در مراسم افتتاحيه، يازدهمين همايش «كلمه سواء» كه با عنوان «انسان در ديدگاه امام موسي صدر» برگزار شد، بخشهايي از خطبهی مشهور امام موسي صدر در كليسای كبوشين پخش شد.
در مراسم افتتاحیه، یازدهمین همایش «کلمه سواء» که با عنوان «انسان در دیدگاه امام موسی صدر» برگزار شد، بخشهایی از خطبهٔ مشهور امام موسی صدر در کلیسای کبوشین پخش شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، بخشهایی از خطبهٔ مشهور امام موسی صدر در کلیسای کبوشین در ۱۸/۲/۱۹۷۵ در مراسم افتتاحیه همایش یازدهم کلمه سواء (همایش «انسان از دیدگاه امام موسی صدر») پخش شد.
این سخنان از این قرار است:
خدایا، تو را سپاس میگوییم. پروردگارا، اى خداى ابراهیم و اسماعیل، خداى موسى و عیسى، خداى مستضعفان و همه آفریدگان!
سپاس خدایى راست که ترسیدگان را امان دهد، شایستگان را نجات دهد، مستضعفان را برترى دهد، مستکبران را فرونشانَد، شاهانى را نابود سازد، و دیگرانى را بر جایگاه آنان نشانَد. و سپاس خدایى را که درهم کوبنده جبّاران، نابودکننده ستمگران، دریابنده گریزندگان، انتقامگیرنده از سرکشان و فریادرس دادخواهان است. خدایا، تو را شکر مى گزاریم که ما را به عنایتت موفق داشتى، و به هدایتت گردآوردى، و با مهربانیت دلهاى ما را یکى کردى.
ما، هم اینک، در پیشگاه تو، و در خانه اى از خانه هاى تو، در ایامِ روزه، به خاطر تو، گرد آمدهایم.
دلهاى ما به سوى تو پر مى کشد، و خردهاى ما نور و هدایت را از تو مى گیرد. تو ما را فراخوانده اى تا در کنار یکدیگر در خدمت به خلق گام برداریم و بر کلمه سواء براى خوشبختى بندگانت اتفاق کنیم. به سوى درگاهت روى آورده ایم و در محراب تو نماز گزارده ایم.
براى انسان گرد آمده ایم، که ادیان براى او آمده اند، ادیانى که یکى بوده اند و هرکدام ظهور دیگرى را بشارت مى داده است و یکدیگر را تصدیق مى کرده اند. خداوند، به واسطه این ادیان، مردم را از تاریکیها به سوى نور بیرون کشید و آنان را از اختلافاتِ ویرانگر نجات داد و پیمودن راه صلح و مسالمت آموخت.
ادیان یکى بودند، زیرا در خدمتِ هدفى واحد بودند: دعوت به سوى خدا و خدمتِ انسان. و این دو، نمودهاى حقیقتى یگانه اند.
و آنگاه که ادیان در پى خدمت به خویشتن برآمدند میانشان اختلاف بروز کرد. توجه هر دینى به خود آنقدر زیاد شد که تقریبا به فراموشىِ هدفِ اصلى انجامید. اختلافات شدت گرفت و رنج هاى انسان فزونى یافت.
ادیان یکى بودند و هدفى مشترک را پى مى گرفتند: جنگیدن در برابر خدایان زمینى و طاغوتها و یارى مستضعفان و رنجدیدگان. و این دو نیز نمودهاى حقیقتى یگانه اند. و چون ادیان پیروز شدند و همراه با آنها مستضعفان نیز پیروز شدند، طاغوتها چهره عوض کردند، و براى دستیابى به غنائم از ادیان پیشى گرفتند و در پى حکم راندن بر ادیان به نام ادیان برآمدند، و اینگونه بود که رنج و محنت مظلومان مضاعف گشت و ادیان دچار مصیبت و اختلاف شدند. هیچ نزاعى نیست مگر براى منافع سودجویان.
ادیان یکى بودند، زیرا نقطه آغاز همه آنها، یعنى خدا، یکیست؛ و هدف آنها، یعنى انسان، یکیست؛ و بستر تحولات آنها، یعنى جهان هستى، یکیست! و چون هدف را فراموش کردیم و از خدمت انسان دور شدیم، خدا هم ما را به حال خود گذاشت و از ما دور شد و ما به راههاى گوناگون رفتیم و به پارههاى مختلف بدل گشتیم و در پى خدمت به منافع خاص خود برآمدیم و معبودهاى دیگر، غیر خدا، را برگزیدیم و انسان را به نابودى کشاندیم.
اینک به راه درست و انسانِ رنجدیده بازگردیم، تا از عذابِ الهى نجات یابیم. براى خدمت به انسانِ مستضعفِ رو به نابودى گردِ هم آییم، تا در همه چیز و در مورد خدا یکى شویم، و تا ادیان همچنان یکى باشند. این حضرت مسیح است که فریاد مى زند: «هرگز! هرگز محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمى شود!» و صداى او در جانها مى پیچد و ندایى دیگر از پیامبر رحمت اوج مى گیرد که: «هرگز به خدا و روز واپسین ایمان نیاورده است کسى که سیر به بستر خواب رود اما همسایه اش گرسنه باشد» (بحار الانوار، ج ۷۲ص۳۶۲)
و هر دو صدا در بستر زمان هم آوا بودهاند، تا آنکه پژواک آنها بر زبان پاپ بزرگ ظاهر مى شود که به مناسبت روزه مى گوید: «مسیح و انسانِ فقیر، شخصى واحدند.» و در نامه معروفش به نام» پیشرفت ملل «براى کرامت انسان خشمگین مى شود و مانند مسیح در معبد مى گوید: «این تجربه سترگى است که با قدرت، اهانت هایى که در حق کرامت انسانى روا داشته مى شود پایان پذیرد» و باز مى گوید: «نظامهاى ستمگر منحطترین نظامها از نظر ارزشهاى انسانىاند، که با سوء استفاده از جایگاه حکومت و پایمال کردن حقوق کارگران و شکستن پیمانها پا گرفتهاند»
از این رو، هر قدر تواناییهاى انسان را محترم بداریم، به همان اندازه او را تکریم و جاودانه کرده ایم. اگر ایمان یا بعد آسمانىاش به انسان درک و همّتى نامتناهى مى دهد و او را همواره امیدوار نگه مى دارد، اسباب را در نظرش بى اعتبار مى گرداند، نگرانىِ او را برطرف مى کند، و او و دیگر انسانها، و او و دیگر موجودات را هماهنگ مى سازد، و او را، هم از جلال و شکوهمندى و هم از جمال و زیبندگى بهرهمند مى سازد، همین ایمان، با بعد دیگرش، مى کوشد که از انسان صیانت کند و تأکید دارد که ایمانِ بدون التزام به خدمتِ انسان واقعیتى ندارد.
باید همه نیروهاى انسانى و نیروى همه انسانها را حفظ و تقویت کرد. از این روست که اصل کمال طلبى، از اولین رسالتها، تا پیام اخیر پاپ، مورد تأکید بوده است: «باید پیشرفتى اصیل و کامل در کار باشد؛ یعنى همه انسانها، با تمام تواناییهاى انسانىشان، به پا خیزند». به همین جهت است که مى بینیم، سرقت را ادیان حرام دانسته اند. (و امروز به صورت استثمار و احتکار درآمده است و، در پوشش پیشرفت صنعتى یا تأمین نیازهاى ساختگى، موجه شمرده مى شود.)
امروزه نیازها برخاسته از ذات انسانها نیست، بلکه، به یارى تبلیغاتِ وابسته به ابزارها و قدرتهاى تولیدى، واقعى وانمود شدهاند. و این گونه مى بینیم نیروهاى مختلفى که مانع تواناییهاى انساناند و آنها را نابود یا پراکنده مى گردانند، تحولى عمیق یافته اند. با این حال، اساس و بنیاد این نیروهاى ویرانگر ثابت باقى مانده اند، هرچند که شکلها تغییر کرده و تحولاتْ فزونى یافته است.
اگر بخواهیم از لبنان صیانت کنیم، اگر بخواهیم به اقناع حس ملى خود بپردازیم، و اگر بخواهیم به حس دینى خود پاسخ دهیم، باید انسانِ لبنان و همه تواناییهایش را پاس بداریم. محرومیت لبنان ناشى از سوءِ تدبیر است و همگان در این زمینه مسئولاند. سختگیرى در راه انسان، در حد نیاز، به شرط هتک نشدن انسانیتِ انسان، مجاز است.
حضار گرامى، مناطقى که ما و مردم لبنان در آن زندگى مى کنیم، چونان خود مردم لبنان، امانتى هستند در اختیار ما و مسئولان. جنوب و دیگر مناطق امانتهایى هستند که بنا به فرمان خدا و خواست وطن باید حفظ شوند. از این رو باید سریعا، با اندیشه و عمل درست و آزادانه، این مسئولیت را ادا نمود. اندیشه خطا و کارکردِ خطا دو خیانت به همراه دارند: خیانتِ ارتکاب فساد، و خیانتِ پایمال کردن فرصت دیگران و به هدر دادن اموال و حقوق عمومى.
لبنان کشور انسان و انسانیت است که واقعیت آن در قیاس با دشمن آشکار مىشود، آنگاه که مى بینیم دشمن جامعه نژادپرستى ایجاد کرده است که به کار ویرانى و تفرقه در همه ابعاد فرهنگى و سیاسى و نظامى آن اشتغال دارد، تا جایى که به خود گستاخى تحریف تاریخ و یهودى کردن شهر قدس و تخریب آثار تاریخى آن را مى دهد.
بنابراین، وطنمان را، نهتنها بهخاطر خدا و انسانِ آن، که براى تمامىِ بشریت، و براى نمایاندن چهره مبارزهگرِ حق، در برابر آنچهره دیگر، باید حفظ کنیم. ما اینک خود را در برابر فرصتى طلایى یافتهایم، در برابر فصلى نو که در این شب براى ما و لبنان آغاز شده است، و در برابر صحنهاى که در تاریخ و در پهنه گیتى همتایى ندارد.
اى مردان و زنان مؤمن، باید براى انسان، همه انسانها، انسانمان در بیروت، جنوب، عکا، حومه بیروت، کرنتینا و حیالسلم، با یکدیگر همدل و همنوا شویم.
این انسان جزئى از این فرصت، بخشى از این حرکت، و به دور از هرگونه انزوا و طبقه بندى است. پس انسانِ لبنان را پاس مى داریم، تا نگاهبان این کشور، که امانت تاریخ و امانت خداوند است، باشیم.
گفتنی است یازدهمین همایش «کلمه سواء» با عنوان «انسان در دیدگاه امام موسی صدر» روز شنبه ۲۱ آذر ۸۸ با حضور شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی و سیاسی در بیروت برگزار شد.