پرسش اصلی پیش روی پیگیران پرونده، این است که با موانع موجود در پیگیری پروندهٔ امام صدر و تلقی دخالت در سیادت و حاکمیت ملی لیبی و منع جستو جوی میدانی از سوی کمیتهٔ پیگیری مستقل، چه باید کرد؟ کدام روش و کدام شیوه را باید با نظرداشت عامل زمان پی گرفت تا معمای موجود و پیچیدتر شوندهٔ حیات امام صدر و یاراناش به پاسخی متین برسد و به رهائی آنان یا روشن شدن نهائی سرنوشتشان بیانجامد. تداوم این روند فرسایشی شایعهسازی مسؤولان لیبیائی و بازشدن پای افراد غیرمسؤول به گمانهزنی در باب سرنوشت امام صدر و یاراناش، به لوث شدن پرونده، حساسیت زدائی از افکار عمومی و در نهایت پاک شدن صورت مسأله خواهد انجامید.
خالد الترجمان (مشاور سیاسی معاون اول مجلس ملی لیبی) در مصاحبهای با سایت لبنانی «ناو لبنان» ادعا کرده است که امام موسی صدر به شهادت رسیده است و -به گفتهٔ وی- قاتلان امام صدر که از سران رژیم سابق هستند، و در زندان و در اختیار دولت لیبی قرار دارند. وی از ذکر جزئیات بیشتر در مورد این پرونده خودداری کرده است و -پس از طرح این اظهارات کلی و مبهم- مسؤولیت اطلاع رسانی این پرونده را متوجه دادستانی لیبی دانسته است. وی افزوده است که این مسأله برای مسؤولان لیبیائی تمام شده و قطعی است و دادستان لیبی بعد از مدتی پارهای از حقائق پرونده را فاش خواهد کرد. در پی استعفاء عبدالعزیز الحصادی دادستان کل لیبی به سبب بیماری، مجلس ملی لیبی عبدالقادر جمعة رضوان را به سمت دادستان کل جدید لیبی منصوب کرد و وی در برابر این مجلس سوگند رسمی یاد کرد.
خالد الترجمان کیست؟ وی یکی از زندانیان سیاسی سابق در رژیم قذافی و از فعالان سیاسی و حقوقی لیبی است. وی پیشتر مشاور رئیس شورای ملی انتقالی لیبی بوده است. اما با انحلال این شورا، و برپایی کنگرهٔ ملی لیبی، وی در سمت مشاور سیاسی نائب رئیس کنگرهٔ ملی لیبی فعالیت میکند که نظر به جایگاه کنگره و نائب رئیس آن، نمیتواند سمتی رسمی به شمار بیاید. فردی با سمت او -علی الاصول- صلاحیت اظهار نظر در امور قضائی را ندارد و حتی اظهار نظر سیاسی چنین مسؤولی، نظر به موقعیت سیاسی او (که مشاورهٔ سیاسی است و نه تصمیم گیری) نمیتواند مبنای قاطعی برای داوری باشد؛ هر چند میتواند نشانههایی از فضای ذهنی حاکمیت لیبی را همراه خود داشته باشد؛ به ویژه سمت پیشین مشاورت وی در کنار مصطفی عبدالجلیل میتواند میزان دقت و تازگی اطلاعات وی را در معرض آزمون جدی قرار دهد.
تحلیل شایعهدر خبر|شایعهٔ نقل شده از خالد الترجمان، عنصر زمان و مکان و جزئیات وجود ندارد. پرسش کی، کجا، چرا و چگونه؟ در این خبر بیپاسخاند. حتی پرسش طبیعی برآمده از چنین خبری، یعنی محل دفن امام در نقل قول گوینده مهمل مانده است و به پیکر امام صدر اشاره نشده است. (نقصی که خبرنگار سعی میکند بر اساس دانستههای خود یا بر اساس گفتوگوهای غیررسمی خود با منبع خبر، در بخش تکمیلی خبر جبران کند.) علاوه بر آن، از سرنوشت همراهان امام صدر هم در آن خبری نیست. با این وجود، سه نکتهٔ مهم در بررسی این خبر|شایعه به چشم میخورند. به گفتهٔ ترجمان:
- قاتلان امام صدر از سران رژیم قذافیاند.
- این افراد در اختیار دولت فعلی لیبی قرار دارند و در زندان به سر میبرند.
- در پایان خبر ناو لبنان به شایعهٔ قدیمی دفن پیکر امام صدر اشاره شده است که این اشاره نمیتواند بیدلیل و اتفاقی باشد.
پیشینهٔ شایعات
در خلال دو سال گذشته و از آغاز انقلاب لیبی در ۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۱ تا سقوط رژیم سابق در اوت ۲۰۱۱ و مرگ قذافی در اکتبر ۲۰۱۱ شایعات فراوانی دربارهٔ سرنوشت امام صدر و یاراناش از سوی افرادی در حاکمیت جدید و قدیم لیبی مطرح شد. بیشتر این شایعات، به وضوح از توضیح واقعیت ناتوان بودند و بیشتر متکی بر شنیدهها و مشهورات بودند و به راحتی ابطال شدند.
شایعهٔ دفن امام صدر در سبها را نخستین بار عبدالمنعم الهونی در مصاحبه با غسان شربل در الحیاة مطرح کرد و به زودی آشکار شد که او در پرداختن این سناریو به وضوح دروغ گفته است تا سرنوشت عبدالرحمن الیازجی، باجناق خود را با گره زدن به سرنوشت امام صدر در فضای جدید لیبی طرح کند تا شاید از باجناق خود خبری بیابد!
شایعهٔ دیگر، بر اساس ادعای احمد رمضان الاصیبعی معروف به قلم قذافی و در مصاحبه با جنان موسی خبرنگار الآن تیوی مطرح شد که بر اساس آن امام صدر پس از دیدار با قذافی – بر اساس سوء تفاهم در برداشت مأموران از سخن قذافی- به شهادت رسیده است! جدا از وضعیت روحی احمد رمضان، بعد از خودکشی و پیش از این اظهارات، به زودی روشن شد که طه شریف بن عامر -فردی که او به عنوان مجریحکم قذافی نام برده بود- پنج ماه پیش از سفر امام صدر به لیبی، کشته شده است. وی از دو فرد دیگر هم نام برده بود که در زندان دولت لیبی هستند: سرلشگر فرج بوغالیه و بشیر حمید (با نام اصلی بشیر سعد و تلفظ محلی بشیر احمیدة).
- چند روز پس از استرداد عبدالله السنوسی، رئیس دستگاه امنیتی لیبی نیز شایعهٔ شهادت امام صدر و یافته شدن پیکر وی مطرح شد؛ با این تفاوت که این بار به اظهارات سنوسی استناد میشد. این در حالی بود که روز قبل از استرداد سنوسی به لیبی، هیأت رسمی قضائی و امنیتی لبنان با حضور وزیر خارجهٔ این کشور، عدنان منصور، از سنوسی در مورد امام صدر بازجویی کرده بود و در آن به شهادت امام صدر اشارهای نشده بود. نتیجهٔ آزمایش دی ان آ نشان داد که پیکر یافته شده، به منصور الکیخیاء وزیر خارجهٔ اسبق لیبی و معارض نامدار تعلق دارد.
شایعهٔ یافته شدن پیکر امام صدر، پس از سقوط طرابلس و کشف هفده جنازه در سردخانهٔ مرکزی بیمارستان طرابلس نیز مطرح شده بود. تا کنون هویت هشتن تن از این افراد شناسایی شده است و همگی به مجموعهٔ مسلح جبههٔ ملی برای نجات لیبی و خانوادههایشان تعلق داشتند که پس از حملهٔ نافرجام به کاخ قذافی در باب عزیزیه در سال ۱۹۸۴ اعدام شده بودند.
تحولات اخیر در لیبی
مجموعهٔ تحرکات اخیر (آخر اسفند ۱۳۹۱ و اوائل فروردین ۱۳۹۲) از تحولی تازه در پروندهٔ پیگیری خبر نمیدهد. دستگیری احمد قذافالدم در مصر، با توجه به تابعیت مضاعف مصری-لیبیائی وی نمیتواند به استرداد او به لیبی بیانجامد؛ مگر اینکه دولت مصر ضمن سلب تابعیت از قذاف الدم، تضمینی از دولت لیبی برای حفظ ده میلیارد دلار سرمایهگذاری قذافی در مصر دریافت کند. مدیریت این سرمایهگذاریها با احمد قذاف الدم بوده است که تنظیم کنندهٔ روابط مصر و لیبی در زمان قذافی بود. اخبار پراکنده، از توافق لیبی برای حفظ دو میلیارد دلار از این سرمایهگذاریها در مصر (به عنوان ودیعه) حکایت میکند. هر چند قرار گرفتن قذافالدم در کنار سنوسی و سیف قذافی میتواند به روشن شدن معمای سرنوشت امام صدر کمک کند؛ اما نباید به بالا رفتن انتظارهای نسنجیده (با توجه به جایگاه قذافالدم نسبت به قذافی در مقایسه با سنوسی و سیف) دامن زد؛ از این رو، به به نظر نمیرسد حتی استرداد احمد قذافالدم بتواند تحول شگرفی در پروندهٔ امام صدر ایجاد کند.
استرداد علی محمد امین ماریه و محمد ابراهیم منصور از مصر و ایمن السائح از مغرب نیز نمیتواند تأثیر مستقیمی بر پروندهٔ امام صدر داشته باشد؛ هر چند علی ماریه به سبب سمت سفارت لیبی در ایران، و ایمن السائح به جهت رابطهٔ فرزندی با عبدالحمید السائح میتوانند سرنخهایی فرعی از سرنوشت امام صدر را به دست دهند که به تکمیل اطلاعات قبلی و دستیابی به عبدالحمید السائح بیانجامد. از این فرد به عنوان کسی که قذافی برای آخرین بار امام صدر را به او سپرده است، یاد شده و گفته میشود که در مغرب پنهان شده است. فرزند او نیز در مغرب دستگیر و به رغم درخواست پناهندگی به سبب مشارکت در جرائم زمان انقلابة به لیبی بازگردانده شد.
نتیجهگیری
با توجه به این دادهها، و تأکید بر این نکته که تا کنون ردپایی از عبدالحمید السائح، رئیس مکتب النصر -و سرنخی مهم از آخرین وضعیت امام صدر- یافته نشده است- و فردی از رموز نظام سابق بر جمع پیش یاد شده اضافه نشده است، بازخوانی اظهارات خالد الترجمان و ناو لبنان نشان میدهد که این شایعه ترکیبی از دو شایعهٔ عبدالمنعم الهونی و احمد رمضان است؛ که میزان دقت و وثوق هر دو پیشتر آزموده شده است. قرینهٔ دفن در سبها در خبر ناو لبنان نشان میدهد که این شایعه نیز در شایعهٔ الهونی ریشه دارد که خود بر اساس مشهورات و سناریوهای انحرافی قذافی ساخته شده است. در بخش دیگر خبر، مبنی بر دستگیری قاتلان امام صدر، این شایعه تداوم اظهارات احمد رمضان است و میتواند اشارهای به فرج بوغالیه و بشیر احمیدة باشد که به رغم اینکه همزمان با احمد رمضان دستگیر شدهاند تا کنون هیچ خبری از آنان در مورد امام صدر نفیاً یا اثباتاً مطرح نشده است. این دو نفر از افسران ارشد دستگاه امنیتی و سرکوب قذافی به شمار میروند؛ اما به رغم ددخویی و سبوعیت در سرکوب مردم در زمان انقلاب و زندانیان سیاسی، هیچگاه به عنوان یکی از سران رژیم سابق یا رموز نظام تلقی نشدهاند. مراد از سران رژیم سابق که اکنون در زندان دولت جدید لیبی به سر میبرند، قهراً نمیتواند سیف قذافی باشد که در زمان ربوده شدن امام صدر، پنج سال بیشتر نداشته است. اگر منظور از سران و رموز رژیم سابق عبدالله سنوسی یا مصطفی الخروبی یا زید ابودردة باشد، اثبات این ادعا، با توجه به وجه حقوقی و توجه اتهام قتل به آنان، دلائل محکمه پسندی میطلبد، و پرسشهای فراوانی را در باب چند و چون و زمان و مکان و انگیزهٔ این جنایت بر میانگیزد و پرسش مهم تری را مطرح میکند که -به فرض وقوع چنین جرمی- پس پیکر امام صدر و یاراناش کجاست؟
بحران پیگیری و لزوم چاره اندیشی برای برونشد از بنبست موجود
به هر حال، باید منتظر بود و مشی دادستان جدید لیبی و تعامل او با پروندهٔ امام صدر و کمیتهٔ پیگیری لبنان را داوری کرد. اما پرسش اصلی پیش روی پیگیریان پرونده، این است که با موانع موجود در پیگیری پروندهٔ امام صدر و تلقی دخالت در سیادت و حاکمیت ملی لیبی و منع جستو جوی میدانی از سوی کمیتهٔ پیگیری مستقل، چه باید کرد؟ کدام روش و کدام شیوه را باید با نظرداشت عامل زمان پیگرفت تا معمای موجود و پیچیدتر شوندهٔ حیات امام صدر و یاراناش به پاسخی متین برسد و به رهائی آنان یا روشن شدن نهائی سرنوشتشان بیانجامد. تداوم این روند فرسایشی شایعهسازی مسؤولان لیبیائی و بازشدن پای افراد غیرمسؤول به گمانهزنی در باب سرنوشت امام صدر و یاراناش، به لوث شدن پرونده، حساسیت زدائی از افکار عمومی و در نهایت پاک شدن صورت مسأله خواهد انجامید. شیوهٔ اطلاع رسانی این چنینی (با اتکا به شایعات و از افراد غیرمسؤول در حاکمیت لیبی) نشان میدهد که:
- ذهنیت حاکم بر روند پیگیری پروندهٔ امام صدر در درون حاکمیت جدید لیبی بر اساس فرض اثبات نشدهٔ «شهادت قطعی» امام استوار است و هیچ فرض جانشین دیگری مورد تحقیق و تدقیق میدانی قرار نگرفته است.
- دولت فعلی و مسؤولان لیبیائی فاقد انگیزهٔ لازم برای پیگیری این پروندهاند و ارادهٔ سیاسی قاهره برای پیگیری میدانی پرونده وجود ندارد یا بروز خارجی و ظاهری ندارد.
- دولتمردان لیبیائی شجاعت مسوولیت پذیری در این پرونده و اطلاع رسانی درست (اعم از تأیید یا تکذیب) را ندارند و این را در هنگام طرح دیگر شایعهها از زبان افرادی در درون حاکمیت جدید نشان دادهاند.
در نبود ارادهٔ قاهرهٔ سیاسی برای پیگیری در لیبی و توقف جستجوی میدانی، پیگیری به روش موجود نمیتواند انتظارات دوستداران امام صدر را برآورده کند و شعلههای لرزان امید را فروزان نگاه دارد. باید راه و روش دیگری برای برونشد از بحران پیگیری و بنبست جستوجوی میدانی جست.
منبع: ناو لبنان و ال بیسی