دومین روز نمایشگاه کتاب، روز شنیدن صدای فارسی امام صدر بود؛ سخنرانیهای فارسی ایشان، بخصوص سخنرانی ایشان در مراسم چهلم دکتر شریعتی، زینت بخش غرفه بود.
مهدیه پالیزبان
صدای امام باعث میشد مردم، لحظهای مکث کنند و اسم صاحب صدا را بپرسند و وقتی نام سید موسی صدر را میشنیدند، تعجب میکردند که چطور اینقدر خوب فارسی حرف میزند! شنیدن صدا، اولین تلنگر را میزد و میفهمیدند، امام، ایرانی است.
دکتر احسان شریعتی، فرزند دکتر علی شریعتی، مهمان ناگهانی غرفه بود که بیصدا وارد غرفه شد تا نگاهی به کتابها بیندازد. اگر ما او را نمیشناختیم، بیهیچ حرفی میرفت. اما ما، فرصت گپی کوتاه را از دست ندادیم. سی دی گفتارهای امام را هدیه دادیم که خوشحال شد. دعوت کردیم برای حضور بیشتر و گفتن از امام، که استقبال کرد. حتی پیشنهاد دادیم متن سخنرانی امام در مراسم چهلم دکتر شریعتی را به غرفهشان ببریم که با خوشرویی پذیرفت و رفت و ما، منتظر فرصتی که بتوانیم خاطرات فرزند شریعتی درباره امام موسی صدر را بشنویم.
بازار عکس انداختن از بنر داخل غرفه داغ بود! دوربین بدستان زیادی ما را مجبور میکردند کنار بایستیم تا عکس بگیرند. روز شمار اسارت امام هم باعث کنجکاوی مردم میشد و معنیاش را میپرسیدند. شنیدن سال سال اسارت، ۸۱ سال سن، رابطه با لیبی و تلاش انفرادی خانواده امام، باعث حیرت و تفکر مردم میشد. بعضیها همانجا میخواستند امام صدر را معرفی کنیم. کاری که سعی میکردیم در کوتاهترین زمان، به بهترین وجه انجام دهیم.
دانشجویی آمد و گفت موضوع پایان نامهاش، درباره تاثیر امام موسی صدر بر حرکتهای شیعی است. تهیه کنندهای از تلویزیون آمد و سراغ فیلمهای بیشتری از امام را گرفت تا برنامه بسازد. چند جوان پیشنهاد کردند، هرچه زودتر سراغ جلال الدین فارسی برویم و درباره سرنوشت امام، از او اطلاعات بگیریم.
کمتر کسی بود که بدون لحظهای مکث ار جلوی غرفه رد شود. صدا و تصویری مانند صدا و تصویر امام موسی صدر، کار را برای جذب نگاه مردم آسان میکند.