«ايوب حُميد»: مسائل مرتبط به ربودن امام موسي صدر و دو همراهش ابعاد گوناگون و وسيعي دارد و در يك زاويه معين متوقف نميشود.
«ايوب حُميد»:
مسائل مرتبط به ربودن امام موسي صدر و دو همراهش ابعاد گوناگون و وسيعي دارد و در يك زاويه معين متوقف نميشود. وقتي درباره اين موضوع سخني ميگوييم، چارهاي نيست جز اينكه به مساله اصلي اشاره كنيم كه مرتبط با انقلاب اسلامي ايران است و آنچه امام موسي صدر درباره اين انقلاب انجام داد. وقتي كه هنوز انقلاب اسلامي در دوره جنيني بود امام موسي صدر دائماً با امام خميني در ارتباط بود و فعاليتهاي مربوط به انقلاب را در خارج از ايران كمك ميكرد. طبعاً اين مساله باعث شد شاه ايران نسبت به ايشان حساس شود. اين از يكسو، اما مساله ديگر به لبنان بازميگردد و متعلق به چيزي است كه امام موسي صدر براي آن تلاش كرد. امام موسي صدر براي خاموش كردن آتش جنگ داخلي لبنان تلاش بسياري كرد. معروف بود كه امام صدر ميتواند بسياري از رهبران عرب را جمع كند تا به نتيجهاي براي اختلافات داخلي لبنان برسند. و لبنان در اين مرحله به ميداني نه فقط براي مشكلات فلسطين بلكه براي همه مشكلات منطقه تبديلشده بود. امام موسي صدر گفته مشهوري دارد كه ميگويد: «صلح داخلي در لبنان بهترين راه جنگ با اسرائيل است.» و به همين دليل نقشي كه دولت ليبي ايفا كرد، نقشي مشكوك بود، زيرا نبود ايشان به تداوم دليل جنگ داخلي و زياد شدن آن انجاميد و به اهداف دشمن دائم صهيونيستي كمك كرد، كه امام موسي صدر آن را «شر مطلق» ميدانست و ميگفت: اسرائيل، شر مطلق است.
به همين دليل از اهتمامات امام موسي صدر اين بود كه چگونه اين خطر را از لبنان و از امت عربي و از امت اسلامي و از انسانيت به طور عام دور كند. و به همين دليل نقش او براي اينكه جوانان لبناني بتوانند آماده مقابله با اين دشمن شوند، بسيار مهم بود. از اينجاست كه به نقش حقيقي دولت ليبي در گرم كردن آتش فتنه در لبنان و ازدياد اختلاف ميان لبنانيها پي ميبريم، چون اين امر، ساحت لبنان را براي تجاوز اسرائيل باز ميگذارد. به همين دليل، ليبي و همچنين آنچه نظام شاه به آن وابسته بود، در خدمت به مصلحت اسرائيل بودند. اينجا يك مساله ديگر هم مربوط به مسائل داخلي لبنان است. مشخص است كه لبنان قبل از واقعه طائف، روش سياسي معيني داشت. نظام سياسي در لبنان به گونهاي بود كه شيعيان در آن مشاركت و نقشي نداشتند. بلكه در حاشيه زندگي ميكردند.
برخي دوست داشتند بعضي مناطق لبنان محروم بماند و از مشاركت و پيشرفت محروم باشد. نقش امام موسي صدر در بيداركردن محرومان و مستضعفان بود كه بفهمند چگونه زندگي ميكنند و چگونه بايد زندگي كنند. براي اين كار امام از مناطق مختلف لبنان، بازديد و آنها را براي مبارزه با اسرائيل آماده ميكرد. بعضي از اين مسائل با يكديگر محورهاي مشتركي دارند. علاوه بر اين بايد به اهتمام امام موسي صدر براي نشر مكتب اهل بيت و قرار دادن اين مذهب مقبول نزد كشورهاي عربي و اسلامي هم اشاره كنم. با حفظ مبادي و اصول دين به دين حنيف و به دين باز باور داشت كه نسبت به مسائل مردم اهتمام دارد و از تعصب و تحجر دور است و يك چهره زيبا از رجل ديني شيعي اثنيعشري به همه نشان ميداد. همه اين عوامل را كنار هم بگذاريد تا برسيم به جرمي كه دولت ليبي انجام داد؛ دعوت رسمي از امام موسي صدر به عمل ميآيد و در نهايت ايشان ربوده ميشود. البته ليبي تنها نبود و قطعاً مشاركتكنندگان ديگري وجود داشتند. اما سوال اين است كه مسوول كيست؟ ما نميتوانيم اتهام را متوجه كسي غير از نظام ليبي و شخص قذافي كنيم. چون قذافي دعوتكننده و ارتكابكننده جرم است و مسووليت با اوست. بدون اينكه بخواهيم منكر اين همپيماني شده و از آن غافل شويم.