اولین روز هفته، همیشه خلوتترین روز است، اما این، باعث نشد امروز روز آرام و بیاتفاقی باشد.
مهدیه پالیزبان
از اولین ساعت صبح که مهندس فیروزان در غرفه حضور داشتند و بعد، که تصویر نماز امام صدر بر پیکر دکتر شریعتی را برای غرفه موسسه دکتر هدیه بردیم و خانم دکتر شریعت رضوی از آن استقبال کرد و به دیوار زد و یکی از غرفه داران پیشنهاد کرد، عکس را تکثیر کنیم تا در غرفه داشته باشند، تا آن دانشجوی خرمشهری که همانجا، در غرفه پیشنهاد برگزاری همایشی در دانشگاهش را داد تا بقول خودش دانشجو امام صدر را بشناسد و اعتراضی و صدایی برای پیگیری سرنوشتش بلند شود، آدمهای زیادی آمدند و رفتند.
مرد نویسندهای با کتابش آمد؛ «نام آوران». کتابی برای نوجوانان که در صفحهای امام صدر هم معرفی شده بود. چند نفری عکس از امام میخواستند که با سیستم بلوتوث برایشان فرستادیم. سی دی گفتارهای امام هنوز هم بطرز جالبی مورد استقبال قرار میگیرد. هیچ چیزی بیشتر از تصویر و صدای امام، مردم را جذب غرفه نمیکند. جوانی که برای یک کتاب تخفیف گرفته بود، برای صدای امام، حاضر بود هر مبلغی را بپردازد.
رافائل، جوانی ایتالیایی بود که به زحمت فارسی حرف میزد، اما توانست بگوید که درباره روحانیون موثر شیعه کار کرده است و یکی از آنها امام موسی ست. از پیدا کردن موسسه خوشحال شد و فرم عضویت را پر کرد تا نوشتههایش را برای موسسه بیاورد. امروز، یکی دو نفر درباره امام صدر و چمران سوال کردند. سوالشان یادمان آورد که کتابی درباره این دو، آشناییشان، رابطهشان، علاقهشان و کارهایی که انجام دادند وجود ندارد. گفتن درباره امام و چمران در غرفه کار سختی است، اما باید پاسخ کامل میدادیم و سعی کردیم که اینطور باشد. شنیدن حرفها، سوالهای بیشتری در ذهنشان بوجود میآورد، سوالهایی که زمان میبرد تا پاسخی برایشان پیدا شود.
دختری، حدودا راهنمایی با علاقه تمام میخواست کتابی درباره امام بخرد، اما مادرش با عجله میخواست رد شود. منتظر معلوم شدن نتیجه حرفهایشان نشدیم و کتاب را هدیه دادیم تا مطمئن شویم، دختر کتابی درباره امام موسی میخواند. کتاب جدیدی هم درباره امام در نمایشگاه پیدا شد! از طرف خانمی که به یکی از دوستان گفته است با امام در قم همسایه بوده است. کتاب، آنقدر که در یک نگاه سریع خوانده میشود، شعر و نثر با هم است. در واقع شعرهایش ازخانم نویسنده است. اگر شلوغی غرفه مجال بدهد، حتما سراغ این خانم میرویم تا حرفهایش را بشنویم.
حجه الاسلام ابطحی، رئیس دفتر آقای خاتمی، بطور اتفاقی غرفه موسسه را دید و جلو آمد. سراغی از انتشارات جدید گرفت و رفت. روزشمار زندانی بودن امام در لیبی، که به دیوار غرفه نصب شده، توجه همه را بخود جلب میکند. در این چند روز این سوال که آخرین خبر درباره امام چیست؟ یا چه کارهایی برای آزادی ایشان شده است، مرتب پرسیده میشود.
جواب ما هم تکرار میشود که دولت ایران اقدامی برای آزادی امام نکرده است. این پاسخ کوتاه، وقتی مردم منتظر شنیدن لیست بلندبالایی از کارهای مختلف هستند، به اندازه کافی گویاست و مردم را با سوالی در ذهن، از جلوی غرفه بدرقه میکند که چطور میشود چنین کسی ربوده شود و کسی کاری نکند؟ چرا دولت ایران آنطور که باید سرنوشت امام را پیگیری نمیکند؟ ما بخشی از جواب را بعهده مردم میگذاریم.