حجت الاسلام مهدی مهریزی گفت: توجه به توانمندی زن یکی از پایگاههایی است که امام موسی صدر برای عرضه دیدگاههای دینی در مورد زن از آنها استفاده کرده است، مثلاً جایی ذکر میکنند که «اگر من توان داشتم تمام زنان ملت خودم را آموزش نظامی میدادم تا از خودشان دفاع کنند.»
به گزارش شفقنا سومین نشست از سلسله نشستهای اندیشه و عمل با موضوع «جایگاه زن در اندیشه و عمل امام موسی صدر» با سخنرانی حجت الاسلام مهدی مهریزی در مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد.
محقق و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی در این نشست با بیان اینکه حضور زن در اجتماع یکی از فاکتورهای پیشرفت جوامع است، گفت: در دنیای امروز بحث زن یکی از مسائل اصلی است که سابقۀ آن در کشورهای اسلامی به بیش از یکصد سال و در کشورهای غیر اسلامی به حدود ۲۰۰-۳۰۰ سال باز میگردد.
او با بیان اینکه حوزه شناخت توانمندیها و استعداد زنان، تعامل زن با مرد، عرصههای خانواده و اجتماع مواردی است که از آن به عنوان مسئله شدن زن تعبیر میشود، افزود: در دنیای معاصر یکی از موضوعاتی که فکر دانشمندان یا اهل نظر را به خود جلب کرده بحث زن است که این بحث مانند بسیاری از مسائل روز جامعه به یک چالش تبدیل شد.
او در خصوص علت چالشی شدن مسائل زنان اظهار کرد: احساس میشد بین آن چیزی که در ذهنها بود و عینیت آن در خارج تعارض وجود دارد و تعارض بین ذهن و عین، مسائل و چالشهایی را در جامعه به وجود آورد که یکی از آنها ناسازگاریهایی که برای انسان در دوره معاصر به وجود آمد، موضوع زن بود چون انسان در افکار خود زن را از لحاظ توانمندی و قدرت همانند مردان میدانست اما زمانی که به جامعه نگاه کرد متوجه شد که زن در جایگاه خود قرار ندارد.
این استاد حوزه با بیان اینکه حضور زن در جامعه یکی از فاکتورهای پیشرفت جوامع است عنوان کرد: یک تفکر و اندیشمند تلاش میکند این فاصله ذهن و عین را کم کند البته نه با تخطئه ذهن، بلکه خارج را مطابق ذهن تغییر میدهد و این کار در دنیای معاصر رواج پیدا کرده است چرا که یکی از فاکتورهایی که با استفاده از آن میزان پیشرفت جوامع را میسنجند، حضور زن در اجتماع است.
مهریزی تصریح کرد: ورود بحث زن به کشورهای اسلامی معمولاً در دو نقطه به وقوع پیوسته؛ یکی ناحیه مصر که فرانسه در آنجا حضور داشت و دیگری هندوستان که انگلستان در آن منطقه حاکم بود. قدیمیترین بحثها در حوزه آزادی زن هم در مصر نوشته شده است. ورود این بحثها چالشی را در جوامع اسلامی ایجاد میکرد، یعنی از یک طرف اکثریتی، چه تودههای مردم و چه عالمان سنتی که با باورهای گذشته زندگی میکردند و از طرف دیگر جمع اندکی از عالمان دینی و تحصیل کردهها بودند که طرح این مباحث باعث ایجاد تعارض بین آنها و متعاقبا در جوامع شد.
نویسنده کتاب «زن» در خصوص آغاز حضور زن در جامعه در ایران اظهار کرد: در ایران تقریباً از دوران مشروطه مسئله زن به عنوان یک موضوع مطالعاتی و اجتماعی مطرح شد و زنان با کارهایی مانند انتشار روزنامه فعالیتهای اجتماعی را آغاز کردند. کم کم بحث مدرسه و آموزش دختران مطرح شد. در واقع اینها حرکتهای اولیه است که در دوره جنبش مشروطه در ایران مطرح شد اما عالمان دین نوعاً با این تحولات جدید همراه نبودند و نقدهای جدی به این مسائل داشتند.
مهریزی رویکرد عالمان شیعی به زنان در صد سال گذشته را به سه دوره تقسیم کرد و گفت: اولین جریان از این سه دوره جریان سنتی است، جریان سنتی اولین گروهی بودند که با تحولات و بحثهای جدید مخالف بودند. در واقع این افراد ادامه همان نگاه سنتی به زن را تقلید میکردند. در این دوره کتابهایی تحت عنوان حجاب، عفت زنان و غیره نوشته شد و دیدگاههای مربوط به زن در ضمن این موضوعات مطرح شد مبنی بر اینکه زنان در موارد تربیتی، تصمیم گیری و تواناییهای جسمی و بدنی مانند مردان نیستند لذا قوانین مربوط به آنها و حضورشان با مردان متفاوت است پس زنان اسباب فتنه و لغزش جامعه را فراهم میکنند پس هر چه در خانه باشند بهتر است در واقع زن از نظر هویت انسانی با مرد یکی نیست.
او تصریح کرد: از حدود دهه سی به بعد آرام آرام رویکرد جدیدی در ایران و در میان اندیشمندان شیعی در مسئله زن شکل میگیرد و از قدیمیترین نوشتههایی که در این زمینه وجود دارد نوشتههای مرحوم محمد تقی شریعتی است که مباحثی را مانند ملکه سباء مطرح و در آن به قرآن استناد میکند مبنی بر اینکه زنها میتوانند حاکمیت سیاسی را بر عهده بگیرند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در این فاصله یک نگاه دومی شکل میگیرد که آن را به رویکرد اجتماعی به مساله زن تعبیر میکنم که این رویکرد چند گام به جلو برمی دارد؛ اینکه زنها در هویت انسانی مانند مرد هستند و فقط در بعضی از احکام با هم تفاوت دارند. این گروه حضور اجتماعی زن را مجاز میدانند گرچه آن را ترجیح نمیدهند در واقع زنها میتوانند حضور اجتماعی داشته باشند اما بهتر است بر اساس احکامی که دین گفته است در خانه باشند.
مهریزی در ادامه گفت: کار سومی که این گروه انجام داد این است که سعی میکنند یک تبیین عقلانی برای تفاوتهای فقهی و حقوقی زن و مرد ارائه دهند. مثلا شهید مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» میگوید «درست است که طلاق به دست مرد است و زن حق طلاق ندارد اما وقتی توجه کنیم میبینیم که یک پایه و منطق عقلانی دارد چرا که اگر طلاق به دست خارج از محدوده خانواده باشد اسرار هویدا میشود و اگر به دست هر دو آنها باشد هیچ وقت اختلاف خاتمه پیدا نمیکند و زن هم به دلیل احساساتی عمل کردن نمیتواند حق طلاق داشته باشد لذا قانون گذار طلاق را به دست مرد داده که این محذورات وجود نداشته باشد.
مهریزی با بیان اینکه از نظر این گروه زن و مرد هویتی یکسان دارند خاطر نشان کرد: رویکرد سوم از دهه ۷۰ و در دوره اصلاحات مطرح شد. این گروه به این اعتقاد داشتند که زن و مرد هویتی واحد دارند و در جوهره انسانی یکی هستند و زن مجاز به حضور اجتماعی است اما معتقد بودند که به جای تبیین این تفاوتها، باید یک بازخوانی و بازنگری مجدد داشت تا شاید در رویکرد جدید آن تفاوتها مرتفع شود.
او در ادامه گفت: همانطور که آیت الله جوادی آملی در دفاع از بلوغ دختران در ۹ سالگی و پسران در ۱۶ سالگی گفتهاند» چون زمانی که دخترها بالغ میشوند در هر ماه سه تا ده روز از انجام عبادات مذهبی محروم میشوند این ۶ سال زودتر برای دختران جبران دورانی است که نمیتوانند عبادات را انجام دهند «اما افرادی مانند آیت الله جناتی و آیت الله صانعی بلوغ دختران را ۱۳ سال میدانند که این کار به بازخوانی مجدد تعبیر میشود. بنابراین رویکر سومی که در حوزه مسائل زنان درمیان عالمان شیعی شکل گرفته است اول برای زن و مرد هویت برابر قائل است، دوم معتقد به رجحان حضور اجتماعی با حدود و مقیدات اجتماعی است، سوم در کنار اینکه مسائل دینی و احکام را تبیین عقلانی دارد یک بازخوانی اجتهادی مجدد هم انجام میدهد تا به یک دیدگاه واحد در باره زن و مرد برسد.
مهریزی پنج اصلی را که افکار و اندیشه امام موسی صدر پیرامون مساله زن بر روی آن استوار شده است این طور بیان کرد: بحث اول» محور قرار دادن قرآن در مسائل زنشناسی «است. در واقع کسانی که توانستند نگاه جدیدی را نسبت به زن عرضه کنند کسانی بودند که به قرآن توجه داشتهاند چرا که متن اصلی دست نخورده دینشناسی مسلمانان قرآن است و پیامبر و ائمه بارها تاکید کردند که برای فهمیدن درستی و یا نادرستی آنچه که به ما نسبت میدهند یا از جانب ما برای شما گزارش میدهند به قرآن رجوع کنید.
اصل دوم» تفکیک میان اسلام و آداب و رسوم مسلمانان «است. در سالهای اخیر تعبیری طرح شده به عنوان سطح اول، دوم و سوم از اسلام. در سطح اول هنوز تغییری رایج نبوده که سطح اول در واقع همان قرآن و سنت است، سطح دوم برداشتهای عالمان دینی از قرآن و سنت است و سطح سوم آنچه که در میان مردم به عنوان آداب و رسوم دینی شکل میگیرد و نباید این سه سطح را با هم خلط کرد.
اصل سوم» تفکیک میان احکام بنیادی و احکام تاریخی «است. یک سری احکام در دین است که جاودانه و همیشگی است اما این دلیلی نیست که همه آنچه که در منابع آمده است از این خصلت برخوردار باشد. مثلا مطلبی را که یک پیشوای معصوم برای دوره و زمان خود مطرح کرده است را نمیتوان به عنوان قاعده در این دوره مطرح کرد چرا که انسان با تعارض و ناسازگاری در زندگی مواجه میشود و این تفکیک میان آنچه که حکم ثابت دینی است با آنچه که ممکن است قاعدهای برای دورهای خاص باشد، یک اصل است.
اصل چهار» مساله اجتهاد مستمر و تلاش برای کشف روح شریعت «است. در واقع در منابع دینی یک سری قواعد به عنوان روح شریعت است که اگر کشف شود برخی از مشکلات حل میشود. مثلاً در مسئله طلاق این بحث را مطرح میکند که» المومنون عند شروطهم «مرد و زن میتوانند هنگام ازدواج درباره طلاق شرط کنند مانند همان چیزی که الان در جوامع رایج است یعنی استفاده از قاعده شروط برای حل برخی از معضلات و مشکلات قواعد ضرورت دارد.
اصل پنجم، توجه به واقعیتها و حضور در زمان است «یعنی زن امروزی و زن در دنیای معاصر را شناختن و توجه به توانمندیهای او، این توجه به واقعیتهای پیرامونی و توجه به توانمندی زن یکی از پایگاههایی است که امام موسی صدر برای عرضه دیدگاههای دینی در مورد زن از آنها استفاده کرده است مثلا جایی ذکر میکنند که» اگر من توان داشتم تمام زنان ملت خودم را آموزش نظامی میدادم تا از خودشان دفاع کنند.
مهریزی، ادامه بحث درباره زن در اندیشه و عمل امام موسی صدر را به جلسه بعد که در خرداد ماه برگزار خواهد شد موکول کرد.