برادران مؤمن، بار ديگر ماه رمضان با شبهاى الهامبخش، روزهاى سراسر پند، فضاى معطّر، و خاطرات و درسهايش، در حالى كه انسان را به سوى حزم و نظم و انضباط و استوارى فرا مىخواند، به ما روى آورده است.
امام موسي صدر، ترجمه سيدعطاءالله افتخاري بسم اللّه الرحمن الرحيمبرادران مؤمن، بار ديگر ماه رمضان با شبهاى الهامبخش، روزهاى سراسر پند، فضاى معطّر، و خاطرات و درسهايش، در حالى كه انسان را به سوى حزم و نظم و انضباط و استوارى فرا مىخواند، به ما روى آورده است.بار ديگر روزه مىگيريم، شبزنده دارى مى كنيم و شعائر دينى را بزرگ مىداريم و سرانجام با شادمانى و خشنودى عيد را با هم جشن مىگيريم سپس به زندگى عادى باز مى آييم و به همين ترتيب، سالها، يكى پس از ديگرى مىآيند و يادها و خاطرات ما بيشتر و بيشتر مىگردد. بيم آن مىرود كه ماه رمضان به عادتِ بىروحى تبديل شود كه شعائر آن تنها عادتها و رسومى سرگرمكننده باشد و از همه معانى اصلى و روح حقيقىِ خود تهى گردد. با يك نگاهِ گذرا در مىيابيم كه اين مصيبت، يعنى مصيبتى كه روزه و رمضان به آن مبتلا شدهاند، مصيبتى است كه بر همه عبادات و مناسك دينى سايه افكنده است.اين بيمارى به عبادات و مراسم ديگر هم سرايت كرده و به اماكن مقدّس، شعائر دينى و همه رهنمودهاى آسمانى حملهور شده است. در لبنان درد و اندوه، مضاعف است؛ درد دين و تعاليم دينى است. اين فاجعه پس از آن رخ داد كه به آموزههاى آسمانى قالبهاى زمينىِ محدود و معين داده شد، همه چيز كمّى شد و براى آن اندازهگيرى و درجهبندى وضع گرديد. ببينيد آيا كارايى دين و تأثير تعاليمِ آن را در زندگى خود از دست ندادهايم؟ آيا نقش راهبردى آن در هدايت انسان به پايان نرسيده است و به پارهاى آئينها، يادگارها و سرگرميها تبديل نشده است؟ شايد گمان مىرود اساسا دين متعلّق به روزگارى است كه مشكلات و محنتهاى گوناگون سراسرِ زندگىِ انسان را فرا گرفته بود و آموزههاى دينى نقش تقويت روحى و روحيه دادن و تسلى بخشيدن به چنان انسانى را داشت و امروز كه بشر بر بسيارى از مشكلات چيره شده است، نقش دين و رهنمودهاى آن بايد كمرنگ شود.برادران مؤمن، پيش از آنكه اين سؤالات از سوى ديگران مطرح شود و ما را آشفته و پريشان سازد، لازم است خود به طرح آنها بپردازيم. البته اين پرسشها و پاسخ آنها مطرح شده است، ولى ما غفلت ورزيده و تجاهل كردهايم. از آن سخن نگفتهايم تا با واقعيت تلخ روبهرو نشويم. درنتيجه، امروز با واقعيت صريح و برهنه آنها روبهرو شدهايم.اى دينباوران، آيا در روزه ما آثار روزه و در نمازمان عروج و پرواز به ملكوت آسمانها را مىتوان يافت؟ آيا در فطر و قربان جوهر و معانى اين اعياد را مىبينيد؟ آيا همه ما به شعائر دينى عمل مىكنيم و از اماكن مقدّسه تأثير مىپذيريم؟ و آيا گستره معنايى را كه در مسجد الاقصى و كليساى قيامت براى امت ما به وديعه نهاده شده، پيش از آنكه با اشغال اين دو فضاى مقدّس ضربه بخوريم و حسرت و خسارت آنها را بچشيم، درك كرده بوديم؟اينها تجارب تلخ و دردناك ما است كه از واقعيتِ تلخ و دردناكمان حاصل شده است. بايد با نگاه واقعنگرِ فراگير و با شهامت و تفكر، رهنمودهاى دينى را بازشناسى كنيم، باشد كه بار ديگر حركتى نو آغاز كنيم و روح حيات را در آنها بدميم. بايد با هستى و وجود خود، دين و آموزههاى ارزشمند آن را در جايگاهِ رفيعِ آن بنشانيم و اجازه دهيم تا ابعاد وجود ما را مشخص كند و ما را در كثرتمان وحدت بخشد و تفرقه ما را به يكپارچگى بدل نمايد.اى خداباوران، اگر ما در همه ساحتهاى وجودى و ابعاد حيات خويش، در خانه و بازار، محل كار و عبادت و در همه عرصهها انديشه دينى و تعاليم آن را تجربه كنيم، اگر حصار زندان را ببينيم و دينمان را كه در معابد زندانى شده است، آزاد كنيم و اجازه دهيم دين به همه قلمروهاى زندگى ما وارد شود و بايدها و نبايدها را تحقق بخشد و تأثير بگذارد و جهت دهد، اگر به دين فرصتِ حضور و ظهور دهيم و اگر آن را محدود و كمرنگ نگردانيم و در عزلت و انزوا زندانى نكنيم، در آن صورت آثار و بركات اين ثروت عظيم را در زندگانى و در ساختن تمدن خويش خواهيم يافت.برادران، روزه ماه رمضان و ساير عبادات و شعائر دين فقط فعاليتهاى جسمى نيستند، بلكه همه اينها اعمالى هستند كه از عقل و دل سرچشمه مىگيرند و در قالب حس مىريزند و با آن همراه مىشوند. از همين رو، هرگاه اين اعمال، بدون مشاركت و حضور دل و عقل انجام گيرد، بىروح، بىهدف، و تقليدى مىشوند: انجام مىگيرند اما تأثيرى نمىبخشند.در تجربه جديد، در اين ماه مبارك و در فريضه روزهدارى بايد عقل و دل خويش را با بدنهايمان به كار بگيريم. بر ما است كه بينديشيم و تأمّل كنيم. بايد، محبت بورزيم و به فكر ديگران باشيم. بايد محبت و انديشه را در عبادت روزه خود وارد نماييم. آرى، «يك ساعت تفكر از يك سال عبادت برتر است» اين سخن امام صادق است. امام صادق(ع) در جاى ديگر (مستدرك الوسايل، ج 11، ص 183) فرمود: «آيا دين جز محبت است؟» اين روزه زنده مايه نجات از آتش است و يكى از اركان اسلام به شمار مىآيد (بحارالانوار،ج66 ص327) .چنين روزهاى ضيافت خداوند است و گراميداشتِ انسان. اين است شأن انسان و قَدْر او.رمضان، تنها با اين اوصاف، رمضانى است كه فضايى ايجاد مىكند تا انسانى عزّتمند و سرفراز پرورش يابد كه فاتح مكه باشد و پيروز جنگ بدر و سازنده تاريخ. اين است رمضانى كه ماه انس است و هنگامِ احساسِ آلامِ همنوعان، موسمِ به فراموشى سپردن كينهها و الفت جامعه، توحيد كلمه و نزديكى قلبها و برانگيختن دوباره امت. روزه ماه مبارك، با اين اوصاف، نخستين گام است براى پايهگذارى و ساختن تاريخ.اين رمضان تمرين جهاد است و آمادگى براى جنگ و آغاز بازگشت به خدا، بازگشت به سرزمين مقدّس خدا: قدس. اين وعده حق خدا است. خدا خُلف وعده نمىكند، و اوست كه مىفرمايد:و لَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إنَّ اللَّهَ لقوىٌّ عزيز. الذينَ إنْ مكَّنَّاهُم فى الارضِ أقاموا الصلاه و آتَوُا الزّكاهَ و أَمَروا بالمعروفِ و نَهَوا عنِ المنكَرِ و لِلّهِ عاقبه الاُمورِ (41ـ22:40) و خدا هر كس را كه ياريش كند، يارى مىكند و خدا توانا و پيروزمند است؛ همان كسان كه اگر در زمين مكانتشان دهيم، نماز مىگزارند و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و سرانجامِ همه كارها با خدا است.*در راه وحدت مسلمانانمتن نامه امام موسى صدر به شيخحسن خالد مفتى اهل سنت جمهورى لبنان، پس از انتخاب امام صدر به رياست مجلس اعلاى شيعيان، به نقل از روزنامه لبنانى المحرر 19/10/1969 .در اين نامه امام موسي صدر راههاي وحدت عملي مسلمانان شيعه و سني را مطرح كرده و در پايان پاسخ مفتي اهل سنت لبنان نيز آمده است. يادآوري ميشود كه امام موسي صدر در 31 اوت سال 1978 در ليبي ربوده شد و شيخ حسن خالد نيز چند سال بعد در بيروت توسط تروريستها به شهادت رسيد.بسم اللَّه الرحمن الرحيمبرادر بزرگوار جناب آقاى شيخ حسن خالد، مفتى بزرگ جمهورى لبنان السلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.در اين ايام دشوارى كه امت اسلامى را آشوب و اضطراب فراگرفته و در برابر خطرهاى پى درپى كه حال و آينده سراسر اين منطقه را دستخوش توفان كرده، بيش از پيش نياز مبرم مسلمانان به وحدت و متحد كردن صفوف متفرق و هماهنگى و انسجام تلاشهاى مختلف آنان نمايان مى شود. اين امر از آن رو ضرورى است كه مسلمانان بايد در حركت به سوى آينده و ترسيم سرنوشت تاريخى و اداى مسئوليت هايشان مسير خود را بشناسند و به خويشتن اعتماد كنند. اتحاد كلمه و وحدت نيروها و افزايش توانها تنها براى اين نيست كه اين موارد بزرگترين هدفهاى دينى اند، يا آنكه وصيت پيامبر عظيم الشأنص ماست، بلكه اين مسائل با تماميت زندگى ما و كرامت ما و وجود نسلهاى ما مرتبط است و خود مسئلهاى حياتى به شمار مىآيد. اين اتحاد كلمه نبايد تنها به صورت يك شعار يا جمله زيبا جلوه گر شود، بلكه بايد در تاروپود انديشه و احساس ما، در فكر و تپشهاى قلب ما و در راه و روش ما خودنمايى كند. اين وحدت ركن اساسى براى آينده است. اين اتحاد جز با بذل عنايت فكرى و در پى آن با تلاش وجدانى خاص و سعى و كوشش براى تحكيم آن به دست نمىآيد. اگر چنين شود وحدت حقيقى بنيان گذاشته مىشود و استوار مى گردد و نمونه و الگويى پديد مىآيد كه مى توان بدان اقتدا كرد. برادر بزرگوار، اينك ما تجربه اندك خود را خالصانه در برابر شما مىنهيم. پيش از اين هم، در نخستين ديدارى كه چهار ماه پيش در «دارالافتاء الاسلاميه» داشتيم، به شما عرض كردم كه وحدت كلمه و انديشه و احساس مسلمانان و به عبارتى دقيقتر، گسترش وحدت مسلمانان بر ستونهاى فكرى و عاطفى محكمى قرار دارد كه از دو طريق تحقق مىيابد.وحدت فقهىمبانى و بنيانهاى اسلام، در اساس، يكى است و امت واحده نيز در عقيده، كتاب، مبدأ و معاد با هم مشتركند. بنابراين، چنين اشتراك گستردهاى اقتضا مى كند كه اين امت در جزئيات نيز وحدت داشته باشند. وحدت در جزئيات مختلف يا نزديك كردن آنها به هم، خواسته اى است كه آرزوى بزرگ تحقق آن بر ضمير دانشمندان گذشته مان ـ قدس الله اسرارهم ـ نيز پوشيده نبوده است. ما مى بينيم شيخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسى، هزار سال پيش، كتابى به نام الخلاف در فقه تطبيقى تأليف مى كند و نيز علامه حلّى، حسن بن يوسف بن مطهر، به پيروى از شيخ، همين مسير را با تأليف التذكرة ادامه مى دهد. در واقع، فقه تطبيقى همان هسته صالح براى رويانيدن وحدت فقهى و تكميل وحدت شريعت است. در دوره ما، از حدود سى سال پيش، گروهى از نخبگان دانشمند و مجاهدان بزرگ از سلك علماى اسلام دست به تأسيس «دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه» در شهر قاهره زدند كه از جمله آنان علماى گرانسنگى همچون استاد بزرگ مرحوم شيخ عبدالحميد سليم و استاد مرحوم شيخ محمود شلتوت و مرحوم شيخ محمد محمد المدنى رئيس دانشكده شريعت الازهر را مى توان نام برد، و نيز از ديگر دانشمندان بزرگ در لبنان و ايران و عراق بايد از آيتاللَّه سيد عبدالحسين شرف الدين و مرجع بزرگ شيعيان جهان مرحوم آيتاللَّه العظمى سيد حسين بروجردى و استاد علامه شيخ محمدتقى قمى، مسئول دائم دارالتقريب، نام برد.اين مؤسسه، افزون بر خدمات گستردهاش، منشورى صادر كرد كه در آن خط مشىهاى اوليه خود را ترسيم نمود. در اين خصوص، مرحوم پدرم امام سيد صدرالدين صدر، كتاب خود موسوم به لواء محمدص را تأليف و منتشر كرد. اين كتاب در واقع تلاشى بود براى جمعآورى تمام رواياتى كه مسلمانان فرقههاى گوناگون از پيامبرص در زمينه هاى عقيدتى و دينى نقل كرده بودند، تا پس از قرآن كريم مرجع مسلمانان واقع شود. به عبارتى دقيقتر، اين كتاب تلاشى بود براى وحدت سنّت مطهر نبوى. در اين مدت هم برخى از بزرگان پژوهشها و كتابهايى درباره فقه و مذاهب اسلامى انتشار دادهاند. سپس دوره تأليف دايرة المعارف هاى فقهى فرارسيد؛ دانشگاه دمشق موسوعة عبدالناصر للفقه الاسلامى را تأليف كرد. هماكنون نيز در دانشگاه كويت تلاشهاى گستردهاى براى تكميل الموسوعة الفقهية انجام مىگيرد.استاد بزرگ جناب آقاى سيد محمدتقى حكيم رئيس دانشكده فقه نجف اشرف نيز كتاب ارزشمندى درباره مبادى عمومى فقه تطبيقى تأليف كرده است. ثمرات اين تلاشهاى سازنده را، كه در فتاواى فقهاى مسلمان مىتوان ديد، مؤيد آن است كه ما با عنايت خداوند به مرحله و نقطه نزديكى از اتحاد فقهى رسيدهايم. راههاى همكارىاينگونه تلاشها در موقعيتهاى استثنايى، مثل موقعيت ما در لبنان، بيشتر جلوه مىكند؛ چرا كه در لبنان بيشترين سازگارى و سريعترين نتيجهگيرى را در پى دارد. اين كار با همكارى و يكپارچه كردن همه تلاشهايمان براى تحقق اهداف متنوع و مشترك شكل مى گيرد و در حد خود دستاوردى است وحدت بخش. اين تلاش مشترك، به پيوند و همبستگى كارگزاران در مسيرى واحد مىانجامد، پيوندى صميمى و صادقانه، و در نتيجه، اعتماد و آرامش افراد جامعه اسلامى را به ارمغان مى آورد، چرا كه وحدت عقيده و احساس در آنها متجلى شده است. من به عنوان مثال، نه از روى حصر، برخى از اين اهداف را يادآورى مىكنم.الف. اهداف شرعى محض، همچون يكى كردن اعياد و شعاير دينى و برخى از عبادات مانند اذان و نماز جماعت و غيره: در صورت امكان با اعتماد بر طرق علمى جديد به منظور رؤيت هلال در زاويه رؤيت، شايد بتوان به نتيجهاى رسيد كه روز عيد را تعيين كرد، تا بدين وسيله مسلمانان جهان بتوانند در يك روز اين عيد را برگزار كنند و از دشواريهايى كه از اين راه براى آنان پيش مى آيد كاسته شود؛ دشواريهاى متعددى كه ما به علّت تاخّر و تقدّم ثبوت عيد با آنها روبرو مى شويم. همچنين مى توان درباره جملاتى براى اذان كه در نزد عامه مورد پذيرش است، بررسى و تحقيق به عمل آورد. ب. اهداف اجتماعى: با تلاش مشترك مى توان به مبارزه با بى سوادى و آوارگى پرداخت. تحت نظر گرفتن ايتام و بالا بردن سطح زندگى زحمتكشان مىتواند از ديگر اهداف مشترك ما باشد، و ايجاد مؤسساتى براى اين اهداف والا كارى ساده و ممكن است.ج. اهداف ملّى: آيا در ميهن دوستى ما ترديدى هست؟ پس،ـ وجوب مشاركت فعّالانه براى آزادسازى فلسطين،ـ وجوب حمايت از لبنان در برابر مطامع دشمن جنايتكار،ـ وجوب كمك به مبارزات مقدس مردم فلسطين،ـ ضرورت آمادگى و همكارى كامل با دولتهاى عربى برادر براى رويارويى با تجاوز احتمالى دشمن در هر لحظه، ـ و بهبود اوضاع جنوب لبنان به صورت خاص،ـ و سراسر لبنان به طور كلى بايد همانند دژى باشد كه شاخهاى اسرائيل در آن بشكند و مطامع استعمار در آن نابود گردد.همه اينها اهداف ماست و در آن كوچكترين اختلافى نيست. اما تمام اين موارد به بررسيهاى دقيق به منظور اجراى آنها، مرزبندى مسئوليتها در قبال آنها، هماهنگ كردن تلاش تمام مردم اين مرز و بوم با مسئولان و دولتهاى عربى و جمع كردن توان مسلمانان جهان و صاحبان وجدانهاى بيدار و خيرانديشان، در هر نقطهاى، نياز مبرم دارد. براى آنكه بتوانيم در اين واجبات مشاركتى حقيقى داشته باشيم، يعنى آنچه در وسع ماست در طبق اخلاص بگذاريم، بايد اينگونه امور و برنامه ها و چارچوبهاى متناسب آن را به صورت مشترك بررسى كنيم، تا هماهنگى و اجراى طرحها و فعاليتها تسهيل گردد. اينها نمونههايى بود كه به اميد بررسى همه جانبه به عرض رساندم و خصوصاً اميدوارم كميتهاى مشترك بدين منظور تشكيل شود و فوراً كار خود را آغاز كند.برادر بزرگوار، پيش از به پايان بردن اين نامه، نظر جناب عالى را به ماه مبارك رمضان، كه حلول آن نزديك است، جلب مى كنم. چنانكه خود مى دانيد اين ماه براى ايجاد يك جو روحى و قهرمانانه فرصت استثنايى محسوب مى شود. زيرا مسلمان در اين ماه با اعتقادات جاويدش زندگى مى كند. از اين رو اميدوارم شما سريعاً دستور فرماييد مسئولان «دارالافتاء الاسلاميه» همكارى خود را با اعضاى كميته انتشارات و تبليغات مجلس اعلاى شيعيان آغاز كنند و با كمك ديگر مؤمنان فعال، كه در بخش تبليغات رسمى كار مى كنند، براى خلق فضاى مناسب با اين ماه بزرگ و ايجاد فضايى پر از انوار خير و حق و فداكارى برنامه ريزى كنند. اميدوارم جناب عالى براى خدمت به اسلام و اقدامات خير و خدمت به برادرانتان در مجلس اعلاى شيعيان و براى برادر مخلصتان زنده و پاينده باشيد.موسى صدر پاسخ مفتى جمهورى لبنان به نامه امام موسى صدر در تاريخ 18 / اكتبر 1969بسم اللَّه الرحمن الرحيمرياست محترم مجلس اعلاى شيعيان برادر امام موسى صدرالسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاتهنامه جناب عالى را كه در تاريخ 1/10/1969 نوشته شده بود با ارج و احترام فراوان در تاريخ 6/10/1969 دريافت كردم، كه در آن نسبت به يكى كردن مواضع و تلاشها و اعياد همه مسلمانان در لبنان نكاتى را يادآور شده بوديد. خصوصاً اين نامه آنچه را كه ما از مجلس محترم شما در پى انتخاب جناب عالى انتظار داشتيم، برآورده ساخت؛ بهگونهاى كه از آغاز نسبت به فعاليتهاى اسلام خواهانه و ميهن دوستانه در تمام ميدانها و مناسبتها براى اهدافى كه مرقومه شريفه شما نيز به آنها اشاره كرده بود، هم صدا با ما شركت جسته ايد. اكنون پديد آمدن يك هيأت رسمى همچون مجلس شما بدون ترديد عاملى مهم در استحكام اين عمل خيرخواهانه بر اساس وحدت سازماندهى با مجلس اعلاى شرعى (دار الافتاء الاسلاميه) كه مرقومه شريفه شما ما را به بررسى آن فراخوانده بود، به شمار مىآيد. اميد است با علم و آگاهى حركت كنيم و از خداوند مىخواهيم همه ما را در آنچه رضاى اوست موفق بدارد. و السلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.مفتى جمهورى لبنان، حسن خالد * به نقل از :«اديان در خدمت انسان » از مجموعه«در قلمروو انديشه امام موسي صدر» ص345ـ348codex13xpage21