صحبت های حبیبه جعفریان درباره امام موسی صدر و کتابی که در حال نوشتنش است.
مهدیه پالیزبان
امروز با حبیبه جعفریان که مهمان غرفه موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام صدر بودند هم صحبت شدیم. او میخواهد کتابی درباره امام موسی صدر بنویسد و در این دوسال تحقیقات زیادی درباره امام انجام داده است. به همین دلیل حرفهای شنیدنی زیادی داشت. از او درباره آنچه که بیشتر از همه در وجود امام او را جذب کرده است پرسیدیم. گفت: اراده این فرد بسیار جذاب است. من خیلی از کارهای امام را نمیفهمم. اینکه چطور و چرا تا این حد بر کارهایی اصرار داشته که تا قبل از آن کسی انجام نداده بود. جوابهایی که به این سوال دادهاند، هنوز قانعم نکرده است. میگفت برایش جالب است که امام همه جا سرک میکشیده و هرکاری را هرچند به ظاهر ناممکن، ممکن میکرد. اراده امام چیز خاصی است!
از او پرسیدیم لبنان چگونه بود؟ گفت خوب. آنجا با بسیاری گفتوگو کردم. از گفتوگویش با همسر امام گفته اینکه تابحال با کسی گفتوگو نکرده است و اینکه چگونه رو در روی او نشست و این صحبت ساعتها طول کشید. اینکه از همسر امام درباره خاطراتشان پرسیده بود و از برقی گفت که در نگاه «پروین خانم» بود در زمان یادآوری این خاطرات. از این گفت که بینهایت جستوجو کرده است که نقطه ضعفی از امام پیدا کند، چرا که نمیشود کسی بیعیب و نقص باشد.
گفت ردپای امام ظاهرا همه جای لبنان هست، اما در یادها و خاطرهها و اعمال و رفتار را نمیداند. باید بیشتر فکر کند و بپرسد. گفت ده سال پیش، زمانی که کتاب «چمران به روایت همسر» را مینوشته، ۶هزار برگه به او دادند و گفتند این، اطلاعات درباره موسی صدر است. درباره او هم بنویس. خودش میگفت ترسیدم و با خودم به این نتیجه رسیدم که این کار من نیست و جواب رد دادم.
تا اینکه یکی دو سال پیش باز هم روایت و این بار همراه خانواده امام از من خواستند که بنویسم. این بار حس کردم این قسمت است و تقدیر من است که باید اینکار را انجام دهم. درباره کتابش پرسیدیم. گفت احتمالا ده فصل است که احتمالا هر فصل از زبان یکی از کسانی است که امام را میشناسند. گفت بسیاری درباره کتاب جدیدش میپرسند و اینکه بالاخره سرنوشت این آدم به کجا رسید. نمیدانست چرا بعضی فکر میکنند او در این باره اطلاع خاصی دارد و خندید!
به او گفتیم امام صدر چند ویژگی دارد؛ اول اینکه بین شخصیتهای مختلف جاری است. کمتر کسی را داریم که امروزه و در این عصر کسی بگوید درگیرش شده است، اما امام موسی اینطور است؛ اشکها را جاری میکند، احساسات را به غلیان میآورد و عقلها را به کنکاش وادار میکند و اینکه، اسلامی که موسی صدر میشناخت متفاوت است با بقیه. به او گفتیم قسمتی از داستان که در هفته نامه همشهری جوان چاپ شده است، بسیار جذاب بود و بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است.
گفتیم حالاکه میخواهید بنویسید، فقط از امام لبنانیها ننویسید. از جوانهای نسل سوم ایران هم بگویید که بسیاری درگیر این مرد هستند. بنویسید عاشق کسی هستند که هرگز ندیدنش و حتی شاید دلگیر از این باشند که چرا فقط امام لبنانیها و رهبر شیعیان آنجاست، اما عاشقانه دوستش دارند. به او گفتیم بیصبرانه منتظر تمام شدن داستانش هستیم تا داستان مردی که اراده را هم به زانو درآورده است را، با قلم او بخوانیم.