ما بر این باوریم که امام صدر و همراهانش همچنان در قید حیات هستند، مگر آنکه در آینده با دلایل و اسناد قانع کننده، خلاف آن ثابت شود. از این رو همۀ اعترافات و گزارشهای منتشر شده در این باره را تحریفی در بارۀ این جنایت با هدف پنهان کردن چهرۀ مسببان، عاملان و انجام دهندگان آن میدانیم.
نسیب حطیط
روزنامۀ البلد
سه شنبه، ۱۹ مارس ۲۰۱۳
۲۹ اسفند ۱۳۹۱
مترجم: مهدی سرحدی
پس از انقلاب سپتامبر در لیبی بود که قذافی، میهمانانش امام صدر، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین را ربود. صدام هم در عراق، پس از کودتای ۱۹۷۹ علیه البکر، آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را ربود و آنها را در آوریل ۱۹۸۰ اعدام کرد. بعد از آغاز - بهاصطلاح- «انقلاب» سوریه نیز زائران لبنانی ظالمانه ربوده شدند تا بر مقاومت لبنان فشار وارد شود و آنها به عنوان گروگان، با زندانیان سوری در لبنان و سوریه مبادله شوند. حالا هم تکفیریها و ارتش موسوم به «آزاد» تهدید کردهاند که به جای حرکت برای آزادی فلسطین، برای نابودی مقاومت و مجاهدان آن رهسپار لبنان خواهند شد.
امام صدر و همراهانش از سوی ربایندگان مورد ظلم واقع شدند، ولی ما نیز که آنها را در چنگال قذافی رها کردیم و به «دادن پیام» و «امیدواری» اکتفا نمودیم تا منافع لبنان از جمله «صادرات سیب» و «روابط با کشورهای عربی و منطقهای» حفظ شود، در ظلم به آنها بیتقصیر نبودیم.
السنوسی (رییس سازمان اطلاعات قذافی) ادعا کرده که امام صدر، دو یا سه سال پس از ربایش، به دست گروههای فلسطینی اعدام شده است. او میخواهد چنین وانمود کند که جنایتکاران، تابعیت فلسطینی داشتهاند تا درگیریهای مذهبی تشدید گردد و شیعیان علیه فلسطینیها تحریک شوند و برای انتقام از «دشمن» فلسطینی به پا خیزند. بعد هم یک روزنامه خلیجی این حمله را کامل کرد و جنبش امل و جناب نبیه بری را به «جنگ اردوگاهها» متهم نمود.
السنوسی پیش از جلسه دادگاه مربوطه در لبنان، اعلام کرد که امام صدر اعدام شده و به شهادت رسیده است، تا راه را پیش ِ روی دستگاه قضایی هموار کند و آنها اعلام کنند که دیگر نه قاتل و نه مقتول، هیچ یک «وجود» ندارند و در نتیجه، موضوع بدون پیگرد و مجازات کسی به پایان برسد.
آنچه در این راه به آنان کمک میکند، این است که دولت لبنان و افراد مرتبط با این موضوع، نه قبل ار قذافی ونه پس از قذافی، تاکنون هویت کامل عبدالسلام جلود و دیگر متهمانِ را شناسایی نکردهاند، در حالی که محل اقامت این افراد در خارج از لیبی معروف و شناختهشده است!
در واقع همه ما، خانواده امام صدر و خانوادههای شیخ یعقوب و عباس بدر الدین را در پیگیری این قضیه تنها گذاشتیم و آنان نقش دستگاه امنیتی و اطلاعاتی، سازمانهای قضایی و رسانهای و هر آنچه را برای این کار مورد نیاز بود «بهتنهایی» بر عهده گرفتند و این، فراتر از توان و امکانات آنها بود؛ گویی امام را فقط برای یک «خانواده» ربودهاند، نه برای آرمان!
ما ربودهشدگان و خانوادههای ربودهشدگان را تنها گذاشتیم، درست همانند کاری که اهل عراق با امام حسین (ع) و خاندانش انجام دادند؛ او را به آمدن فرا خواندند و سپس در کربلا تنها رهایش کردند و جز خانواده و تنی چند از یاران، کسی با ایشان نماند.
علامه سید عبدالحسین شرف الدین هم امام صدر را به لبنان دعوت کرد تا ما را ازمحرومیت و خواری رها سازد، ولی ما او را ربودهشده و دربند، رها کردیم و اکنون خبری ار او نداریم!
در ۲۳ مارس، جلسه دادگاه لبنان در مورد این پرونده برگزار میشود (شد؟)، در حالی که متهمان یا کشته شدهاند و یا هویتشان نامشخص است. تکلیف این پرونده پس از ۳۳ سال چه خواهد شد؟ آیا به سوی مختومه شدن پیش میرود؟!
آیا به دلیل عدم ابلاغ احضاریه به متهمان، جلسه دادگاه باز هم به تعویق میافتد؟ در فاصله میان دو دادگاه قبلی و فعلی، چه اقداماتی انجام شده است؟
خانواده امام صدر، اندوه و ناخشنودی و ملامت خود را در دل نگه میدارد و برای صیانت از اصل موضوع و پایبندی به ارزشهایی که از امام آموخته، هیچ یک از اینها را آشکار نمیسازد. اما آیا باید از سکوت و متانت این خانواده، برای خاموش کردن این شعله استفاده کنیم و تا زمانی که آنها سکوت کردهاند و زبان به انتقاد و سرزنش نمیگشایند، ما نیز به کوتاهیهای خود ادامه دهیم؟! یا اینکه باید به هوش آییم و برای جبران زمان از دست رفته بکوشیم و آنچه در توان داریم، انجام دهیم؛ آن هم نه برای امام صدر - که او از ابراز احساس و بیان واژگان ما بینیاز است- بلکه برای خودمان؛ که به نظر نمیرسد نسبت به چنین رهبری تا این حد بیوفا باشیم، هم او که دستمان را گرفت و از تاریکی سرکوب و تحقیر نجاتمان داد تا در عرصۀ سیاسی و تشکیلاتی برای خود جایگاهی بیابیم و وزرا و وکلایی در کابینه و پارلمان داشته باشیم و در حاکمیت، سهم و بهرهای کسب کنیم.
هریک از شیعیان لبنان باید با تمام وجود این حقیقت را احساس کند که در منصب و لقب و ثروتی که اکنون به آن رسیدهاند، امام صدر سهیم و مؤثر بوده است و همچنین همۀ شهدا و مجروحان سهیم و مؤثر بودهاند، نه اینکه همچون برخی وکلای شیعه، بگریزند و از پذیرفتن مسئولیت دفاع از قضیه امام بهراسند!
ما بر این باوریم که امام صدر و همراهانش همچنان در قید حیات هستند، مگر آنکه در آینده با دلایل و اسناد قانع کننده، خلاف آن ثابت شود. از این رو همۀ اعترافات و گزارشهای منتشر شده در این باره را تحریفی در بارۀ این جنایت با هدف پنهان کردن چهرۀ مسببان، عاملان و انجام دهندگان آن میدانیم.
شایسته است که برای بزرگداشت امام صدر و همراهانش و همۀ مفقودان و ربوده شدگان لبنانی، روز ۳۱ اوت (۹ شهریور- سالروز ناپدید شدن امام صدر) هر سال روز «مفقودین» اعلام شود.
مسألۀ امام صدر یک مسألۀ ملی، عربی، انسانی و اسلامی است، نه دستاویزی برای چانه زنی و دریافت غرامت مالی یا رسیدن به مناصب سیاسی. هرگونه کوتاهی در این مورد، لکه ننگی در تاریخ شیعیان و همۀ لبنانیان خواهد بود و همۀ ما در این زمینه مسئول و مقصر؛ و - اگر اقدام نکنیم - متهم خواهیم بود.