یکی از کارمندان وزارت خارجه لیبی به هتل میآید و میگوید ملاقات با قذافی ممکن است هر ساعت انجام بگیرد؛ وی موعد و قرار معینی ذکر نمیکند. ولی میگوید حاضر باشید که هر ساعت ممکن است ملاقات انجام بگیرد. امام موسی هم اضطرار خود را برای سفر ابراز میکند، و میگوید باید هر چه سریعتر به پاریس برود. در تاریخ ۳۱ اوت، ساعت ۵/۱بعدازظهرامام موسی و همراهانش در ورودیِ هتل الشاطی دیده میشوند تا با ماشینهای رسمی دولتی به ملاقات قذافی بروند.
بنابراین آخرین لحظه ای که امام موسی در طرابلس دیده میشود، ساعت ۵/۱ بعدازظهر روز ۳۱ اوت در ورودیِ هتل الشاطی بوده است. پس از اینکه از سوی امام موسی صدر و همراهانش هیچ تماسی گرفته نمیشود، مجلس اعلای شیعیان و دولت لبنان ماجرا را پیگیری میکنند. الیاس سرکیس شخصا به قذافی زنگ میزند اما وی پاسخ نمیدهد و گفته میشود که ایشان گرفتارند. سپس دولت لیبی رسما اعلام میکند که ساعت ۸ شب ۳۱ اوت، امام موسی صدر و شیخ محمد یعقوب درهواپیمای آلیتالیا به شماره۸۸۱ از لیبی به شهر رم مسافرت کردهاند. برای اثبات مدعای خود لیست مسافرین هواپیما را انتشار داده که اسامی آنان دراین لیست آمده است. ساعت ۱۰ صبح روز بعد، دو نفر وارد هتل هالیدیان در شهر رم میشوند. یکی از آنها خود را شیخ محمد یعقوب معرفی میکند، و لباس عادی به تن داشته. فرد دیگرخودش را موسی صدر معرفی میکند که معمم بوده است. دو اتاق به شماره های۷۰۱ و ۷۰۲ اجاره میکنند و پول یک هفته را هم از قبل میپردازند. این دو نفر فقط ۱۰ دقیقه وارد اتاقهایشان میشوند، و حتی ازدستشویی هم استفاده نمیکنند. فقط چمدانها را روی زمین گذاشته، پاسپورتها را روی میزقرار میدهند و بدون پاسپورت خارج میشوند. آن شیخ هم لباس خود را عوض میکند و با لباس شخصی خارج میشود. در حالی که امام موسی صدر هیچگاه با لباس شخصی دیده نشده است. همه اینهاعلاوه بر دلایل قطعی دیگر، نشان میدهد که این دو نفر آقای صدر و شیخ محمد یعقوب نبوده اند، بلکه دو نفر دیگر بوده اند که این نقش را بازی کرده اند. پس از بررسی های دستگاه قضایی و دولت ایتالیا، سفارت ایتالیا در بیروت در نامه أی رسمی به مرحوم آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین، نائب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، به تاریخ ۱۰/۵/۱۹۷۹اذعان میدارد: «تمام تحقیقات به عمل آمده و تمام دلایل به دست آمده نفی میکند که امام موسی صدر وارد خاک ایتالیا شده یا به صورت ترانزیت از آن گذر کرده باشد. بنابر این هر گونه اظهاراتی بر خلاف آنچه گفته شد که به هر شکلی به حکومت ایتالیا نسبت داده شود کاملا بیاساس است.» مضافا بر همه اینها حکم دادگاه رم به ریاست قاضی دکتر دومینیکو نوسترو پس از بررسی پرونده مطابق با قانون مجازات ایتالیا افرادی را که نام و گذرنامه امام موسی صدر را جعل کرده بودند مجرم میشناسد.
جالب آنکه ارگان رسمی ساف، فلسطین الثوره، در شماره ۱۱ دسامبر ۱۹۷۹ خود به قلم سردبیر خطاب به قذافی مینویسد: «آیا میخواهی پرونده ناپدید شدن امام موسی صدر را بگشائیم، و به همه جهانیان بگوئیم که یک گزارش امنیتی از سوی رهبر انقلاب فلسطین ارسال گردید، که ۱۴ قرینه و شاهد دربردارد، که تاکید میکند امام صدر لیبی را به مقصد رم ترک نگفته و در خاک لیبی ناپدید شده است. تو خود از تمام این واقعیتهای انکارناپذیر آگاهی.... واقعیت این است که تو شخصا مسئول ربودن امام موسی صدر هستی.» غیر از مواردی که ذکر شد، خلبان پرواز ۸۸۱، خدمه پرواز، مسافران هواپیما، مامورین فرودگاه و خدمه هتل هالیدی این همگی شهادت دادهاند که مشخصات اشخاص ادعا شده هیچ گونه مطابقتی با امام موسی صدر و شیخ محمد یعقوب نداشته است.
ذکر جزئیات بیشترباعث طولانی شدن مطلب میشود و از حوصله این مختصر خارج است. بنابر این به نقل حکم صادره از سوی دادستانی رم اکتفا میکنیم که: امام موسی صدر و دو همراهش به هیچ وجه خاک لیبی را نه به مقصد ایتالیا و نه به سمت هیچ کشور دیگری ترک نکردهاند.
سفیر لیبی: لیبی انگیزه أی برای ربودن امام صدر ندارد. نفعی در این قضیه نمیبرد.
آنچه سبب نقض سخنان جناب سفیر! میشود این است که پیش از سفر سال ۱۹۷۸، امام موسی صدر تنها یک بار و آن هم برای حضور در کنگره اسلامی لیبی به این کشور سفر میکند. در آن سفر ملاقاتی هم با معمر قذافی صورت میگیرد. طبق گفته شهید دکتر چمران «در این ملاقات امام موسی شانزده پروژه اصلاحی برای مردم محروم جنوب لبنان و مقاومت در برابر اسرائیل به معمر قذافی پیشنهاد میکند، و از قذافی میخواهد که خود او هم در اجرای آنها مشارکت نماید. برای مثال یکی ازپروژهها، ساختن پناهگاه در زیر مدارس، حسینیهها و مساجد شهرهای جنوبی لبنان بود. پروژه دیگر، ساختن موانع در ورودی شهرها و دههای جنوب بود، تا در صورت هجوم تانکهای اسرائیلی، از ورود آنها به شهر جلوگیری به عمل آید. طرح دیگر، تعلیمات جوانان جنوب لبنان بود تا در برابر حملات اسرائیل از خود دفاع کنند. تعدادی برنامه کشاورزی و آبیاری و... نیز بود که به وضعیت اقتصادی جنوب لبنان سروسامان میبخشید. ولی معمر قذافی با تمام این پروژهها مخالفت میکند و میگوید وظیفة ما در حال حاضر خراب کردن است. ما باید نظام مسیحی لبنان را خراب کنیم.
هنگامی که قدرت به دست مسلمانها افتاد، آنگاه شروع به ساختن خواهیم کرد. بنابراین، اکنون زمان ساختن نیست. در اینجا بود که امام موسی با اومخالفت میکند و میگوید شما قادر نیستید مسیحیت را از بین ببرید، چون میلیونها مسیحی دنیا پشت سر آنها ایستادهاند. این یک خیال خام است. بنابراین اختلاف نظر به وجود میآید. از همان تاریخ آقای قذافی تمام انرژی و قدرت خود را در راه انفجار لبنان و تشدید جنگهای داخلی صرف میکند. به گروهها و افرادی پول میدهد، تا جنگ را بیشتر و عمیقتر کنند. در حالی که برنامه امام موسی آن بود که آتش جنگهای داخلی لبنان را به هر وسیله ممکن خاموش سازد و درون اینگرداب توطئه بینالمللی نیافتد. بنابراین یک اختلافنظر کلی میان امام موسی و معمر قذافی از سال ۱۹۷۵ پدیدار شد.
امام موسی صدر معتقد بود تا زمانیکه در لبنان صلح برقرار نشده برخی از دولتهای عربی به بهانۀ جنگهای داخلی لبنان از مشارکت در رویارویی با اسرائیل طفره میروند. لذا امام برای وحدت نظر وعمل کشورهای عربی میکوشید ولی لیبی وحدت عربی را باعث تضعیف نقش خود در معادلات عربی وآفریقایی میدید. به علاوه عوامل دیکری نیز اختلافات مذکور را تشدید میکرده است. از جمله آقای قذافی راه حل مسألۀ اعراب واسرائیل را در تقسیم وتجزیۀ لبنان واسکان آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان طراحی وجستجو میکرد ولی امام موسی صدر ضمن افشای چنین توطئهای پرچم دار حفظ یکپارچگی لبنان وبازگشت فلسطینِان به وطن خود بود. از سوی دیگر به نظر دکتر چمران «بزرگترین دلیلی که رهبران دولتهای عربی برای ربوده شدن امام موسی صدر ذکرمیکنند، اختلافات مذهبی میان امام موسی صدر و قذافی است.» کمی پیش از انقلاب هنگامی که جلود به خلیج فارس سفر کرده بود در کویت یا ابوظبی به شیعیان ایران اهانت کرد و آنها را خارج از دین نامید.
همچنین گفتنی است که انقلاب اسلامی در آستانه پیروزی بود وامام صدر یاور این انقلاب بود وطبیعتاً از تحقق استراتژی لیبی برای نفوذ در حکومت ایران پس از انقلاب وسیطره در ساختار آن جلوگیری میکرد. بر اساس همین اختلافنظر، روزنامهها و رادیوهای وابسته به لیبی حملات شدیدی به امام موسی صدر میکنند.» به گفته دکتر چمران این حملات گاهی به فحاشی، هتاکی و تهمتهای بسیار ناروا و زننده میرسید. نیز امام صدر از پایان ماه مه ۱۹۷۶ و در طول چند ماه در مطبوعات نزدیک به دولت لیبی و از سوی تشکلهای وابسته به آن در معرض حملات خصمانه، ظالمانه، مغرضانه و شخصی قرار گرفت. پس از ربوده شدن امام موسی صدر و سفر معمر قذافی به سوریه و تظاهرات میلیونی مردم لبنان به سمت سوریه برای آزاد سازی امام، ملاقاتی بین هیئتی ازعلمای لبنان با قذافی در دمشق صورت میگیرد. در این ملاقات قذافی به طعنه میگوید: «راستی به من گفتهاند که وی (امام صدر) ایرانی است. این طور نیست؟» قذافی با این تعبیر قصد داشته است که تلویحا بگوید چرا برای یک ایرانی خود را به زحمت میاندازید، مبارزه میکنید و تظاهرات به راه میاندازید!
سفیر لیبی: سناریوهای مختلف ربوده شدن امام موسی صدر؛ جناب سرهنگ معمر قذافی و حکومت لیبی طی سالیانی که از ربوده شدن امام موسی صدر میگذرد، سناریوهای متفاوتی را درباره ربوده شدن ایشان مطرح کردهاند. پیش از این، پس از کشته شدن ابو نضال قذافی اعلام کرده بود که وی مسئول ربوده شدن امام صدر است. پس از مرگ ابوالعباس نیز وی را طراح و عامل این قضیه معرفی کرده بود. اکنون نیز سفیرِ محترم، اسرائیل را مسئول ربایش امام صدر میداند. همه این تلاشها برای این است که رژیم لیبی هرچه زودتر سر و ته أین قضیه را به هم بیاورد. «چرا که این به نفع لیبی خواهد بود. هرچه میخواهد نتیجه آن باشد.» همانگونه که آقای سفیر نیز اشاره کردهاند.
سفیر لیبی: تشکیل کمیته أی برای تحقیق و بررسی قضیه ربوده شدن امام موسی صدر باید تشکیل شود.
آقای علی محمود ماریه میگوید: «بهترین راه حل این است که بنشینم و تحقیق لازم را انجام بدهیم. هر کس که با این پیشنهاد مخالف باشد معلوم است که راه حلی برای این پرونده نمیخواهد.» شاید بد نبود اگر سفیر محترم به گذشته نگاهی میافکند و سپس در این باره راه حل ارائه میکرد.
شاید جناب آقای ماریه فراموش کردهاند که این معمر قذافی بود که از ورود هیئت ایرانی به لیبی برای کشف قضیه ربودن امام صدرممانعت به عمل آورد؟ و یا پس از پافشاری دولت لیبی مبنی بر عدم حضور امام صدر در خاک آن کشور، تصمیم بر آن شد که یک هیئت لبنانی برای بررسی واقعیت به لیبی و ایتالیا سفر کند. واین هیئت که شامل دکتر عمر مسیکه، دبیر کل شورای وزیران و دو افسر از سرویسهای امنیتی لبنان بود پس از ممانعت دولت لیبی با ورود دو افسر عضو هیئت، به خاک لیبی غافلگیر شدند؟ اگر رژیم لیبی ریگی به کفش نداشت و ندارد چرا با ورود افسران امنیتی لبنان و هیئت ایرانی به خاک کشورش مخالفت کرد؟ و چرا اکنون پس از تحقیقات فراوان و مسلم بودن مسئولیت قذافی در اجرای نقشه ربایش امام موسی صدر پیشنهاد تحقیق میدهد؟ تحقیق مجدد هیچ توجیه و معنایی ندارد جز تلاش برای تبرئه قذافی. و اصلا گروهی که ماموریتش تحقیق باشد درباره چه چیزی میخواهد تحقیق کند؟ درباره ربوده شدن امام صدر در لیبی؟ آن هم اکنون که تحقیقات قضایی ایتالیا، لبنان و گزارشهای سازمان عفو بین الملل و... همگی بر اسارت امام در زندانهای قذافی تاکید میکنند؟
به هر تقدیر بنا بر اخبار موجود، امام موسی صدر و همراهانش در قید حیاتند و هیچ کس هم جز قذافی مسئول ربوده شدن آنان نیست. بنابراین بهتر است که حکومت قذافی دست از پیشنهادهای کودکانه بردارد و با آزادی امام صدر دل همه مسلمانان را خشنود سازد.
در پایان لازم به ذکر است، همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده امام صدر ضمن اشاره به تابعیت ایرانی ایشان، بر عزم ایران بر پیگیری این قضیه «تا آخرین مرحله» و حتی به قیمت «شکایت قضایی» و «قطع رابطه ایران و لیبی» اشاره داشتند، دولت محترم نیز در چند ماه باقی مانده هرچه سریعتر به پیشنهادهای ارائه شده در نامه نخبگان جامه عمل بپوشاند.