بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همه گروهها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی كردند. مفتی حسن خالد، رهبر اهل سنت و عده زیادی از رهبران مسیحی و همچنین یاسر عرفات و عدهای از مسؤولان مقاومت و حتی عبدالحلیم خدام، وزیر امور خارجه سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنه اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتشبس پذیرفته شد و بالاخره با انتخاب رشید كرامی به نخست وزیری، بیروت روی آرامش را به خود دید.
امام موسی صدر در اعتراض به تشدید بمباران ها و كشتار و درگیری و خون ریزی، دست به اعتصاب غذا زد كه این كار با استقبال مردمی مواجه شد كه به او پیوستند.به نوشته مشرق تابستان سال 1975 میلادی (تیرماه 1354 هجری شمسی)، لبنان صحنه جنگهای داخلی شده بود. همه گروهها و احزاب درگیر بودند. آنان به جای تلاش برای پایان دادن به این جنگها، به دنبال منافع حزبی، طایفی و گروهی خود بودند و برای این آتش هیزم بیشتری فراهم میكردند. تعداد زیادی كشته و زخمی شده بودند. با تلاشهای امام صدر و برخی دیگر چند بار آتشبس برقرار شد اما بلافاصله با كوچكترین بهانهای جنگ را از نو آغاز میكردند. امام موسی صدر برای اینكه جنگ را متوقف كند دست به ابتكار و تاكتیك جالبی میزند. به مسجد الصفا در منطقه "العاملیة" بیروت میرود و اعتصاب غذا یا به قول لبنانی ها «اعتصام» میكند. اعلام اعتصاب غذای امام موسی در بحبوبه كشت و كشتار، برای ختم خونریزی لبنان را به لرزه درآورد.امام صدر خود در این باره میگوید:"علی رغم تمام تلاشهای من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرایط روز به روز بدتر میشود. بنابراین ساعت 2 بعدازظهر تصمیم گرفتم كه اعتصاب غذا كنم و روزه بگیرم. توشه من كتاب خدا و چند جرعه آب است. اینجا میمانم تا شهادت یا زمانی كه كشور به حالت قبلی خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظی كردهام و به اینجا آمدهام تا نماز بخوانم و دعا كنم، خدا این كشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذای خود میخواهم ثابت كنم كه در لبنان سلاح دیگری غیر از سلاح تخریب و خونریزی وجود دارد."سپس امام موسی صدر بیانیه اعلام اعتصاب غذا را صادر میكنند. در قسمتی از این بیانیه آمده است: "... متأسفانه در لبنان سیاست دیگر وسیله نیست بلكه تبدیل به هدف شده است. افراد، جماعتها، احزاب و شخصیتها بدان وسیله زندگی خود را میگذرانند ... برادران هموطن، من دیگر چیزی جز نفس خود ندارم كه عرضه كنم و آن را نیز به عنوان قربانی برای وطن تقدیم میكنم..."ایشان سپس طی بیانیهای خواستههایی چنین اعلام میكند: "1. توقف خونریزیها و همه فعالیتهای مسلحانه، 2. پایان یافتن بحران خلأ دولت و تشكیل دولتی غیر حزبی كه بتواند كشور را به حالت طبیعی بازگرداند، 3. تشكیل سه هیئت در كنار هیئت دولت:یك: برای انجام تحقیقی جامع برای كشف ریشهها، فرآیندها و مسببین جنگ دوم: برای اجرای طرحهای توسعه و عمرانی مناطق محروم،سوم: اجرای مصالحه ملی همهجانبه" استقبال از اقدام امام موسی كمنظیر بود. گروههای كثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شركت كردند. عده زیادی از بعلبك و جنوب لبنان به سمت بیروت آمدند. اما عدهای كه پایان جنگ را به نفع خود نمیدیدند، خرابكاری میكردند و از آنجا كه تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسی، به مصلحت خود نمیدیدند، فروش بنزین را قطع كردند، تا جلوی آمدن مردم را بگیرند. مرتب از رادیوهای خود اعلام میكردند كه خیابانها در اختیار تیراندازان است و هركس از خانه خارج شود، كشته میشود. ولی با همه اینها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامههای امام موسی صدر حمایت میكردند. مسیحیت نیز به حركت در آمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخی از گروههای ارمنی از پیشنهادات امام موسی صدر حمایت كردند. روز دوم تعدادی از كشیشها و پاتریاركها در كلیساهای خود اعتصاب غذا كردند و تعدادی از مسلمانها نیز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدنی در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی حركت میكرد. تعدادی از خانمهای لبنانی با پای پیاده و در آن شرایط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پیوستند. بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همه گروهها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی كردند. مفتی حسن خالد، رهبر اهل سنت و عده زیادی از رهبران مسیحی و همچنین یاسر عرفات و عدهای از مسؤولان مقاومت و حتی عبدالحلیم خدام، وزیر امور خارجه سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنه اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتشبس پذیرفته شد و بالاخره با انتخاب رشید كرامی به نخست وزیری، بیروت روی آرامش را به خود دید.رشید كرامی، یاسر عرفات و خدام، وزیر خارجه وقت سوریه كه از طرف حافظ اسد برای كمك به پایان جنگ به لبنان آمده بود همگی از امام صدر خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد. اما حادثهای دیگر در شهر بعلبك در حال رخ دادن بود كه سبب شد امام به اعتصاب پایان دهد. عدهای به چند روستای مسیحی نشین در آن منطقه حمله كرده بودند و برای اینكه جنگهای فرقهای را توسعه دهند و مانع آتشبس شوند تعدادی از مسیحیان را كشته بودند. آنان قصد داشتند این مسئله را بهانهای برای قتل عام مسلمانان كنند. امام موسی صدر پس از آتشبس بلافاصله اعتصاب غذا را پایان داد و سریعاً به بعلبك رفت و پس از چهار روز كار مستمر و پیگیر بعلبك را آرام كرد. امام صدر در آنجا جمله معروفی را بیان كرد و گفت:"اگر در بیروت پسر مرا بكشند، اجازه نخواهم داد كه در بعلبك یك مسیحی بیگناه كشته شود. این دو مسئله هیچ ارتباطی با هم ندارند." این گونه بود كه امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش» نامیده شد.