اغلب وقتی درباره علمای دینی صحبت میشود با کلیگویی وگاه برخورد فلهای با آنان روبرو هستیم؛ گویی اکثر آنان در یک رده هستند. درحالیکه باید توجه داشت که بعضی از شخصیتها را نمیتوان با دیگران در یک رده قرار داد.
«به طورمثال شخصیت استاد مطهری بسیار مهم است و نمیتوان بین ایشان و بعضی شخصیتها مقایسهای کرد. هرچند ابعادی از شخصیت افرادی با بعضی ابعاد شخصیتی استاد مطهری قابل قیاس باشد، اما به طورکلی نمیتوان میان آنان مقایسه کرد.
میتوان گفت که امام موسی صدر هم در بعضی ابعاد با برخی افراد قابل مقایسه است، اما ایشان مجموعه ویژگیهایی دارد که جامعیت خاصی به شخصیت او میبخشد و ما در طول تاریخ اسلام در میان همه علمایی که برایمان عزیز بوده و هستند و خدماتی هم کردهاند، کمتر عالمانی را میبینیم که در شخصیتشان چنین جامعیتی وجود داشته است.» مطلب فوق نقطه ورود دکتر عبدالله نصری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به موضوع آراء و اندیشههای امامموسی صدر بود که درباره آن در آستانه نهم شهریور، سالروز ربوده شدن این مجاهد ایرانی بزرگ عالم تشیع و جهان اسلام، در گفتوگو با خبرنگار تاریخ و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به بحث نشست.
دکتر نصری که تحقیقات و مطالعات درخور توجهی در باب افکار و اندیشههای امام موسی صدر انجام داده است، با بیان اینکه اساسا ابعاد شخصیت انسانها را میتوان به دو بعد کلی «بینش و منش» تقسیم کرد، گفت: «بینش در واقع شامل تفکر و اندیشه افراد است و منش نیز ویژگیهای خلقی و اخلاقی را در بر میگیرد. شخصیت امام موسی صدر را نیز باید از این دو بعد بررسی کرد. جامعیت کم نظیر شخصیت امام موسی صدر، موجب میشود تا مورد توجه بسیاری از بزرگان قرارگیرد. زمان مرجعیت آیت الله العظمی بروجردی، امام موسی صدر جوان بوده است.
ویژگیهای ممتاز امام موسی صدر باعث شد تا مورد توجه ویژه ایشان قرار گیرد. مرحوم آقای بروجردی، امام موسی صدر را به عنوان نماینده تام الاختیار خود برای عزیمت به کشور ایتالیا برمی گزیند تا امور مذهبی مسلمانان را سر و سامان دهد که البته ایشان به دلایلی از آقای بروجردی عذرخواهی میکند. باید توجه داشت که در آن زمان شخصیتهای بسیار مسنتر از ایشان نیز حضور داشتند و چه بسا بسیاری از آنها فقط در حیطههای خاصی مورد توجه مرحوم آقای بروجردی بودند و لذا میبینیم که این توجه آقای بروجردی توجه کمی نیست و این مساله را نباید کم بگیریم.» این استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: «امام موسی صدر از نوجوانی در ایران و جهان اسلام و میان شخصیتهای حوزوی و مراجع مورد توجه قرار گرفت.
در سال ۱۹۵۵ وقتی با مرحوم شرف الدین که در سن کهولت بوده است ملاقات میکند، در آن دیدار و یا دیدارها، مرحوم شرف الدین، شیفته آقای صدر میشود و آقای صدر هم آن چنان شیفته ایشان میشود که مرحوم شرف الدین به خاطر ابعاد شخصیتی و علمی لایقی که در ایشان میبیند او را برای رهبری آینده شیعیان لبنان انتخاب میکند. این انتخاب از یک سو نشان ازمجموعه ویژگیهای شخصیتی آقای صدر دارد و از سوی دیگر حاکی از عظمت شخصیت مرحوم شرف الدین است.
مرحوم شرف الدین در این انتخاب به سن و سال توجهی نشان ندادند؛ کما اینکه بسیاری از بزرگان، علما و عموم مردم لبنان پس از مرحوم شرف الدین میگفتند: «رجع سید عبدالحسین شرف الدین شابا». آنها وقتی به چهره امام موسی صدر نگاه میکردند میگفتند شرف الدین به صورت جوان ظهور کرد و ظاهر شد.» وی افزود: «مرحوم شرف الدین تشخیص دادند که شخصیتی مثل آقای صدر با اینکه جوان است مدیریت بسیار برجستهای دارد و در واقع یکی از ابعاد اینجامعیت شخصیت، مدیریت ایشان است که ما به این مساله کم توجه کردهایم و یا اساسا توجه نکردهایم.»
نصری با بیان اینکه یکی از ابعاد مهم شخصیت این است که فرد ابتدا خود را مدیریت کند تا بعدا بتواند دیگران را مدیریت کند، توضیح داد: «امروزه هم میبینیم بسیاری از افراد چون نمیتوانند خودشان را مدیریت کنند، نمیتوانند مدیریت درستی بر جامعه هم داشته باشند. مدیریت جامعه از اداره شخصیت خود شروع میشود. موفقترین و بزرگترین مدیران کسانی هستند که مدیریت شخصیت خود را دارند. کسی که مدیریت شخصیت خود را ندارد چگونه میتواند دیگران را اداره کند؟» این استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در تحلیل عناصر فهم اندیشه و تفکر امام موسی صدر یادآور شد: «پرسش مبنایی در ارزیابی شخصیتها این است که چراگاه در جامعه شخصیتهای جامع الاطرافی مانند مطهری، علامه جعفری یا امام موسی صدر پیدا میشوند ولی افراد دیگری با اینکه شخصیتهای برجستهای هستند و برای جامعه بسیار ذی قیمت و قابل احترام هستند اما در حد و حدود اینها نیستند.
گرچه امام موسی صدر فرصت نیافت تا همه اندیشههای خود را کتابت کند اما از قرائن و شواهد میتوان حدس زد که اگر ایشان هم فرصت پیدا میکرد تا همان مسیری را که مثلا محمدباقر صدر رفت طی کند آثار مکتوب اندیشهها و تفکراتش بیشتر میبود.» وی تاکید کرد: «باید بررسی کرد که چرا ما امثال این شخصیتها را درجهان اسلام کم داریم و چه کنیم تا در آینده بتوانیم نظیر این شخصیتها را بپرورانیم.» نصری افزود: «در کالبد شکافی شخصیت فکری و تفکر امام موسی صدر چند نکته قابل توجه است.
امام موسی صدر به خوبی درس خواند. در دروس حوزوی و آموزش جدید بسیار موفق بوده است. بها دادن به درس و بحث و کارهای علمی و فکری را جدی گرفتن رکن اساسی برای یک روحانی است. یکی از مهمترین ویژگی شخصیتهای برجسته اسلامی این است که درست درس خوانده و اساتید بزرگی داشتهاند. امام موسی صدر از درس امام خمینی (ره) و آیات عظامی مثل محقق داماد، سلطانی و مرتضی حائری استفاده کرده است و جالب این است وقتی ایشان پای درس تمام این اساتید حاضر میشد برای او حرمت خاصی قائل بودند و این موضوع حتی در مورد اساتید نجفشان نیز صدق میکند.»
وی تصریح کرد: «وقتی اساتید بزرگ حوزه در مورد شاگردانشان اظهارنظرهای علمی میکنند بسیار با احتیاط سخن میگویند. به خصوص بزرگانی که امام موسی صدر از درس آنها بهره برده است. این گونه نیست که از باب تعارف و یا مجامله شخصیتی مثل آیت الله خویی بگوید که به قدری از آقای صدر خوشم میآید که اگر ایشان مقداری دیگر در نجف بماند و به تحصیلات خود ادامه دهد یکی از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام خواهد شد. آیت الله خوبی فقهای بسیار بزرگی را پرورانده است و خیلی از مراجع بزرگ ما افتخار شاگردی ایشان را دارند.»
نصری ادامه داد: «امام موسی صدر صرفا به حوزه فقه و اصول بسنده نمیکند و به فلسفه هم میپردازد. از همان زمان مطالعات قرآنی و تفسیری خود را آغاز کرده بود و به مساله تفسیر که در حوزههای ما مهجور بود توجه خاصی داشت. در دهه ۳۰ وقتی علامه طباطبایی حلقه بسیار مهمی تشکیل میدهند که از آن کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» - که یکی از مهمترین آثار فلسفی ما در دوران معاصر است و متاسفانه حق آن نه در حوزهها و نه در دانشگاهها ادا نشده است و حتی به آن بیاعتنایی شده است- بیرون آمد خود آقای صدر از افرادی بود که در کنار افرادی مثل مرحوم استاد آیت الله مطهری و آیت الله سبحانی در آن حضور داشتهاند. این حلقه، حلقه مباحثه بوده و در رشد شخصیت حوزوی ایشان و آشنایی با مباحث جدید فلسفی بسیار موثر بوده است.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه توجه امام موسی صدر به دروس جدید از دیگر نکاتی است که باید به آن توجه کرد، گفت: «نباید شرایط امروز را با شرایط آن زمان حوزهها مقایسه کرد. در آن دوره بعضی از علما بزرگ ما نگران دین و ایمان فرزندانشان بودند و آنها را به مدارس جدید نمیفرستادند. درحالی که خانواده و پدر بزرگوار امام موسی صدر که به استعدادهای ایشان توجه داشته این زمینه را فراهم میکنند که دوران دبستان و دبیرستان را طی کند و در این دورهها هم خوب میدرخشد. بعضی از بزرگان که همکلاسیهای امام موسی صدر در آموزش و پرورش آن دوره بودهاند نقل کردهاند که معلمان و مدیر مدرسه، ایشان را به دلیل رشد علمیاش در نوجوانی، بر میگزیند و معلمی عدهای از بچهها را برعهده ایشان میگذارند.»
وی اضافه کرد: «پس از اخذ دیپلم ادبی وارد دانشگاه میشود. هر چند پدرشان مقداری نگران بوده است و مخالفتهایی میکند اما به هر جهت رضایت پدر را به گونهای جلب میکند. ایشان وارد دانشکده حقوق میشود. به تحصیل در رشته اقتصاد میپردازد و لیسانس خود را میگیرد. اهمیت این امر از این جهت است که در آن فضا و روزگار علاوه بر تحصیلات حوزه به تحصیلات دانشگاهی بها میدهد. با کمال تاسف باید بگویم حتی امروز هم شخصیتهایی هستند که نگاه خوبی به دانشگاه ندارند. حال زمانی را تصور کنید که دوره نوجوانی آقای صدر است وآن هم با آن فضا و موانع که اگر بچههای علما میخواستند درکوچه وخیابان ورزش و یا فوتبال بازی کنند مشکل داشتند.
امام موسی صدر بر این موانع غلبه میکند و این یکی از ابعاد مدیریتی ایشان است.» نصری خاطرنشان کرد: «آقای صدر با تمام مشکلات، بر موانع غلبه کرد، چون احساس میکند که در دنیای جدیدی قرار گرفته است. تفکر و اندیشه او باید باز و گسترده شود. برای اینکه این تفکر باز شود باید وارد محیطهای علمی جدید هم بشود. او وارد دانشگاه میشود و این بسیار مهم است. شخصیتهایی مثل مرحوم مطهری و بهشتی هم وارد دانشگاه شدند و دانشگاه در شخصیت و تفکر آنها بسیار موثر واقع شد وای کاش بسیاری از شخصیتهای ما هم مانند این دو بزرگوار در دانشگاهها حضور پیدا میکردند و با شخصیتهای دانشگاهی ارتباط داشتند که در اندیشهها و تفکرات خودشان بسیار موثر واقع میشد.»
وی با تاکید براینکه ارتباطاتی هم که امام موسی صدر با شخصیتهای مختلف داشت در ساخته شدن بینش ایشان بسیار موثر بوده است افزود: «امام موسی صدر سفرهای مختلف به دانشگاهها و مراکز علمی مختلف داشت. در کنگرههای اسلامی در مکه، الجزایر و قاهره عمدتا حضور داشت و با شخصیتهای مختلف چه مسلمانان و چه غیر مسلمانان ارتباط برقرار میکرد. این مساله عامل موثری در شکل گیری بینش و تفکر ایشان بوده است.»
نصری آشنا شدن امام موسی صدر با تفکرات گوناگون را در شکل گیری شخصیت علمی ایشان بسیار موثر دانست و اضافه کرد: «ایشان به مطالعه اندیشههای بیگانه توجه زیادی داشتند و برای خود محیط بسته علمی درست نکرده بود تا فقط در چارچوب حجره، درس و بحث خود محصور باقی بماند. زمانی با یکی از شخصیتهای بزرگی که سالیان دراز در حوزه علم اصول درس میدهد صحبت میکردم؛ دیدم ایشان آثار اصولی شهید محمدباقر صدر را مطالعه نکرده است. چنین فردی چگونه میتواند دارای ابداعات فکری باشد؟ در حالی که وقتی اندیشههای اصولی آیت الله العظمی سیستانی را میبینید، متوجه میشوید که ایشان تا چه حد به مسایل جدید آشنایی دارد و از مسایل جدید علمی در اصول خود بهره برداری میکند. همان طور که شهید محمدباقر صدر هم چنین کاری کرد.»
وی با بیان اینکه امام موسی صدر ذهن باز و پرسشگری داشته است خاطرنشان کرد: «بعضی از اذهان متصلب و بستهاند. نمیخواهم وارد چرایی این مسئله شوم و به آن بپردازم. اما اگر به بینش علمی و شخصیت آقای صدر بپردازیم متوجه میشویم که چرا ذهن برخی افراد متصلب و ذهن برخی دیگر باز میشود؛ ذهنی که اندیشههای بیگانه را مطالعه و با آنها دیالوگ برقرار میکند و خود را متکلم وحده تلقی نکند و نگوید حقیقت همان است که من میگویم، شما بشنوید و اطاعت کنید و اجازه میدهد دیگران با او بحث کنند و او را در معرض نقد و مطالعه و چون و چرا قرار دهند، باز و گسترده میشود.»
نصری خاطرنشان کرد: «یکی از فقهای بزرگ حاضر ما که با امام موسی صدر هم درس بوده است نقل میکند که یک بار در درس مرحوم آیت الله شیرازی که بحث آراء آخوند خراسانی مطرح بوده امام موسی صدر آن قدر از نظر علمی با استاد بحث میکند که استاد میگوید من دیگر حرفی برای گفتن ندارم. اینجا هم تواضع علمی یک استاد را میبینید و هم جرات و شجاعت یک شاگرد را. البته استاد هم باید اجازه دهد شاگرد لب به سخن بگشاید. به هرحال این اساتید در شکلگیری شخصیت آقای صدر موثر بودهاند و خود ایشان هم ازکسانی بوده که در درس ضمن حفظ احترام، با استاد بحث وگفتوگوی علمی میکرده است. این سنتی بوده که خوشبختانه در حوزههای علمیه ما وجود داشته است و یکی از ویژگیهای ممتاز حوزههای ماست.»
وی اضافه کرد: «بسیار مهم است که فردی احساس کند همیشه به یادیگری نیاز دارد. این احساس باعث میشود فرد حتی وقتی به مرحله اجتهاد میرسد احساس کند افقهای بسیار جدید علمی پیش روی وی است که بایدگشوده شود. این یکی از ابعاد شخصیت و تفکر امام موسی صدر بوده است. ایشان به مسایل جدید فکری توجه داشت. امام موسی صدر فرزند حوزه بود. در عین حال که فرزند یک سنت خاص بود به خوبی توانست هم آن سنت را حفظ کند و هم از مسیرآن افقهای جدیدی را به روی دنیاهای جدید بازکند. برخی افراد وقتی با مسائل جدید آشنا میشوند به سنتهای فکری خود پشت پا میزنند و نمیتوانند پلی بین سنت و مسایل جدید بزنند. اما کسانی مانند امام موسی صدر میتوانند میان این دو پل بزنند. اتفاقا اینها سنت ما را فربهتر میکنند. سنت ما هم نیاز به بازسازی دارد وهم نیاز به فربه شدن. اگر در مواردی بیهوده فربه شده است فربه شدنهای بیهوده باید کنار زده شود. امام موسی صدر توجه به سنت دارد، اما تصلب در سنت ندارد.»
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به ویژگیهای شخصیت اخلاقی امام موسی صدر خاطرنشان کرد: «آنچه آن را اخلاق به معنای عام میدانیم و میگوییم که هر فرد باید آن را رعایت کند، قطعا یک عالم دینی هم باید آن را رعایت کند. اما میبینیم بعضی ویژگیهای اخلاقی هست که در بعضی افراد نیست. یکی از آنها بحث مدارا است. مدارای اسلامی بسیار مهم است. برخی اهل مدارا نیستند و متاسفانه مدارای اسلامی را به معنای تساهل و تسامحی میگیرند که در بعضی از اندیشههای لیبرال غربی مطرح شده است. تساهل و تسامحی که به معنای پاگذاشتن بر روی اصول است.گاه وقتی بحث از مدارا و تساهل میشود برخی از به کار بردن این واژهها ابا میورزند. در حالی که این مفاهیم، مفاهیم دینی ماست و باید آن را در چارچوب تفکر دینی خود معناکنیم و قطعا شخصیتی مثل امام موسی صدر آن را در چارچوب اندیشه دینی خود مطرح میکند. مدارای امام موسی صدر به گونهای بوده است که نه تنها مورد توجه اندیشمندان جهان اسلام قرار میگیرد بلکه حتی بسیاری از مسیحیان هم به او اعتقاد پیدا میکنند. بسیاری از مسیحیان حتی دوست داشتند که با ایشان بحث و گفتوگو داشته باشند و البته میدانیم که بعضی از سران احزاب مانند حزب کتائب با ایشان مخالف بودند.»
نصری توضیح داد: «معنی مدارا این نیست که شخصیت فرد به گونهای باشد که همه قبولش داشته باشند. اتفاقا اگر شخصیتی را همه قبول داشته باشند نشان از تذبذب در شخصیت او است. در خاطراتی که بعضی از بزرگان نقل کردهاند گفتهاند حتی مسیحیان ایشان را برای مراسم عقد خود یا فرزندانشان دعوت میکردند تا ایشان جهت تبرک صیغه عقد اسلامی را جاری سازد. نکته بسیار مهم دیگر فضا و شرایط جامعه چند قطبی آن روز لبنان بود. به هر جهت در آن شرایط خانمهای بیحجاب، کم هم نبودند. اما ایشان هیچ ابایی نداشت که پذیرای آنها باشد و با آنها گفتوگوکند. هر چند برخی از هم مسلکان او ایراد میگرفتند و انتقاد میکردند. اما آنها توجه نداشتند که هدف امام موسی صدر چیست و او درچه جامعهای زندگی میکند. آنها توجه نداشتند که ایشان به هرجهت فردی مجتهد است و مجتهدی مثل ایشان به هرجهت در چارچوب شریعت عمل میکند.
دیگران لااقل باید اگر نسبت به سایر مردم مدارا ندارند نسبت به هم مسلکان خود مدارا داشته باشند. وقتی شخصیت متدینی با امام موسی صدر مدارا نداشته باشد پس با چه کسی میخواهد مدارا داشته باشد و چگونه میتواند فرزند زمان خود باشد؟ چنین فردی چگونه میتواند مبلغ واقعی برای جهان اسلام باشد؟» این استاد دانشگاه اضافه کرد: «ممکن است آن فرد برای ده و شهرخود مبلغ خوبی باشد، اما امام موسی صدر که مبلغ یک ده نبوده است. او در واقع مبلغ جهان اسلام بوده است و با اجتهاد خود باید بداند که چگونه میتواند با توجه به شرایط زمانه عمل کند. مدارای امام موسی صدر به گونهای بود که در کلیساها سخنرانی میکرد. آن هم به دعوت بعضی از کشیشان!»
وی تاکید کرد: «در دوران معاصر ما یکی از کسانی که توجه جدی به مساله گفتوگوی ادیان داشت امام موسی صدر بود. او این موضوع را در آن شرایط دشوار عملا نشان داد.» نصری افزود: «تحمل مخالفان نکته مهم دیگری است که در بررسی شخصیت امام موسی صدر باید به آن توجه کرد. ایشان مخالفان بسیاری داشت حتی فردی مثل مرحوم شیخ محمدجواد مغنیه از مخالفان ایشان بود. حتی نقل میکنند که یک بار در جلسه سخنرانی که بنا بود هر دو سخنرانی کنند وقتی مرحوم مغنیه در حال سخنرانی بوده، امام موسی صدر وارد جلسه میشود و مغنیه به جهت اینکه امام صدر برای قرارداد احداث بیمارستان به شوروی سفرکرده بوده تا براساس آن با هزینه کم تری بیمارستان ساخته شود، شروع به اهانت کردن به ایشان میکند.
نقل میکنند که امام موسی صدر با متانت بسیار در طول این جلسه سخنرانی مینشیند و سرش را به زیر میاندازد. به مطالب ایشان گوش فرا میدهد. وقتی که مغنیه از منبر پایین میآید ایشان جلو میرود و او را در آغوش میکشد و احترام بسیار میگذارد. همین رفتار ایشان باعث میشود مرحوم مغنیه شرمنده شود.» این استاد دانشگاه گفت: «یکی از مخالفان ایشان شیخ حسین خطیب بوده است که نقل میکند که من با امام موسی صدر خیلی مبارزه کردم هر چه من بیشتر مبارزه میکردم ایشان مقاومت بیشتر و محبت بیشتری میکرد نه مقابله به مثل. میگوید آن قدر محبت کرد که من شرمنده شدم و از خودم حیا کردم. حال بگذریم که برخی در جامعه خودمان با اظهارنظرهایی که در مورد ایشان میکنند حیای آن شیخ حسین خطیب را هم ندارند.»
نصری توضیح داد: «این اخلاق، اخلاق پیامبرانه بوده است. امام موسی صدر به سیره جدش رسول خدا عمل میکرده است. حتی گاهی به دیدن مخالفان خود میرفته است. شما اگر به این ابعاد گسترده شخصیت وی توجه کنید و همین امروزه هم امام موسی صدر را با بعضی از شخصیتهای معاصر خودمان مقایسه کنید میبینید فرق تا چه اندازه است. از این روست که من همواره او را به عنوان الگو، اسوه و معیاری از عالمان دینی تلقی میکنم. ما در شرایط کنونی نه تنها به بینش امام موسی صدر بلکه به منش ایشان نیز نیاز داریم. این مدارا و تحمل مخالفان را امروز در جامعه ضعیف میبینید اینها چیزهایی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن رد شد.»
وی افزود: «تواضع و انصاف علمی امام موسی صدر هم بسیار مهم بوده است. ایشان علی رغم رشد علمی که داشت دچار غرور نشد و سعی کرد عقاید خود را به دیگران تحمیل نکند؛ به حرفهای مخالفین خود گوش کند؛ زود قضاوت نکند و حتی انصاف علمی را رعایت کند. ایشان از بسیاری شخصیتهای هم دوره خود تجلیل و تقدیرمی کرد. او احساس میکند که دیگران هم مراتبی از رشد و کمالات علمی و اخلاقی را پیدا کردهاند که او باید حتی آنها را به دیگران معرفی کند تا برای بسیاری الگو شوند و از وجود آنها هم دیگران استفاده کنند. امام موسی صدر در موارد زیادی افراد را به بسیاری از شخصیتها ارجاع میداد. او از شخصیتهایی مثل شهید بهشتی و... تقدیر میکرد که نشان میدهدچقدر انصاف علمی و تواضع داشته است و تا چه اندازه برای خدا کار میکرده است و نه برای خود. تا چه اندازه به این عبارت زیبا اعتقاد داشته است که «خداپرستی آن است که خود پرستی را رها کنی» و چون خودپرستی را رها کرد خداپرستی شد که این ابعاد را پیدا کرد.»
نصری با بیان اینکه «مدیریت شخصیت داشتن چیزی ورای علم داشتن و برخی ویژگیها و صفات اخلاقی داشتن است» خاطرنشان کرد: «مدیریت شخصیت از ابعاد بسیار مهم منش امام موسی صدر است. مدیریتی که باعث میشود ایشان نفوذ کلام، قدرت بیان و سحردرکلام پیدا کند. این ساده نیست. از مسلمان گرفته تا مسیحی، از کودک تا عالم ۹۰ سالهای مانند شرفالدین دور شمع وجود چنین مردی حلقه بزند. چیز کمی نیست که عالم ۹۰ سالهای آنچنان جذب چنین جوانی شود که او را برای رهبری ملتی که مشکلات بسیاری دارد انتخاب کند. او در امام صدر جاذبه و عظمتی فوق العاده میدیده است.»
وی با بیان اینکه یکی دیگر از ابعاد منش امام موسی صدر استقلال شخصیت او است افزود: «امروز هم اگر در جامعه ما کسی بخواهد استقلال داشته باشد باید بهای استقلال خود را بپردازد تا چه رسد به روزگار امام موسی صدر و با آن هجمههایی که به ایشان میشد. اما کسی که برای خدا کار میکند نگران نیست که بهایی بپردازد چون وی با خدا معامله میکند. گرچه بزرگانی مثل آیت الله حکیم و علامه جعفری بودند که ابتدا بحث طهارت اهل کتاب را مطرح کردند، اما امام موسی صدر در شرایطی این موضوع را مطرح کرد که با اهل کتاب باید زندگی هم میکرد و زیر ذرهبین هم بود. بعضی از بزرگان ما زیر این ذرهبین نبودند، چون تماس و ارتباطی نداشتند. آقای صدر چون این مطلب را حق میدانست کاری نداشت که بسیاری هم با این فتوای او مخالفند با شهامت و شجاعت بسیار رای و نظر فقهی خود را بیان و طبق آن عمل میکند. امام موسی صدر استقلال خود را حفظ کرد و بهای آن را هم پرداخت.»
وی با بیان اینکه فعالیتهای اجتماعی امام موسی صدر گسترده بوده است، اظهار کرد: «ازجمله فعالیتهای اجتماعی ایشان باید به عضویت در مجله «مکتب اسلام» که در آذر ۱۳۳۷ نخستین شمارهاش در حوزه منتشر شد اشاره کرد که مدتی به دلیل ویژگیهای شخصیتیاش عهده دار مدیریت این مجله شد و شخصیتهای بزرگی کنار ایشان در آن مجله همکاری کردند که نشان میدهد ایشان چه جایگاهی درمیان دوستان و همکاران خود داشته است و آنها هم احساس میکردند که ایشان مدیریت خوبی دارد. البته بعدها به خاطر کارهای دیگری که پیش میآید احساس میکند ضرورت ندارد و مدیریت مجله را به دیگران میسپارد و خودش وارد حوزه دیگری میشود. یکی از کارهای ممتاز علمی که ایشان انجام میدهد نگارش سلسله مقالات «اقتصاد در مکتب اسلام» است. او از نخستین کسانی است که این بحث را مطرح میکند و این بحث بارها و بارها منتشر شده است و وقتی به صورت کتاب چاپ شده، بیش از۳۰ بار تجدید چاپ شده است.
این بحثها در زمان خود بسیار مورد توجه قرار میگیرد و حتی شخصیتهای بزرگ علمی مثل آقای مطهری هم به بحثهای اقتصاد در مکتب ایشان خیلی توجه داشتند.» نصری با اشاره به راهاندازی دبیرستان از سوی امام موسی صدر در شرایطی که مدارس اسلامی وجود نداشت گفت: «در آن شرایط علمای حوزه علمیه قم نگران دین و ایمان فرزندانشان بودند و راضی نبودند آنها را به مدارس دولتی بفرستند. شهید بهشتی و امام موسی صدر مدارسی را تاسیس میکنند تا نسلی از دانش آموزان مستعد را بپرورانند و هدف آن دو بزرگوار این بوده که برخی از فرزندان و علما ما نسبت به آموزش مسائل جدید بیاعتنا و محروم نشوند. ایشان خوب احساس میکرده است که محرومیت فرزندان علما از آموزشهای جدید در آینده ممکن است بین آنها و جامعه شکاف ایجاد کند. او تلاش داشت تا ذهنیت جامعه نسبت به علما و فرزندان آنها تغییر نکند و فاصلهای میان آنها و مردم ایجاد نشود. امام موسی صدر مدرسهای راه میاندازد و با مدیریت و توانایی خود نشان میدهد که دین و دانش در کنار هم هستند و از هم جدا نیستند.»
وی به فعالیتهای اجتماعی امام موسی صدر در لبنان از جمله تاسیس تشکیلاتی برای سرپرستی و آموزش ایتام و محرومان، تاسیس مدرسه مذهبی به نام مدرسه صنعتی جبل عامل که گاهی حدود ۴۰۰ دانشآموز در آن تحصیل میکرده است و تاسیس مدرسه دخترانه و آموزشگاه پرستاری اشاره کرد و گفت: «این فعالیتها نشان میدهد که این شخصیت به همه ابعاد توجه دارد. ایشان توجه دارند که حتی دختران جوان بتوانند کارها و فعالیتهایی را یاد بگیرند که از نظر مالی بتوانند روی پای خود بایستند و این تلاشها همه در آن شرایط و مقطع تاریخی از سوی امام موسی صدر انجام میگرفت. چه مجاهدتی باید امام موسی صدر میکرد. چگونه با خانوادهها، پدران و مادران مواجه شود تا آنها برای ورود فرزندانشان به مدارس رضایت بدهند. برای آنها کار و اشتغال ایجاد کرد. وقتی مرکز پرستاری راه انداخت عملا بسیاری از زنان و دختران را وارد حرفهای اجتماعی کرد و زمینهای را فراهم کرد تا خانوادههای متدین اجازه دهند دختران آنها فعالیت اجتماعی هم بکنند. یک عالم دینی مثل امام موسی صدر چه مدیریتی داشته که به همه ابعاد توجه میکند. او در عین حال مرکز بررسیهای اسلامی را تاسیس میکند تا اندیشهها و تفکرات اسلامی را در سطح بالاتری از نظر علمی مطرح کند، بحثهای فکری - اسلامی مطرح شود و حتی محققان و مبلغانی برای جهان اسلام پرورش پیدا کنند.»
این استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «آقای صدر همچنین سازمان نظامی امل را تشکیل داد و در ۱۹۷۵ تشکیل آن را اعلام کرد. ببینید یک فرد باید تا چه میزان مدیریت اجتماعی توانمندی داشته باشد که بتواند شاخههای مختلف اجتماعی را اداره کند. شاخه نظامی با شاخه علمی خیلی فرق دارد. ایشان در شرایط حساس و خاص باید مدیریت ذوابعادی هم داشته باشد. خدا باید چه توفیقی به او داده باشد که یک مبلغ واقعی اسلام باشد و بتواند این همه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و حتی نظامی بکند. این فعالیتها خیلی زیاد بوده است. از رسیدگی به وضعیت اقتصادی و اجتماعی شیعیان، گرفته تا همکاریهایی که با طوایف مختلف مذهبی لبنان داشته است و در عین حال دنبال این بوده است که از استقلال و آزادی کشور لبنان هم باید حمایت شود.»
وی ادامه داد: «در آن شرایط فشارهای زیادی بوده است و اتفاقا کسانی میخواستهاند در این میان بین شیعه و سنی تفرقهافکنی کنند. در عین حال ایشان باید بسیار توجه میکرده است که همه این موارد را با هم جمع کند و حواسش باشد که این فعالیتها استقلال و آزادی کشور را به خطر نیندازد. از نهضت مقاومت فلسطین پشتیبانی کند آن هم در آن شرایط. نه امروز که ۳۰ سال از انقلاب ایران میگذرد که بزرگترین مدافع آن است. این موارد کار سادهای نیست. عظمت امام موسی صدر در فعالیتهای اجتماعی آنجا بیشتر نمود مییابد که مجموعه فعالیتهایی که گاهی با هم معارض و متضاد هستند را میتواند جمع کنند و این اهمیت به سزایی دارد.»
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در تحلیل رسالت اسلامی امام موسی صدر، گفت: «امام موسی صدر در جهان اسلام جایگاه ویژهای داشت. او دیدهبان خوبی بود. اینکه کسی نیازهای مخاطبان خود را درست شناسایی کند اهمیت بسیار دارد. رسالت او در حد رسالت برای یک قوم و محله نیست. او باید مسائل و نیازهای جهان اسلام را خوب بشناسد. ایشان در این زمینه آنچنان دقیق بوده است که نقل کردهاند زمانی به مناسبت شهادت حضرت امیر (ع) در ماه مبارک رمضان در بیروت مراسمی برپا شد و بنا شد ایشان سخنرانی کند. پیشنهاد میکنند که درباره ایثارگری و فداکاریهای حضرت امیر (ع) سخن بگوید ایشان میگوید این موضوع متناسب با شرایط نیست. به این جهت که در جامعهای هستیم که فرق اسلامی در آن وجود دارند و بنا هم نیست که مسائلی گفته شود که موجب سوءتفاهمات شود. خودش پیشنهاد میکند که در باب ایمان امیرالمومنین (ع) سخن میگویم که ریشه همه فداکاریهای او بوده است. این میزان توجه، بسیار مهم است.»
وی افزود: «امام موسی صدر به وحدت اسلام بسیار توجه داشت. معتقدم این یکی از آموزههایی است که از استادش حضرت امام خمینی (ره) فرا گرفته است. پیش از انقلاب از یکی از اساتید بزرگوارم که از مراجع کنونی و شاگردان نخستین امام (ره) بودند این نکته را بعد از درس سوال کردم که مهمترین ویژگی امام (ره) در درس و بحثهای ایشان چه بود. میفرمودند که آخر درس عموما در باب وحدت اسلامی صحبت میکردند و آیات مربوط به وحدت را در قرآن مطرح و تفسیر مختصری میکردند. احتمال قوی میدهم غیر از تلاشهای آیت الله بروجردی برای تقریب مذاهب اسلامی ریشهیابی ذهنیت ایشان را در خودآموزههای امام (ره) پیدا کرد.»
دکتر نصری افزود: «امام موسی صدر حکمت و تدبیر هم داشت. ایشان با دانشمندان اهل سنت ارتباطات علمی بسیار داشت و مدارا، تواضع و انصاف علمی نفوذی میان آنها ایجاد کرده بود. ایشان پیشنهاد داد از متون دینی خودمان اذان اسلامی را استنباط کنیم تا از رادیو و تلویزیون لبنان پخش شود و آن قدر تلاش میکند که اذان شیعه را وارد رادیو و تلویزیون لبنان میکند و حتی در یک سال از ایام ماه مبارک رمضان هنگام سحر درس تفسیر قرآن میدهد. ایشان در همان محیط مراسم جشن غدیر را برپا میکند و از علماء اهل سنت دعوت میکند و آنها هم در این مراسم شرکت میکنند.» وی افزود: «امام موسی صدر شخصیتی حقمدار بود و به این دلیل مصلحتاندیشیهای بیهوده نمیکرد و از روی احساسات خام هم کار نمیکرد و باشناختی که از جهان پیرامون خود داشت، سعی میکرد درست عمل کند.»
وی افزود: «جسارت و شهامت آقای صدر در بیان حقایق بسیار اهمیت دارد. وقتی پای دفاع از یک سلسله حقایق پیش میآید ایشان ملاحظات صنف خود را هم نمیکند و به گونهای خود را فدا میکند. حتی اگر باعث رنجش بعضی از دوستانش شود که نمونه بارز آن جریان فوت مرحوم دکترشریعتی است. وقتی مرحوم شریعتی فوت میکند امام موسی صدر پیکر او را در سوریه با احترام تشیع میکند و بر او نماز میخواند و در مراسم او شرکت و علاوه بر دمشق در اربعین او در بیروت نیز مراسمی برپا میکند. البته این موضوع برای بعضی از دوستان اهل علم و نزدیکان او بسیار ناخوشایند میآید و از ایشان گلایهمند میشوند. اما ایشان هدف خود را بیان میکند و میگوید معتقدم عدهای از جوانان تحصیلکرده ما به دکتر شریعتی اعتقاد دارند و در این شرایط که فضای اجتماعی - سیاسی به گونهای است که اگر من هم بیاعتنایی کنم ذهنیت بسیاری از جوانان نسبت به روحانیت منفی میشود. درست است که عدهای از روحانیت با من بد شدهاند اما من به خاطر اینکه روحانیت را هم حفظ کنم و کاری نکنم که عدهای از جوانان از اسلام و روحانیت ببرند چنین کاری کردم که کاری خلاف نبوده است.»
این استاد دانشگاه افزود: «بحث ایشان دفاع از آرای شریعتی نبود، ایشان مراسمی برپا کردند و در اندیشههای مثبت شریعتی بحث کرد و تلاش کرد که نگذارد گروهی از جوانان مسلمان در آن شرایط با تعارضاتی روبهرو شوند و تعارضها تشدید شوند. این مسئله نیازمند این است که فرد ملاحظه صنف خود را نکند و حقیقت را فدای مصلحتاندیشیهای بیهوده نکند.» وی تاکید کرد: «امام موسی صدر در رسالت اسلامی خود به تبلیغ بسیار توجه داشت. ایشان در تبلیغ تئوری داشت و به خوبی متوجه شده بود که تبلیغ باید به گونهای باشد که در نظام باورهای مخاطب اثر بگذارد و عوض کردن نظام باورهای یک انسان کار سادهای نیست. او به خوبی متوجه بود که نظام باورهای یک انسان فقط بعد معرفتی ندارد و سلسلهای ازعوامل غیرمعرفتی هم در تشکیل نظام باورهای انسانها دخالت دارد که عموما و حتی مبلغان بزرگ هم به این مسئلهگاه توجه نمیکنند و تصور میشود با نصحیت و سخنرانیکردن و حرفزدن میتوان به راحتی مردم را به اسلام دعوت کرد.»
نصری اضافه کرد: «امام موسی صدر تحلیل درستی از مسائل جامعه برای رسالت اسلامی خود داشت. ما برای رسالت اسلامی خود آرمانهایی داریم که باید تحقق پیدا کند. آرمانها اهداف ماست. برای تحقق آرمانها ما باید از روشها و شیوههایی استفاده کنیم.گاه میبینیم برخی با خیالپردازیها میخواهند به آرمانها برسند. آرمانهایشان مقدس است اما روشهایشان غلط و خیالپردازانه است. بخشی از آن به خاطر ذهنیت خودشان است و بخشی دیگر به دلیل تحلیل غلط از مسائل اجتماعی است و لذاگاه سخنهایی میگویند که تصور میکند که از اسلام دفاع میکنند، درحالی که اینگونه سخن گفتن به مسلمانها آسیب میزند و باعث میشود عدهای که ضعف در ایمان دارند از اسلام رمیده شوند.»
وی تاکید کرد: «امام موسی صدر بسیار توجه داشت به گونهای عمل کند که خیالپردازانه نباشد. برای رسیدن به آرمانهای مقدسی که داشت میدانست باید براساس حکمت و تدبیر اتخاذ موضع و انتخاب روش کند.» نصری بینش اجتماعی امام موسی صدر را از دیگر نکات قابل توجه رسالت او دانست و گفت: «برخی از عالمان بینش اجتماعی قوی ندارند وای کاش بعضی از عالمان ما چندان وارد عرصههای گسترده اجتماعی نمیشدند و برای فعالیتهای اسلامی خود محیطهای کوچکتری را انتخاب میکردند نه محیطهای بزرگتری را در سطح جامعه. آنها چون بینش اجتماعی ندارند وقتی وارد عرصههای کلان جامعه میشود سخنانشان نه تنها مشکلات را حل نمیکند بلکه مسالهساز هم میشود. درست است که عالم دینی باید بینش اجتماعی هم داشته باشد اما بنا نیست که تمام عالمان دینی فضای اجتماعیشان فضای گستردهای باشد.»
وی افزود: «قلیلی از عالمان دینی میتوانند وارد عرصههای گسترده اجتماعی شوند و امام موسی صدر از آن عده قلیل بود که بینش اجتماعی گستردهای داشت.» نصری در ادامه گفتوگوی خود با خبرنگار ایسنا درباره اینکه چرا امام موسی صدر آثار بسیاری را منتشر نکرد آیا به این کار عقیده نداشت؟ گفت: «گاه ممکن است فرد فرصت و مجال نگارش و تدوین کتاب را داشته باشد مثل زمانی که ایشان مجموعه مقالات اقتصاد اسلامی را نوشت و زمانی هم ممکن است فرد فرصت نداشته باشد و مجبور است سخن بگوید و کار بکند و در حین کار کردن گاهی مقاله بنویسد و سخنرانی کند و اندیشهها و افکار خود را بیان کند. اینجا وظیفه دیگران است که از لابهلای مطالب برجای مانده، اندیشههای ایشان را استخراج و نظاممند کنند.»
صدری افزود: «گاه سوال میشود که امام موسی صدر را باید در چه قالبی گنجاند، او فقیه و اصولی، متکلم، فیلسوف یا روشنفکر دینی است؟ در پاسخ به این پرسش باید توجه کرد که امام موسی صدر اسلامشناس، روشنفکر اسلامی و عالم دینی به معنای آنچه که در متون و روایات داریم، است. او روشنفکر مسلمانی است که پا در سنت دارد و در چارچوب شریعت و اسلام کار میکند و پارادایمش متون دینی است، نه مثل بعضی از روشنفکران که به نام روشنفکر دینی مطرح هستند اما پارادایمشان پارادایم متون دینی نیست. آنها پارادایم خود را از لیبرالیسم یا سوسیالیسم گرفتهاند و ما مواردی در ایران، جهان اسلام و عرب داشته و داریم. اما پارادایم امام موسی صدر پارادایم متون دینی است و درعین حال متون اسلامی را با توجه به نیازهای زمان خود بازخوانی میکند. خیلیها هستند که به متون دینی مراجعه میکنند اما بازخوانی نمیکنند و صرفا حرفهای گذشتگان را تکرار میکنند. اما او بازخوانی میکند و این بازخوانی کردن از مهمترین ابعاد فکری و علمی ایشان است که باید به آن توجه داشته باشیم اما من تاکنون کمتر دیدهام که کسی به این ویژگیهای تفکر ایشان توجه جدی داشته باشد.»
وی خاطرنشان کرد: «در این بازخوانی فقه، کلام، تفسیر و منابع اجتهادش مهم است. درست است که او فقط بر فقه، کلام و یا اصول متمرکز نشده است. او با توجه به اهدافش از آنها بهره برداری میکند. به جنوب لبنان میرود جایی که برای جهان اسلام از همه ابعاد اهمیت فوقالعاده دارد. از جهت وحدت جهان اسلام، خطر اسراییل برای فلسطین، محرومیتی که شیعیان دارند آنجا را انتخاب میکند و با ارتباطی که درعین حال با عالمان مسیحی و مسلمان پیدا میکند به مساله گفتوگوی ادیان توجه میکند و با توجه به همه این ابعاد است که شخصیت او یک شخصیت خاص و منحصر به فرد در زمان خود میشود.»
دکتر عبدالله نصری تاکید کرد: «امام موسی صدر به خوبی تشخیص میدهد که رسالت اسلامی او در عصر حاضر چیست و به بیان دیگر اینکه چه خلائی وجود دارد که او باید پر کند. او به خوبی در مییابد که جامعه دارای متکلم، فیلسوف، مفسر، فقیه، اصولی هست. هر چند در این زمینهها هم دارای کمبودهایی است. اما آنچه در آن شرایط او باید بر عهده بگیرد چیزهای دیگری است. از همین جاست که مجموع ویژگیهای او را در دیگران نمیتوان سراغ گرفت. زمانشناس بودن و فرزند زمان خود بودن از ویژگیهای منحصر به فرد شخصیت ایشان است.»