امام موسی صدر در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به مناسبت هفتمین روز شهادت «کامل مروه» روزنامهنگار لبنانی که ترور شده بود سخنرانی ایراد کرد که در روزنامه الحیاة به تاریخ ۳۱/۵/۱۹۶۶ مطابق با دهم خرداد ۱۳۴۵درج شد.
سایت مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر ترجمه این سخنرانی از متن درج شده در روزنامه الحیاة را تحت عنوان «یادداشت آزادی» نقل کرده است که ما در اینجا بخشهایی از این ترجمه را میآوریم.
برادران، مطبوعات از مهمترین میدانهاى جهادى و از برجستهترین عواملِ تکوینِ انسانِ مدنى است. اینجایگاهِ والا وظایفى در قبال جامعه، بر عهده اصحاب مطبوعاتى مى گذارد، همانطور که وظایفى در قبال اینان بر عهده جامعه مینهد. وظیفه اینان در قبال جامعه جهتدهى، روشنگرى و خیرخواهى مخلصانه و بى شائبه است. حق آنان بر جامعه نیز همان برخوردارى از آزادى، و پشتیبانى و تأمین امکاناتى است که او را از فساد و انحراف مصون بدارد.
برادران، آزادى برترین ساز و کار فعال کردن همه تواناییها و ظرفیتهاى انسانى است. هیچ کس نمى تواند در جامعه محروم از آزادى خدمت کند، تواناییهایش را پویا و موهبتهاى الهى را بالنده سازد. آزادى یعنى به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوشگمانى نسبت به انسان؛ حال آنکه نبود آزادى یعنى بدگمانى نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسى مى تواند آزادى را محدود کند که به فطرت انسانى کافر باشد. فطرتى که قرآن مى فرماید: «فِطْرَت اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها» (۳۰: ۳۰) فطرتى که پیامبر باطنى و درونى انسان است.
آزادىْ حقِ روزنامه نگار است، که جامعه اش باید به او پیشکش کند. آزادى خدمتى است به روزنامه نگار تا کار خود را به انجام رساند، و خدمتى است به جامعه تا همه چیز را بداند. صیانت از آزادى ممکن نیست مگر با آزادى. آزادى، بر خلاف آنچه مى گویند، هرگز محدودشدنى و پایان یافتنى نیست. در حقیقت، آزادىِ کامل عینِ حق است. حقى است از جانب خدا که حدى بر آن نیست.
آزادىِ حقیقى، دقیقا رهائى از عوامل فشار خارجى و عوامل فشار داخلى است. و به تعبیر امام على ع «مَن تَرَکَ الشَّهَوات کانَ حُرّا» (تحف العقول ص ۸۸) (آزاده کسى است که شهوات را ترک کند.) اگر بخواهیم آزادى را تعریف کنیم باید بگوییم که آزادى رهایى از دیگران و رهایى از نفس است. اگر آزادى را اینگونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حد و مرز براى آزادى نخواهیم بود. آزادیى که با آزادى دیگران اصطکاک داشته باشد، در حقیقت، بندگى نفس خویشتن و شهوت طلبى است. به راستى که آزادى والاترین شیوه براى شکوفا کردن قابلیتها، ظرفیتها و استعدادهاى جامعه است و چنین حقى با آزادى ادا مى شود.
برادران، روزنامه نگار نباید مورد اهانت و تحت فشار قرار گیرد، نباید به فقر و ندارى بیفتد، و نباید در معرض تهدید و ترور واقع شود. ترور بدترین و شکست خوردهترین روش براى نیل به هدف است، حال این هدف هرچه باشد. پیامبر خدا مى فرمود ایمان، خونریزى را مهار مى کند. و نیز مى فرمود مسلمان، حیله گرى نمى کند، دستاورد آن هرچه باشد. مسلم بن عقیل در کوفه از ترور عبیداللَّه بن زیاد سر باز زد، هرچند مى توانست، دور از دسترس دیگران، او را در خانه اى بکشد. مسلم از ترور روى مى گردانَد و با این کار، مسئولیتهاى بسیار و نتایج ناگوارى را که یکى از آنها کشته شدن امام حسین بود، به جان مى خرد.
هدف، هرچند بزرگ باشد، نمى تواند توجیه گرِ ترور باشد. فریبکارى و ناجوانمردى و ترور از دیدگاهِ دین، در نظرِ وجدان و در منطقِ انسان جرم است. ترور، بازتابهاى خطرناکى در جامعه دارد که ابعاد آن قابل محاسبه و پیشبینى نیست. جامعه اسلامى- دینى که رسول نور و رحمت، منشاَ خدمت و تعامل مثبت با مردم و پذیراى همه مسئولیتها بود- پس از ترورهایى که دامان خلفاى آن و، در طلیعه همه، امام على ع را در محراب عبادت گرفت، رو به ضعف و سستى نهاد. این ترورها سمت و سوى خلافت را از راه مستقیم منحرف ساخت. خلیفه در حریم هاى بسته جاى گرفت و از دسترس مردم دور شد. خلافت به سلطنتى وحشى و حکمران به مالک الرقاب تبدیل گشت. بیت المال مسلمانان به خزانهٔ حاکم و ارتشِ مدافعِ وطن به گاردِ شخصىِ امیرِ حاکم تغییرِ ماهیت داد.
ترور، حاکمان و رهبران را از دسترس مردم دور مى کند، رهبران را به انزوا مى راند و خیرخواهان جامعه را از مردم مى گیرد. در این فاصله گرفتن از جامعه خطرى بنیادین نهفته است. زیرا حاکمان، به طور مستقیم، از وضع و حال مردم آگاه نمى شوند، شکایتهاى آنان را نمى شنوند، گمگشتگان جامعه هدایت نمى شوند و منحرفان به راه راست برگردانده نمى شوند. زمامداران، بیرون از متن جامعه، در معرض تملق و چاپلوسى واقع مى شوند و راه بر کسانى که اشتباهات آنان را بکاوند و بنمایانند بسته مى شود و، به این طریق، به انحراف، سرکشى و استبداد سوق داده مى شوند. این فاصله، در دلهاى مردم تصورى وهم آلود و ابهام آمیز ایجاد مى کند، به طورى که مردم حاکمان را تافت هاى جدا بافته دانند و به آنان گمان بد برند یا از آنها بتى سازند که به جاى خدا پرستش شوند.
در هر دو حالت، اعتماد عمومى از بین مى رود، شهروندان تحقیر مى گردند و محکوم و زیردست تلقى مى شوند. حاکم سرور و ارباب به حساب مى آید، و در هر دو حالت، انحراف پیش مى آید. به همه این مصیبتها در «عهدنامه امام على ع به مالک اشتر» اشاره شده است. آنجا که حضرتش مالک را از فاصله گرفتن از مردم و حجاب قرار دادن میان خود و مردم نهى مى کند. برادران، ترورْ ناهنجارىِ اجتماعىِ خطرناکى است، زیرا مردم را از تعامل با رهبرانشان بازمى دارد. ترور خطرناک است، زیرا در اینگونه شرایط، محاکمه، صدور حکم و اجراى آن تنها در دست یک نفر قرار مى گیرد، و آن یک نفر بسا به راه خطا رود. اگر این راه باز شود، دیگر ممکن نیست که عدالت در جامعه حکمفرما شود.