این دو سیّد بزرگوار در سال ۱۳۰۷ یعنی هشتاد و چهارسال پیش در گوشهای از ایران به دنیا آمدند. سیّد محمّد پس از پنجاه و سه سال به شهادت رسید، ولی تاریخ دقیق به حق پیوستن سیّد موسی تاکنون روشن نیست.
محمدحسن اصغر نیا
این دو سیّد بزرگوار در سال ۱۳۰۷ یعنی هشتاد و چهارسال پیش در گوشهای از ایران به دنیا آمدند. سیّد محمّد پس از پنجاه و سه سال به شهادت رسید، ولی تاریخ دقیق به حق پیوستن سیّد موسی تاکنون روشن نیست.
روش و منش، خلق و خو، کردار و گفتار و نوشتار این دو گویی از یک سرچشمه میجوشید و وجوه مشترکشان و دیدگاههایشان نسبت به اسلام و انسان و آل فخرعالم امکان حضرت محمّد شمع جمع آفرینش و مسائل اعتقادی و آیندهنگری و نحوة برخورد با حوادث اجتماعی و دوستیابی و دشمنشناسی و پرورش و آموزش عملی و علمی انسانها و ساختن سرمایههای جامعه یعنی نیروی انسانی (به اصطلاح امروز تانکهای فکری (THINK TANK) تا بتوانند در همه صحنهها حضوری تاثیرگذار داشته باشند. در برگ ریزان سال جاری دو اثر ماندگار از این عزیزان به دستم رسید:
۱- کتابی از سیّد محمد، تحت عنوان: «مبارزه پیروز، تاریخ تحلیلی قیام عاشورا» (چاپ و صحافی خاتم، ۱۳۹۱)
۲- کتابی از سید موسی، تحت عنوان «سفر شهادت» (چاپ و صحافی کاوا، ۱۳۹۱)
چند خطی از گفتار و نوشتارشان را میخوانیم.
در تاریخ عاشورا آمده است: دوستان حسین، هواداران حسین، شیفتگان حسین (ع)، پیروان مکتب توحید و یکتاپرستی باید بدانند، مبارزه در زندگی امریاست اجتناب ناپذیر، باید از کسالت و کاهلی و از گوشه نشینی بیرون بیایند.
بدانند تا بشری در دنیا زندگی میکند، باید همواره مبارزه ادامه داشته باشد. شیرینترین مبارزات مبارزه در دفاع از حق علیه باطل است.
مبارزه برای زندهنگهداشتن فکر حق، مبارزه برای اجرای قانون حق. بدانند مبارزه سنّتی دارد و اگر بخواهند در مبارزات خود پیروز شوند، باید هدف داشته باشند، هدفی صریح و روشن و شناخته شده و قابل عرضه بر مردم، هدفی قابل اعتماد، هدفی قابل پذیرش. باید استقامت داشته باشند، نیرومند باشند، اراده قوی داشته باشند، فداکار باشند، جانبازی کنند، حاضر باشند مال، جان و هر چه دارند را در راه هدف از دست بدهند و نثار کنند... (شب عاشورا سال ۱۳۴۴ شمسی، مرکز اسلامی هامبورگ آلمان) و سید موسی در کتاب سفر شهادت در تاریخ ۱/۲/۱۹۷۴ میلادی پیروت میگویدحسین تا این اندازه حقیقت بنیامیه را آشکار کرد و نقاب از چهره واقعی یزید برداشت و تاکید کرد که: این مرد به رسالت اسلامی و هیچ چیزی پایبند نیست و من برای همین قیام کردم و پنهان را بر شما آشکار ساختم.
اگر حسین نبود، یزید شناخته نمیشد؛ چرا که با بسیاری از راهها و روشها چهره خود را میپوشاند و میتوانست در پس این نقابها اسلام را با حکمی نابود کند؛ ولی حسین علیهالسلام همةاینها را روشن کرد و یزید و بنی امیّه را رسوای امت کرد.
یک تن نزد حسین تنها یک نفر نبود، بلکه یک تن سلاحش بود. یک طفل در پیش او فقط یک طفل نبود، وسیلهای برای سوزاندن نقابها و روشن کردن حقایق بود. چگونه حسینتوانست تمام این وجدانهای غافل و خواب را برانگیزد؟
با نمایاندن حقیقت در برابر دیدگان مردم، باراهش و با شهادت خود و یارانش... پس چه چیز سبب شد تا آن فاجعه خلق شود؟
فرمان آمران، اقدام عاملان، تایید حامیان و سکوت خاموشان امِّت آن روز، همه در قتل حسین شرکت کردند، همه آن امّت، جز شماری اندک، با گفتار، کردار، رضایت و سکوت خود در قتل فاجعه کربلا مشارکت جستند.
این صحبتها در ۳۸ سال پیش درکشور لبنان ایراد شده است.
و امّا دربارة جهان اسلام، وحدت مومنین و اتحّاد جهان مسلمین نقطه نظرهایشان خالی از هرگونه شعار و مملو از شعوراست.
در کتاب حج از دیدگاه قرآن سیّد محمّد معتقد است: وقتی یک مسلمان شیعی که در مغز او صدها تبلیغ ضد مسلمان سنّی در دوران زندگیش وارد کردهاند، صدها سنّی را میبیند که نسبت به علی علیهالسلام محبّت دارند، میایستند و حتی نسبت به ائمه بقیع (سلامالله علیهم اجمعین) ادای احترام میکنند، میفهمند که عجیب او را گول زدهاند و آن سنّیهم که میبیند درگوش او کرده بودند که شیعه اصلاً دین دیگر، قبلهای دیگر با نماز دیگری دارد. میبیند شیعه آمد، مثل خود او رو به همان قبله ایستاده و نماز میخواند و همان حج را به جا میآورد، میفهمد آنچه در مغز او کرده بودند که شیعه کافر و بیدین است، دروغ است...
دوستان و یاوران سیّد موسی میگویند: «در دانشکده حقوق دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر حضور در دروس خارج فقه و اصول و فلسفه در قم و نجف، لیسانس حقوق در اقتصاد را از دانشگاه تهران اخذ نمود و در آبان۱۳۳۸ به لبنان هجرت نمود و پرچمدار حرکت گفتگوی ادیان در خاورمیانه شد و در نهم شهریور ۱۳۵۷ به دستور سرهنگ معمّر قذافی معدوم رهبر آن روز لیبی ربوده شد.
پایان این نوشتار کوتاه را که با عنوان درسی از اخوان الصفا آیتالله شهید مظلوم دکتر محمدحسینی بهشتی و امام سید موسی صدر نگاشته شده با نامهای از سیّد موسی صدر به سید محمّد حسینی بهشتی که در تاریخ۱۱/۱/۱۹۷۷ از لبنان نوشته شده است (یعنی ۳۵ سال پیش) جلب میکنم.
بسمالله الرحمن الرحیم
برادر عزیز و عقل منفصل و مکمّل وجود دور و نزدیک و دوست ارجمند حضرت بهشتی دامعزّه مدّتی که گفت و شنود با تو، رو نداد. به علاوه صدها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنینحائل در پیش داشتیم، سعی کردم، یکی دو بار گزارش کوتاه و بلندی تقدیم کنم.
با پارهای از دوستان هم اینجا صحبت شد و حال که رفته رفته، ابعاد توطئه روشن و روشنتر میگردد و عواطف سیاستهای جهانی منطقه را برای تحوّلات عظیم سال آینده آماده میکند، با وضوح بیشتر صدق نظریات ما، رویتهای ما، نصیحتهای ما، صدق فداکاریهای ما خطرناکتر بودن روش کمونیستها، جنبلاطها و همکاران عربهای لیبی و عراق که مقاومت را در معرض خطرهای جهانی قرار دادند ثابت میگردد.
از طرف دیگر روابط بهتر، همکاری بیشتر تا حد (اعلام مشترک) و همکاری همه جانبه در جنوب لبنان با جوانان ما میکنند، هر چند زخمهای گذشته فوقالعاده عمیق بود، ولی سعی میکنند و به خصوص ابوعمار و ابوجهاد با ملاطفت و تدابیر دیگری جبران کنند.
امیدوارم باز هم بتوانیم دل شکسته و مرغ پریده مردم جنوب را که ثمرة ده سال فداکاری و صبر و سکوت را به برکت حقّه بازان چپ و خودخواهان جنبلاط صفت از دست مقاومت کشیدند. از نو رام کرده آرام نماییم و باز هم به حمایت مقاومت موفق شویم.
خوب راستی برادر، کتابها، بحثها، نوشتهها، تجربهها و عقاید قرآنچه شد؟ برایم بفرست سلام به خانم برسان. موسی صدر۱۱/۱/۱۹۷۷ لبنان
از گفتار و دل نوشتههای این دو برادر با صفا که تا پای جان بر اعتقاد و ایمانشان ایستادند و راست قامتان جاودانه تاریخ شدند میتوان دریافت که انسان مختار معتقد مسلمان کسی است که آراسته به فضیلت علم و عمل و خود مهاری باشد و برای انجام وظایف الهی و اجتماعی خود سر از پا نشناسد. و ثبت لیقدم صدق عندک معالحسین و اصحاب الحسین