بحث را از ارتباط خاص شما با ليبی و خريدهای موشکیتان آغاز کنيم.
آقای رفیق دوست، این روزها با انتشار خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی، بحث نقش شما در تامین تجهیزات جبهه تازه شده است. به ویژه ارتباط خاص شما با لیبی و خریدهای موشکیتان. اگر جنابعالی هم مایل باشید بحث را از همین جا آغاز کنیم.
در سالهای بعد از انقلاب بنده سالی ۶-۵ بار به لیبی سفر میکردم. بعد از اینکه وزیر سپاه شدم یکسال به لیبی نرفتم. بعد از آن مقامات لیبی بنده را رسما به عنوان وزیر سپاه دعوت کردند. خاطرم هست که در آن سفر، سردار صفوی و سردار وحید هم بودند. اولین باری بود که با لباس سپاهی میرفتیم. مقامات لیبی هم در سطح بالا استقبال کردند. قبل از اینکه به لیبی برویم جناب آقای هاشمی به من گفتند که بررسی کنید ببینید میتوانیم از لیبی موشک بگیریم یا خیر. گفتم تلاشم را میکنم. بعد برای گرفتن پیام خدمت ریاست جمهوری وقت (مقام معظم رهبری) رسیدم. پیشنهاد آقای هاشی رفسنجانی را به ایشان عرض کردم. فرمودند پیشنهاد خوبی است. وقتی به لیبی رفتیم ابتدا با آقای جلود، معاون آقای قذافی دیدار کردیم.
چطور در آن شرایط حساس، پیشنهاد دریافت موشک را به لیبی دادید؟
به هر حال لیبی و عراق دو کشور عربی بودند.
در مذاکراتمان، آقای جلود میگفت که لیبی از انقلاب اسلامی حمایت میکند. در عین حال مشکل عربی بودنشان را هم مطرح کرد. ایشان نزدیک به نیم ساعت سخنرانی کرد. دیدم اینطور نمیشود. یکدفعه با دستم محکم زدم روی میز مذاکره بطوری که جلود تکان خورد.
گفتم دورغ میگویید. جلود گفت چرا؟ گفتم شما میگویید ایران امالقرای جهان اسلام است و تهران هم مرکزش. در حالیکه صدام هر روز تهران را هدف قرار میدهد و ما تجهیزات کافی برای دفاع نداریم.
گفت چه میخواهید.
گفتم: موشک
واکنش جلود به این پیشنهاد یکباره شما چه بود؟
کمی تامل کرد و گفت این کار من نیست. کار شخص قذافی است. گفتم بروید آقای قذافی را آماده کنید.
و چطور به آقای قذافی گفتید؟
وقتی پیش قذافی رفتم چون لباس نظامی داشتم سلام نظامی دادم. بعد از آن دیدار، جلود گفت کار خودت را کردی. بیایید موشکهایتان را ببرید.
این رابطه جنابعالی با آقای جلود و آقای قذافی برایم جالب است. تاکنون نتوانستم درک درستی از چرایی کمک قذافی به ایران در زمان جنگ داشته باشم. مایلم درباره این رابطه و چرایی کمک لیبی به ایران توضیح دهیدآقای قذافی انسان عجیبی است. روحیه ظلم ستیزی دارد به ویژه آنکه برایش دستاوردی داشته باشد.
آقای قذافی داعیه رهبری جهان عرب و آفریقا را دارد. وقتی هم انقلاب اسلامی پیروز شد لیبی جزو اولین کشورهایی بود که نظیر سوریه و روسیه انقلاب ایران را به رسمیت شناخت.
ارتباطات شما با آقای قذافی هنوز هم پابرجاست؟
بله، اخیرا هم سفری به لیبی داشتم. آقای قذافی میخواست بین لیبی و حزب الله لبنان میانجیگری کنیم.
پاسخ چه بود؟
گفتم این کار به خاطر قضیه امام موسی صدر از عهده ما خارج است.
اساسا رابطه شما با آقای قذافی و نخست وزیرش جلود از کجا آغاز شد و این طور صمیمانه شکل گرفت؟
روزهای ابتدایی انقلاب، بلافاصله نخست وزیر لیبی به ایران آمد. دولت موقت اجازه نداد این هیات از هواپیما پیاده شود. خبر را به من دادند. با مرحوم محمد منتظری در مدرسه رفاه جلسه داشتیم.
چرا دولت موقت با ورود هیات لیبی مخالفت کرد؟
به خاطر آقا موسی صدر
اینکه نکته درستی بود.
بله، ولی گفتم این دعواها باشد برای بعد. ۴۰-۳۰ نفر از اعضای کمیته استقبال را برداشتم و رفتم فرودگاه. دولت موقتیها را از فرودگاه بیرون کردیم. رفتیم در هواپیما را باز کردیم. جلود و همراهانش را به هتل شرایتون بردیم و در دو طبقه اسکان دادیم. بعد هم آوردیم با امام (ره) ملاقات کردند. این مساله برای لیبیاییها خیلی شیرین بود.