امام صدر اعتقاد داشت که در یک جامعهٔ متکثر، رهبران هر طائفه و جمعیتی، حرکت به سوی تحقق اهداف استراتژیک و والای مورد نظر خویش را باید چنان برنامهریزی و عملیاتی کنند، که همزمان با هر گام پیشروی، اعتماد و آرامش نیز در دل طوائف و جمعیتهای رقیب تزریق شود.
امروز که ۳۵ سال تمام از غیبت امام موسی صدر میگذرد، نه تنها در لبنان، که در کل منطقهٔ خاورمیانه و خصوصاً در ایران، بیش از همیشه به آن بزرگوار احتیاج داریم. جای امام صدر امروز هم خالی است، چون هم به اندیشهٔ معتدل و دوراندیشانهٔ آن بزرگوار شدیداً احتیاج داریم، هم به اخلاق جذاب و پیامبرگونهٔ ایشان و هم برای جا انداختن این اندیشه و اخلاق، به خلاقیت و شخص خود ایشان. در این یادداشت کوتاه با حسرت فراوان تنها از اندیشهٔ سیاسی امام صدر یاد میکنم. به راستی چرا جای اندیشهٔ امام صدر امروز هم خالی است؟ خیلی فشرده و سربسته، به ذکر چهار مورد اساسی که سالهاست در ایران اسلامی عزیزمان بدانها مبتلا هستیم، میپردازم:
یکم. امام صدر اعتقاد داشت که در یک جامعهٔ متکثر، رهبران هر طائفه و جمعیتی، حرکت به سوی تحقق اهداف استراتژیک و والای مورد نظر خویش را باید چنان برنامهریزی و عملیاتی کنند، که همزمان با هر گام پیشروی، اعتماد و آرامش نیز در دل طوائف و جمعیتهای رقیب تزریق شود. بر همین اساس، امام صدر هویت شیعیان لبنان و عزت و نقشآفرینی آنها را در حیات اجتماعی و سیاسی آن کشور چنان احیا و بازسازی کرد، که اهل سنت و مسیحیان هرگز ذرهای احساس خطر نکردند. امام صدر در پی آن بود که شیعیان لبنان در حیات اجتماعی و سیاسی آن کشور نقش و جایگاهی برابر اهل سنت و مسیحیان بیابند، طوری که همه با هم دوشادوش یکدیگر در راه ساختن و نیز حفظ لبنان از خطر اسرائیل تشریک مساعی کنند. امام صدر هرگز دنبال آن نبود که شیعیان لبنان نقش و جایگاهی مقدم بر دیگر طوائف بیابند یا عملاً بر آنها مسلط شوند. اگر امام صدر حاضر میبود، هرگز اجازه نمیداد که «مقاومت لبنانی» به «مقاومت اسلامی لبنان» تغییر نام یابد و چنان در ایران اسلامی عزیز ما ذوب و محو گردد، که زمینهٔ بیاعتمادی و فاصله گرفتن مسیحیان و حتی اهل سنت تدریجاً از مقاومت فراهم آید، تا جایی که مثل امروز قریب نیمی از جمعیت آن کشور رسماً و علناً خلع سلاح مقاومت را مطالبه کنند...
دوم. این باور امام صدر، یعنی ضرورت اعتمادسازی و آرامشبخشی در دل رقیب، از مقیاس ملی به مقیاس منطقهای و جهانی نیز قابل تعمیم است. اگر امام صدر حاضر میبود، هرگز روا نمیدید که جمهوری اسلامی ایران مسیر رشد و اقتدار را طی کند، بدون آنکه فضای اعتماد و آرامش را به طور همزمان بر روابط خود با کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس، همسایگان، جهان عرب و دنیای غرب بر قرار نماید. امام صدر هرگز روا نمیدید که مقامات عالیرتبهٔ کشور رسماً و علناً به دانشآموزان ایرانی مژده دهند، که آیندهٔ جهان در دستان آنان است! امام صدر هرگز روا نمیدید که مقامات عالیرتبهٔ کشور به هنگام پرتاب یک ماهواره رسماً و علناً اعلام کنند، که وقت آن رسیده تا فضا نیز به تسخیر جمهوری اسلامی ایران در آید! اگر امام صدر حاضر میبود، به جای ترویج این نوع گفتمان تحریکآمیز و برتریجویانه، اعتمادسازی و آرامشبخشی در روابط میان ایران و کشورهای مهم منطقه و جهان را در دستور کار قرار میداد و حتی سرعت پیشروی در مسیر تکامل صنایع نظامی و هستهای را با آن تنظیم و هماهنگ میکرد. امام صدر اعتقاد داشت که هم به عنوان شیعیان و هم در جایگاه انقلاب اسلامی ایران «باید دیگران را مطمئن سازیم. آنان ما را به خوبی نمیفهمند. باید بکوشیم تا هراس و ناآگاهی در بارهٔ شیعه [و انقلاب اسلامی ایران] را از میان برداریم». امام صدر تنها اسرائیل را دشمن تلقی میکرد و لا غیر. امام صدر اعتقاد داشت که برای ساختن جامعهای مقاوم در برابر خطرات خارجی و خصوصاً اسرائیل، به موازات کسب آمادگی، میتوان و بلکه باید، هوشمندانه با بقیه کشورهای دنیا و از جمله با اروپا و آمریکا، تعامل سازنده داشت...
سوم. یکی از مهمترین دغدغههای امام صدر، گسترش فضای اعتماد و دوستی بر روابط میان شیعیان لبنان و نیز انقلاب اسلامی ایران، با عربستان سعودی بود. امام صدر با درک واقعگرایانه از نفوذ عربستان سعودی در منطقه و جهان اسلام، اعتماد و دوستی شیعیان با آن کشور را یکی از ملزومات وحدت شیعه و سنی در زمان حاضر میدانست و هرگونه تلاشی را در جهت تقریب مذاهب اسلامی، بدون تحقق این اعتماد و دوستی، ناکارآمد و ناقص. بر همین اساس، امام صدر طی سالیانی که در لبنان حضور داشت، بهترین روابط را میان شیعیان آن کشور با عربستان سعودی برپا نمود. دامنهٔ این اعتماد و دوستی تا آنجا گسترش یافت که امام صدر در پاییز سال ۱۹۷۶م عربستان را با خود همراه ساخت و با کمک آن کشور موفق شد تا اختلافات میان سوریه و مصر را حل، کنفرانس سران کشورهای عربی را در ریاض بر قرار و یک اجماع عربی کامل برای ختم جنگ داخلی لبنان و اعزام نیروهای سوری بازدارندهٔ عرب به آن کشور برپا نماید. در مورد ایران نیز یاران کمال جنبلاط و همچنین آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی در خاطرات خود آوردهاند که امام صدر در آخرین ماههای حضور در لبنان مصرانه دنبال آن بود تا میان انقلاب و عربستان سعودی روابطی حسنه برپا کند. آخرین دیدار امام صدر با ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان که در سال ۱۳۵۷ش انجام گرفت، حدود ۶۰ دقیقه به طول انجامید که قریب ۵۰ دقیقهٔ آن به معرفی انقلاب اسلامی ایران و تأکیدات امام صدر بر ضرورت دوستی و همکاری عربستان با ایران پس از پیروزی انقلاب اختصاص داشت. امام صدر طی آخرین روزهای حضور خود در لبنان مصرانه دنبال آن بود تا امام خمینی به عنوان میهمان خاص ملک خالد در مراسم حج آن سال رسما دعوت و حاضر شود تا در بالاترین سطوح فضای اعتماد و دوستی بر روابط انقلاب اسلامی و عربستان حاکم شود. اگر امام صدر امروز حاضر میبود، قطعاً بازسازی روابط ایران و عربستان را در زمرهٔ مهمترین اولویتهای خود قرار میداد و با این اقدام گام بزرگی در راه باز گرداندن آرامش به مناطق شیعهنشین خاورمیانه، خصوصاً عراق، لبنان، سوریه و حتی پاکستان، بر میداشت...
چهارم. این اندیشهٔ امام صدر که شیعیان، در ادارهٔ جوامع متکثر، باید صمیمانه و بدون برتریجویی با غیر شیعیان تشریک مساعی کنند، در جوامع یکدست و بسته نیز مثل خود طائفهٔ شیعهٔ لبنان یا کشور ما ایران، به خوبی قابل الگوبرداری است. امام صدر در ادارهٔ امور شیعیان لبنان و نیز مقاومت آن کشور، هم روحانیون مخلصی چون سید عباس موسوی و سید حسن نصرالله را بکار گرفت، هم نیروهای مذهبی و بسیجی چون ابوهشام و ابویحیی را و هم نیروهایی ملی مذهبی چون حسین الحسینی و نبیه بری. در انتخابات اواسط دههٔ هفتاد میلادی که برخی شیعیان چپگرای لبنان به منظور ایستادگی در برابر امام صدر نامزد عضویت در هیئت اجرایی مجلس اعلای اسلامی شیعه شدند، آن بزرگوار نه برای رد صلاحیت مخالفین خود اقدامی کرد و نه برای منع مردم از رأی دادن به آنها! بالعکس، آنهایی را که در انتخابات رأی آورده بودند صمیمانه مورد استقبال قرار داد و هوشمندانه از ظرفیت مثبت آنها در راه ارتقاء وضع شیعیان و لبنان بهره گرفت. صاحب چنین اندیشهای اگر در ایران نیز حاضر میبود، قطعاً تلاش میکرد تا همهٔ جریانها و سلایق سیاسی، متناسب با حجم پایگاه مردمی آنها، در ادارهٔ کشور و جامعه نقشآفرینی کنند. اگر امام صدر حاضر میبود، روا نمیدید که مانند آنچه بر انقلاب گذشت، اول نیروهای ملی مذهبی از عرصهٔ مدیریت کلان جامعه کنار گذاشته شوند، سپس در مقطعی جناح راست توسط جناح چپ، در مقطعی دیگر جناح اصلاحطلب توسط جناح اصولگرا و در این دوران شخصیت کاردان و دلسوزی مثل آیتالله هاشمی رفسنجانی. اگر امام صدر امروز حاضر میبود، قطعا تلاش میکرد تا فضای سیاسی در ایران مجدداً بازسازی شود، چنانکه روحانیت، غیر روحانیت، جریانهای اصولگرا، اصلاحطلب و حتی نیروهای نهضت آزادی و جبههٔ ملی، دوباره کنار یکدیگر قرار گیرند و همه با هم در راه ساختن ایرانی متحد، منسجم، آباد، مقتدر، مقاوم و در عین حال دوستدار صلح در جهان، تشریک مساعی کنند...