تصور کنید موضوع بحث بر سر غیبت ۳۵ ساله امام موسی صدر است و بازگشت ایشان؛ در این حین چشمان بهت زده و لحن پرسشگری مثل یک سطل آب یخ، بر سرتان بریزد که «امام موسی؟! ۳۵ سال؟! مگر امام موسی از لیبی برنگشتند؟»
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ رجعت صدر نوشت:
مرحله اول- تصور کنید با یک آشنا، درباره مطلبی در حال بحث هستید، به یکباره در اواسط بحث متوجه میشوید که برخی از اطلاعات ارائه شده از سوی آن آشنا با اطلاعات شما درست در نمیآید، مثل اینکه «امام موسی صدر در زندانهای بعث در عراق به شهادت رسیدهاند!»
کمی که جلو میرود، متوجه میشوید، آن آشنا امام موسی صدر، را با شهید امام محمد باقر صدر (پسر عموی ایشان) اشتباه گرفتهاند و وقتی در حال توضیح و تفکیک این دو شخصیت برای آن آشنا هستید، متوجه میشوید که ایشان کلاً از وجود امام موسی صدر بیاطلاع هستند و فقط شهید محمد باقر صدر را میشناسند.
البته این مسئله چندان هم از سوی یک مسلمان مقیم در کشوری که از بلاد اسلامی دور است و امامین صدر را تنها از مطالعه کتب «اقتصاد اسلامی» میشناسد، چندان دور از تصور و عجیب نمینماید.
مرحله دوم- در همین حین که شما دارید با آب و تاب و تلاش فراوان سعی میکنید که شخص مورد نظر را با شخصیت و سیره امام موسی صدر آشنا کنید، ناگهان شخص سومی سر میرسد، که اتفاقاً امام موسی صدر را خیلی خوب میشناسد، ولی بیرحمانه از وضعیت موجود (بیاطلاعی آن آشنا) به نفع خود بهره میبرد و شما را در برابر چشمان حیرت زده آشنا، به رگبار سوالات بیاصل و ریشهای میکشاند که در رسانهها منتشر شده اینکه امام موسی صدر در قید حیات نیستند!، اینکه اگر در قید حیات هستند پس چرا پس از مرگ قذافی از ایشان خبری در دست نیست؟ چرا تا امروز مدرکی مستدل از حیات امام منتشر نشده؟ و...
بدون اینکه مهلت دفاع بدهد شما را متهم کند به عوام فریبی، دروغگویی یا توهم، حتی مهلت ندهد تا شما (با آن بغضی که دارد خفهتان میکند) توضیح دهید که ادعای بازگشت امام موسی صدر آن قدرها هم بعید و دور از منطق نیست که او ادعا میکند، شاهد و گواهش هم کمیته پیگیری است که در مجلس در حال تحقیق است، افرادی است که به مشاهده امام موسی در زندانهای قذافی شهادت دادهاند، که اگر حتی هیچ یک از اینها وجود نداشت از نظر شرع مقدس اسلام نمیتوان از غیبت یک مؤمن مسلمان نتیجه گرفت که او دیگر در قید حیات نیست!
مرحله سوم- حال تصورش را بکنید در همین احوال، شخص چهارمی وارد بحث شود و بپرسد: «بحث و مجادله بر سر چیست؟» بعد در حالی که شما با شناختی که از آن شخص چهارم دارید کورسوی امیدی را در دل این ظلمتکده مشاهده میکنید و امیدوارانه برایش توضیح میدهید که مسئله بر سر غیبت 35 ساله امام موسی صدر است و بازگشت ایشان؛ چشمان بهت زده و لحن پرسشگرش مثل یک سطل آب یخ بر سرتان بریزد که «امام موسی؟! 35 سال؟! مگر امام موسی از لیبی بر نگشتند؟».
و در همان حالی که شما در دل با خدای خود گفتوگو میکنید و هر لحظه التماسش میکنید تا روح و جانتان را از این مکان به آن مکان انتقال دهد و از این جماعت خواب برهاند، باز بپرسد: جداً! یعنی میخواهی بگویی که امام موسی صدر هنوز پیدا نشدهاند؟
* تقصیر هیچ کس نیست
جسارتاً اگر اشکال ندارد، ممکن است بپرسم حضرات در این 35 سالی که 29 سالش سهم من بوده کجا تشریف داشتهاند و چه میکردند؟
تقصیر هیچ کس نیست؛ شکوه و گلایه هم راه به جایی ندارد؛ مقصر این روایت حقیقی که با اندکی تهرنگ طنز نقل شد، من و امثال من هستیم که به قول حضرت حافظ:
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری؟
البته با کمی اغماض اگر مشمول بیت قبلش نشویم!