امام موسي صدر، رهبر ايراني شيعيان لبنان و بنيانگذار مقاومت شيعي در اين كشور، علاوه بر مقام اجتهاد و رهبري سياسي و نظامي، از طبع شعر و طنز هم برخوردار است و چهبسا اكنون نيز در كنج زندانهاي ليبي به نگارش كتابي، شعري يا خاطرهاي مشغول باشد.
به گزارش "شیعه نیوز" به نقل از فارس، نويسنده وبلاگ "خاطراتي درباره امام موسي صدر" در تازهترين پست وبلاگ خود موضوعي را با عنوان "نامه امام موسي صدر به مادر و خواهرها" منتشر كرده است.اين نامه محبتآميز را در قالب شعري نگاشته كه خالي از طنز و مطايبه نيز نيست.برپايه اين گزارش در اين وبلاگ ميخوانيم:امام موسي صدر را همه دوست داشتند، خصوصاً خواهرها و مادر و برادرها.زماني كه امام موسي صدر به حوزه علميه نجف رفته بود و پدر بزرگوار ايشان هم دارفاني را وداع كرده بودند، نبودن امام صدر براي خانواده بسيار سختتر بود.البته امام صدر ارتباط خود را با خانواده از طريق نامه حفظ كرده بود و با نوشتن نامه از حال ايشان با خبر ميشد.آنچه در زير خواهيد خواند شعرگونهاي است از ايشان كه براي مادر و خواهرها نوشتهاند تا هم از حالشان باخبر شوند و هم نشاط و شادابي و روحيه خانواده را پس از رحلت آيتالله العظمي صدر حفظ كرده باشند.ظاهراً خانواده پس از رسيدن اين نامه دور هم جمع ميشدند و نامه پر از مهر و محبت برادر را كه خالي از شوخي و مطايبه هم نيست ميخواندند.خواندن اين نامه امروز هم بسيار بسيار شيرين است:اي مادرخوب مهربانم اي نام تو راحت روانماي روي تو مهر تابناكم پس نيست زشام تيره باكماي پاي تو بر سر بهشتم جز با تو مباد سرنوشتماكنون كه به هجر مبتلايم وز محضر مهر تو جدايماين نامه تو بود انيسم در كلبه دل بود جليسمشبهاست رفيق شام تارم در روز چو توست غمگسارمدرد دل خود به او بگويم دلجوئي تو در او بجويمزو ميشنوم لطيف بويت هم بوسه زنم بر او چو رويتآرام دلم ز درد و غم هست افسوس يكيست وه چه كم هستاز زهرا رسيده مكتوب ديروز يكي دو صفحه خوباز مهر و محبتش شدم شاد رحمت به تبار پاك او باداز جواب خوش عزيز جانم فاطي خاتون مهربانموز حفظ ائمه كبارم خرسند و خوش و اميدوارماميد كه مادرگرامي تشويش رود ازو تماميهر چند كه دور هست مادر از حضرت او كه مهربانترمهمانيها بود گوارا افسوس كه بهره نيست ما راپس شام و نهار نوشتان باد ياد من هم بهوشتان باداميد كه بعد چند گاهي من هم برسم ز گرد راهيچون حلقه انجم فروزان برگرد رخت شويم گردانهر روز به منزل يكي سور با ميل رويم ور نه با زوراز حيث خوراك و درس واخلاق بسيار بود دماغ من چاقتعطيل دروس اگر كه باشد با گعده سور و رفت و آمدسرگرم شوم تمام ايام به خويش وندان مهربان تامامروز دو حوله هم خريدم از پول زياد دل بريدمبا يك دينار و ثلث راحت گشتم بخدا از اين كثافتسردي هوا زياد نبود پس آتش هم مراد نبودپوستين و اطاق گرم دارم در غرفه خود چو شهريارمخويشان همگي سلام دارند سالِمند و گرم كارندداداش عزيز را سلامي تقديم كنيد و احتراميسلطاني حضرت گرامم از دور سلام و شوق دارمآقاي عبادي معظم كان سايه او نگرددم كمافسوس جواب هر سه نامه بر تن ننموده است جامهآن صادقي عزيز جانم آن دوست صادق جوانممكتوب عزيز او رسيده گرديده مرا چو نور ديدهقربان علي روم كه جان است درمان دل فسردگان استاز دور دو دست خاله خانم ميبوسم از نجف الي قماندر حرم مطهر شاه يادش بكنم بگاه بيگاهخانم منصور محترم هم تقديم كنيد احترامماي خواهران مهربانم قربان شما روم بجانماي شاه آباجي مكرم قربان شما دوباره گردمگر طاهره عزيز قم هست پس نامه او بود به پيوستصد بار شوم فداي رويش قربان خصائل نكويشمنصور عزيزتر ز چشمان آن خواهر پاك و پاك ايمانقربان محبتش بگردم كو هست علاج جمله دردماما به بتول خانم ماه آن خواهر اختصاصي شاهكز دوري او دلم گرفته است بر دامن او نباشدم دستاز دادن كاغذش چه مانع هستم به چهار سطر قانعزهرا خانم كه جاش خالي تا رَحمت من كشد به حاليفاطي جانم كه ذكر او بود او را سپردم به حفظ معبودآن دختر عاقل آن ربابم زو منتظر يكي جوابمصد بار به هر يكي سلامي شوق و علاقه تماميو آنانكه به خدا هستند تابع هستم به سلام خود مصدعدر سايه لطف حق بود شاد آنگاه به زير سايهات بادپروين خانم اميدوارم او را بخداي ميسپارم