روزنامه شرق،عليرضا خامسيان:گفتوگو با دكتر سید سلمان صفوی پيرامون سيره و روش امام موسي صدر به اين دليل از اهميت برخوردار است كه وی سالها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب در لبنان بوده و از نزديك با شخصيت امام موسي صدر آشنا است.
سلمان صفوي كه برادر فرمانده سابق سپاه است اكنون در لندن زندگي ميكند. وي رئیس "مرکز بین المللی مطالعات صلح" و سردبیر "مجله بین المللی دیپلماسی صلح عادلانه" است. صفوي در اين مصاحبه مي گويد كه امام موسي صدر بر اساس فهم عمیق و سلیم از معارف اسلامی سفیر اسلام رحمانی در مقابل اندیشه خشن، بسته و خشك مذهبی بود.
*****
با توجه به وضع اسفبار شیعیان پیش از حضور امام موسی صدر در لبنان، ایشان چند اقدام مهم را در چهار محور، اقتصادی، سیاسی، نظامی و تربیتی در لبنان آغاز كردند. به نظر شما در نگاه ایشان كدام یك از این محورها اولویت بیشتری دارد و در صدر فعالیتهای اجتماعی ایشان قرار دارد؟
در آن سالها این فقیر از طریق استاد شهید محمد منتظری در پایگاههای فلسطینی درجنوب لبنان حضور داشتم و در بیروت، صور، صیدا، نبطیه و ... با برادران فلسطینی و لبنانی از گروههای فلسطینی، لبنانی، سنی، شیعه، دروزی، مسیحی، ناصریست، سوسیالیستها، الفتح ، امل و... گفتو گوهای متنوع سیاسی، فرهنگی ونظامی داشتم. آنچه که به وضوح برایم مشخص بود در "هویت چند پارچه لبنان" بدون تاکید بر هویت مذهبی و سیاسی شیعیان امکان دفاع از حقوق آنها وجود نداشت.
در آن موقع برخی گروههای فلسطینی مبارز و لبنانی منتقد ایجاد جنبش امل بودند ولی برای دفاع از حقوق شیعیان چارهای بجز تاسیس سازمانی فرهنگی، سیاسی و نظامی مستقلی نبود و ضرورت منطقی ایجاد چنین تشکلی تاکید بر هویت مستقل شیعیان لبنان در "جامعه موزائیکی لبنان" می بود كه امام موسي صدر اين كار را انجام داد.
با توجه به سیره سیاسی امام موسی صدر میتوان ”اصل گفتوگو“ را ردیابی كرد. جمع ”گفتوگو و مقاومت“ را در نگاه امام موسی صدر چگونه ارزیابی میكنید؟
امام موسی صدر دانش وسیعی از اسلام اصیل داشتند ایشان فلسفه، عرفان و فقه اسلامی را در سطح عالی میدانستند و از جانب دیگر شناخت عینی از مشکلات منطقه و معادلات جهانی و منطقهای داشتند. لذا بر اساس تعالیم اسلامی اولويت اول ما در ارتباط با دیگران گفتوگو و مفاهمه است و در مقابل دشمن عنود که حاضر به مفهمه و مصالحه نیست و اقدام به تجاوز و تعدی مسلحانه به حقوق مردم میکند چاره ای غیر از مقاومت برای یک زندگی و جامعه عزتمند باقی نمیماند و ایشان بر اساس چنین منطقی عمل میکردند.
امام موسي صدر فرد ماجراجو و هرج و مرج طلب نبودند بلکه یک مصلح اجتماعی و اصلاح طلب اصیل بودند که بر اساس تعالیم اسلام عزیز و مقتضیات زمان و مکان اندیشه و عمل میکردند به تعبير ديگر امام موسی صدر"حکیم مجاهد" بود.با توجه به فضای خاصی كه در زمان امام موسی صدر در حوزههای علمیه حكمفرما بود و از نگاه برخی حوزویان، بخشی از رفتارهای ایشان مثبت ارزیابی نمیشد كه از جمله تحصیل در دانشگاه، سخنرانی در كلیسا، برخی دیدارها و گفتوگوها با شخصیتهای فكری، اجتماعی و سیاسی و برخی نظرات و اجتهادات ایشان... و همه اینها در حالی بود كه رابطه ایشان با مراجع نجف و قم هیچگاه سرد و قطع نشد و همواره حمایت بسیاری از علما و مراجع طراز اول پشتوانه حركتهای اجتماعی ایشان بود.
این رفتارهای دوگانه با شخصیت ایشان را چگونه تحلیل میكنيد؟
اساس و جوهره شخصیت برجسته امام موسی صدر حقایق متعالی تشیع اثنی عشری بود. فهم او از مقتضیات زمان و مکان حاصل تحصیلات دانشگاهی و سفرهای بی شمار و گفتوگوهای متنوع زیاد با اشخاص و احزاب و نهادهای مختلف منطقهای و بین المللی بود. جمع این دو دانش و ضرورت عمل صالح برای تغییر شرایط اجتماعی اسباب اندیشه و رفتار عصری امام موسی صدر بود که هماهنگ با تعالیم اسلام عزیز و نیازهای جامعه لبنان بود. لذا دو گانگی در شحصیت ایشان نبود. در وجود متعالی امام موسی صدر هرچه بود فقط اسلام بود و درد مردم و مسئولیت اجتماعی و روحی مجاهد و آزاده.
نقش امام موسي صدر در احياء اسلام رحماني تا چه ميزان بود؟
شاکله شخصیت متعالی امام موسي صدر فلسفه و عرفان بود که او را تبدیل به حکیم قرن بیستمی کرده بود. لذا او مظهر جمع اسم جمال و جلال الهی بود و جمالش بر جلالش غلبه داشت. اسم رحمان صفت امام حضرت حق است و عالم اصیل اسلامی علی العموم حامل رحمانیت حضرت حق میباشد. لذا ایشان بر اساس فهم عمیق و سلیم از معارف اسلامی سفیر اسلام رحمانی در مقابل اندیشه خشن، بسته و خشگ مذهبی بود. این نوع فهم از اسلام و حسن اخلاق برجسته ایشان اسباب موفقیتهای ایشان در تبیین تشیع شد.
اولویت اصلي امام موسي صدر مردم بودند يا سياستمداران، يعني به عبارت ديگر بستر فعالیتهاي ايشان سیاسی بود یا اجتماعی؟
امام موسی صدر عالمی مصلح، سیاستمدار و مجاهد بود که بنا بر مقتضیات زمان و مکان بر اساس تعالیم اسلامی عمل میکرد. او دل به خدا تسلیم کرده بود و درد مردم را داشت و از پایگاه مردمی با سیاستمداران جهت مصالح ملی و اسلامی حشر و نشر داشتند. لذا بستر فعالیتهای ایشان اجتماعی بود و حتی هدف ایشان نیز ایجاد یک جنبش اجتماعی بود نه آنکه صرف یک جنبش سیاسی. وی در وهله اول یک مصلح اجتماعی بود و بعد بالضروره سیاستمدار نیز شدند.
امام موسی صدر در زمان حضور دو دههای خودش در لبنان، به چه اقدامی برای شیعیان این منطقه دست زد که در گذشته نبود و امری بدیع به نظر میرسید؟
همه کارهایی که ایشان کردند نو بود. اما هویت بخشی به شیعیان، تشکیل مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل از کارهای بسیار بدیع و ماندگار ایشان است.
آيا طرحی هم برای نظام سیاسی ایده آل داشتند؟
بله،نظامی سیاسی ایده آل ایشان نظامی بود که در آن به اسم مذهب، ملیت، حزب و طبقه به مردم ظلم و اجحاف نشود. مردم زندگی عزتمندانهای داشته باشند و روشنفکران، هنرمندان و عالمان بتوانند آثار و اندیشههای خود را بدون ترس از زندان و داغ و درفش و سانسور و صف طولانی مجوز نشر به جامعه معرفی کنند. و در میدان دیالوگ فهم ها و اندیشههای مختلف مردم مختار انتخاب راه خود باشند.نه آنکه عدهای بخواهند با ضرب وشتم و زندان و توبیخ مردم را به زور روانه بهشت نمایند. نظام سیاسی ایدهآل ایشان نظامی رحمانی- معنوی بود که مردم به اختیار خود بر اساس تعالیم و عمل صحیح علما و سیاسیون به سوی جامعه برین توحیدی حرکت میکنند.
بعد از امام موسی صدر، آیا نگاه سیاسی ایشان نسبت به شیعیان لبنان ادامه یافت؟
جنبش مقاومت ادامه یافت و به صورت تکامل یافتهتر در حزب الله تجلی یافت. شیعیان بر اساس سنگ بناهای محکمی که امام موسی صدر با مجاهدت بنا نهاد امروز از وضع عزتمندی در لبنان برخوردارند و مظهر اقتدار و مقاومت اسلامی میباشند. البته جنبههای فلسفی و دیالوگی ایشان کمتر در لبنان امروز استمرار یافته است.
فكر مي كنيد در داخل ايران سيره و روش امام موسي صدر از سوي روحانيون دنبال ميشود و چه توصيهاي در اين زمينه داريد؟
به نظر من در ایران در وهله اول شهید آیت الله بهشتی نزدیکترین شخصیت به اندیشه و منش امام موسی صدر بود و امروز نیز رئیس جمهور سابق ایران و معمار گفتوگوی تمدنها حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی نزدیکترین شخصیت به سیره سلیم و متین امام موسی صدر است.
در زمانی که امام موسی صدر این کارهای بدیع و ماندگار و عزت بخش را انجام دادند، یک فرد تنها و بدون حکومت و دولت و منابع مالی عظیم بودند. اما با فکر نو و اسلام رحمانی و فهم عینی از شرایط جهانی و منطقهای و نیازهای انسان و جامعه امروز توانستند جنبشی نوینی را سازماندهی کنند و حیات بخش و عزت بخش شد و تاریخ را در مسیر جدیدی قرار دادند. شایسته است امروز که ما حکومت، دولت، منابع عظیم مالی، کارشناس و نیروی نظامی قوی داریم بتوانیم اسلام را در اندیشه و عمل به اسلوبی به جامعه، جوانان و جهانیان معرفی کنیم که هر روز سوار شدگان به قطار انقلاب اسلامی بیشتر شوند و نه کمتر. شکاف طبقاتی از میان برود. دایره خودیها وسیع شود نه تنگ. مصالح ملی در تصمیمات حاکم باشد نه منافع گروهی. نقد فرا جناحی باشد نه حزبی. حرمت پیش کسوتان انقلاب رعایت شود. سانسور بر چیده شود. جامعه چند صدائی به رسمیت شناخته شود. رسانهها آزاد شوند. کسی بخاطر اندیشهاش زندانی نگردد و از حقوق اجتماعی محروم نشود. حقوق شهروندی رعایت شود. حاکمیت نوکری مردم را بکند. رشوه و فساد و دروغ و تزویر بر چیده شود. و مردم پس از سی سال از انقلاب شاهد جامعه ای مبتنی بر عدالت و قسط و آزادی و معنویت باشند.
امروز دیگر نمیشود پس از سی سال از تشکیل حکومت دینی شعار تحویل مردم داد. باید کار خالصانه و علمی برای بهبود شرایط زندگی مردم انجام داد و این مهم نیازمند به کار گیری خرد جمعی، تفکر علمی، واقع بینی، مصالحه اجتماعی و اسلام رحمانی میباشد. ملت در وهله اول انتظار دارند که روحانیت پیش قراول اصلاحات فکری، اجتماعی و سیاسی بر اساس تعالیم نجات بخش اسلام ناب محمدی و راه امام خمینی باشند. عقب نشینی، سکوت و گوشه گیری روحانیت از تحولات اجتماعی و راه انقلاب اسلامی به هیچ وجه پذیرفته نیست. و هر کس چنین کند بی شک به بیراهه رفته است. ما در شرایط حساس فعلی نیازمند آن هستیم که با امید و توکل بر خداوند قادر راه آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی را با متانت، صبر و بصیرت محکم و استوار پی گیری کنیم.