از فروش اسرار اتمی ایران تا پرونده امام موسی صدر؛ انتشار فیلم مربوط به سخنرانی قذافی نشان داد که قذافی این عبارات را واقعاً بر زبان آورده.
با آنکه خبرگزاری رسمی لیبی صبح چهارشنبه اظهارات توهینآمیز منسوب به سرهنگ «معمر قذافی» درباره جمهوری اسلامی را رد کرد و کوشید تازهترین حمله او به ایران را اندکی آبرومندانه کند؛ اما انتشار فیلم مربوط به سخنرانی وی نشان داد که قذافی این عبارات را واقعاً بر زبان آورده و تکذیبیه غیر رسمی خبرگزاری لیبی، تلاشی برای جلوگیری از تخریب بیشتر روابط دو کشور بوده است.
به گزارش خبرنگار شهابنیوز، ماجرا از آنجا آغاز شد که خبرگزاریهای بینالمللی اعلام کردند که معمر قذافی به جمهوری اسلامی «هشدار» داده است از سرنوشت صدام درس عبرت بگیرد و بداند که قدرت مقاومت در برابر غرب را نخواهد داشت. بیبیسی که ملایمترین خبر از اظهارات قذافی را منتشر کرده بود، آن بخش از سخنرانی وی را این گونه منتشر کرد: «آنچه ایران انجام میدهد ناشی از تکبر محض است.
اگر تصمیمی علیه ایران گرفته شود، دچار همان سرنوشت عراق خواهد شد... ایران از عراق قویتر نیست و قدرت مقاومت نخواهد داشت. ایران باید بداند کشورهایی که انزوا را انتخاب میکنند محکوم به شکست هستند. قدرت بینالمللی بسیار بیشتر و فراتر از توان و تحمل کشورهایی مثل ایران است...». این خبر بیبیسی در حالی بود که گزارش خبرگزاریهایی نظیر آسوشیتدپرس گزارشی به مراتب تندتر از اظهارات قذافی را مخابره میکرد و از جمله چند خطاب مستقیم به مقامات ارشد ایران را به او نسبت میداد.
ساعاتی پس از انتشار این گزارش، خبرگزاری رسمی لیبی تلاش کرد اظهارات رهبر این کشور را اندکی آبرومندانه کند و با رد اظهارات منسوب به وی تاکید کرد معمر قذاقی در مراسم دریافت دکترای افتخاری از «دانشگاه ۷۷ نوامبر» تونس گفته است: «آنچه که ایران درباره برنامه هستهای نشان میدهد خود بزرگبینی است و اگر قطعنامهای و تصمیمی دیگر علیه این کشور گرفته شود سرنوشتش همان سرنوشت عراق خواهد بود». این خبرگزاری سپس تاکید کرد که قذافی هیچ جملهای درباره «تاب نیاوردن» ایران نگفته و هیچ خطابی نیز به مقامات جمهوری اسلامی نداشته است. هر چند که تایید میکرد قذافی به تهران هشدار داده است از سرنوشت عراق اجتناب ورزد!
اما صرفنظر از بازی رسانهای فوق، انتشار فیلم سخنرانی قذافی در تونس (شامگاه چهارشنبه) نشان داد که «جناب سرهنگ» این بار هم هنگام اظهارنظر درباره ایران فرمان سخن از کف داده است. در حقیقت «جناب سرهنگ» که در سال ۱۹۶۹ با یک کودتای نظامی به قدرت رسید و در ۴۰ سال گذشته لیبی را در اعماق انزوا و تحریمهای بینالمللی فرو برده؛ طی چند سال اخیر مکرراً دست به «اقدامات» یا «اظهاراتی» علیه ایران زده که با تعجب مواجه شده است.
اقداماتی که از جمله آنها میتوان به ارائه اطلاعات حساس هستهای ایران به آمریکا که تاکنون تصویب چند قطعنامه علیه تهران را در پی داشته / نامه چند سال قبل قذافی به شورای امنیت سازمان ملل و درخواست برای به جریان افتادن شکایت سابق لیبی و سه کشور عربی دیگر برای الحاق جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به امارات / کمک به تجزیهطلبان خوزستان و حمایت مالی و نظامی از آنان / چاپ نقشههایی با نام جعلی خلیج عربی به جای خلیج فارس در داخل لیبی / حمایت از گروهک تروریستی پژاک برای تشکیل کشور مستقل کُردستان و تجزیه ایران / و اظهارات جنجالی قذافی مبنی بر اینکه «انقلاب ایران به زبالهدان تاریخ خواهد پیوست» اشاره کرد.
اما این سئوال همچنان به قوت خود باقی است که حملات قذافی به ایران به چه هدفی صورت میگیرد. برخی ناظران معتقدند که اظهارات و اقدامات چند سال اخیر قذافی علیه ایران را بایستی در پرونده هستهای جستجو کرد. حکومت قذافی که قبلاً مانند ایران به دلیل فعالیتهای هستهای خود تحت فشار شدید بینالمللی بود، در سال ۲۰۰۳ در تسلیمی خفتبار تمامی تجهیزات اتمی خود را بار کشتی کرد، تحویل آمریکا داد و به صورت بیقید و شرط تسلیم محض شد.
حکومت قذافی همچنین حساسترین و محرمانهترین اطلاعات هستهای ایران که از طریق شبکههای بینالمللی یا به طرق دیگر به دست آورده بود را توام با برخی اغراقها و دروغها به صورت کامل در اختیار سازمان جاسوسی آمریکا قرار داد. این مساله باعث شد که بحران هستهای ایران که زمزمههای آن قبلاً آغاز شده بود در سال ۲۰۰۳ وارد فاز بحرانی و غیرقابل انتظاری شود و تهران ناگزیر تصمیماتی را اتخاذ کند. البته ایران ظرف دو سال (۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵) با سیاستی هوشمندانه نهایتاً توانست بدون آنکه مانند قذافی تسلیم شود، فشارهای جهانی و خطر جنگ و تحریم را از خود دور کرده و حتی دانش هستهای خود را توسعه دهد.
با آنکه برخی ناظران علت مواضع چند سال اخیر قذافی را در ماجرای فوق جستجو میکنند، اما اغلب آگاهان دلیل اصلی اظهارات «جناب سرهنگ» را یک موضوع مهم دیگر یعنی ماجرای امام موسی صدر میدانند. قذافی که عامل اصلی ربودن امام موسی صدر محسوب میشود، طی سالهای اخیر با انواع روشهای مختلف از تهران خواسته است با استفاده از نفوذ خود پرونده امام موسی صدر را مختومه کند. موضوعی که همواره با مخالفت ایران مواجه شده است. خوشبختانه دادگستری لبنان حدود سه ماه قبل پس از سالها بررسی بالاخره حکم بازداشت معمر قذافی حاکم لیبی را به اتهام دخالت مستقیم در ربودن امام موسی صدر رهبر ایرانی شیعیان لبنان صادر کرد.
به گفته رسانههای عرب (نظیر الاخبار) دولت لیبی حتی پیش از صدور قطعنامه سوم شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران به طور محرمانه به مقامات کشورمان پیشنهاد داده بود که در صورت کمک به بستن پرونده امام موسی صدر به این قطعنامه شورای امنیت رأی منفی خواهد داد اما مقامات ایران پیشنهاد مزبور را رد کردند. این مساله البته باعث شد که مقامات لیبی به صورت علنی مواضعی بسیار تند و بیسابقه علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کنند. به گفته رسانههای منطقه، «عبدالرحمن شلقم» وزیر خارجه لیبی در جریان نشست غیر علنی وزرای خارجه اتحادیه عرب در اسفند سال گذشته، هنگام سخنرانی علیه ایران و سیاستهای منطقهای تهران در عراق و لبنان به قدری خشمگین شد که «سعود الفیصل» همتای سعودی وی مجبور شد نزد وی برود و او را اندکی آرام کند!
موضوعی که نشان دهنده عمق عصبانیت جناب سرهنگ از پرونده امام موسی صدر است. اکنون اظهارات اخیر معمر قذافی درباره ایران در حالی علنی شده که وی در اجلاس ماه مارس (فروردین) اتحادیه عرب در دمشق، ایران را یک «برادر مسلمان» خواند و به کشورهای عرب توصیه کرد تهران را نرنجانند! با این وصف به نظر میرسد جناب سرهنگ پس از یک دوره «زبان بازی»، بار دیگر به سیاست «بند بازی» روی آورده است...