کمیته حقوقی موسسه امام موسی صدر: جمهوری اسلامی ایران در اقدامی شایسته هر چند پس از ۲۶ سال در سالگرد ربوده شدن دیپلماتهای کشورمان در لبنان، طینامهای رسمی به دبیر کل سازمان ملل متحد وضعیت و شرایط ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی در لبنان را تشریح کرد و خواستار اقدام هر چه سریعتر سازمان ملل متحد و شورای امنیت برای تحت فشار قرار دادن رژیم صهیونیستی برای آزادی این عزیزان شد.
نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد که این نامه را تحویل داده، از دبیرکل سازمان ملل خواسته است متن نامه فوق الذکر را به عنوان سند رسمی مجمع عمومی و شورای امنیت منتشر کند. این نامه رسمی پس از ۲۶ سال، از دو حال خارج نیست؛ یا اقدامی جدی از سوی ایران شمرده میشود، که در آن صورت باید اقدامات قضایی و به موازات آن رایزنیهای سنگین و جدی از سوی ایران با سایر کشورهای دنیا در پی آن باشد، یا صرفا اقدامی است که تحت فشار افکار عمومی انجام شده و نمایشی رسانهای است که در آستانه آزادی اسرای لبنانی صورت میگیرد؛ که در هر دو حال به دلیل اهمیت «سرنوشت اتباع ایران» باید از آن حمایت کرد.
اما سوالی که اکنون در اذهان ایجاد میشود، این است که بالاخره دستگاه دیپلماسی کشور نسبت به ربودن امام موسی صدر در لیبی چه خواهد کرد؟ امام موسی صدر و دو همراهشان طی سفری رسمی و به دعوت رسمی از سوی معمر قذافی، رهبر لیبی، به آن کشور سفر کردند. کلیه شواهد، قرائن و ادله بر حضور ۳۰ ساله امام موسی صدر در زندانهای لیبی دلالت و بلکه تاکید دارد.
اخیرا نیز کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی کتابی به نام «گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر؛ از ربودن تا به امروز» منتشر کرده است که بر اساس آن طبق احکام دادگاههای ایتالیا و لبنان، گزارشهای سازمان عفو بینالملل، سخنان معمر قذافی و اسناد ساواک، امام موسی صدر در لیبی است. امام موسی صدر شخصیتی است که نه تنها محبوب مردم لبنان و ایران است بلکه نزد مراجع عظام تقلید و علمای حوزههای علمیه و همچنین دانشگاهیان و نخبگان کشور نیز جایگاهی ویژه دارد.
اکنون باید از دولتمردان محترم جمهوری اسلامی سوال کرد بهرغم آنکه دلایلی که نشان میدهد امام موسی صدر در لیبی ربوده شده، محکمتر از دلایل انتقال چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی به اسرائیل است. و اصولا نمیتوان به دلایل ربودن امام صدر در لیبی خدشهای وارد کرد و بهرغم آنکه امام صدر نیز چون دیپلماتهای ربوده شده عزیزمان شهروند ایران و چون آنان از تمامی حقوق شهروندی بهرهمندند و بهرغم آنکه ۱۹۹ شخصیت برجسته دینی، حوزوی، دانشگاهی، اجتماعی و سیاسی طی نامه نخبگان و پنج سال پیش و پس از آن نیز همواره، همنوا با دوستداران امام صدر «طرح رسمی این مسئله را توسط دولت ایران در مجامع بینالملل و حقوق بشری جهان» طلب کردهاند و میکنند و بهرغم آنکه امام موسی صدر نیز چون چهار دیپلمات عزیزمان خانوادهای دردمند و چشم به انتظار دارد و بهرغم آنکه... چرا خط مشی وزارت امور خارجه کشورمان پس از سه دهه سکوت چنین است که «طرح رسمی مسئله چهار دیپلمات، آری؛ اما مسئله امام موسی صدر، خیر».
به راستی ریشه این قصور وزارت امور خارجه در طرح رسمی مسئله امام صدر در مجامع بینالمللی و حقوقبشری جهان چیست؟! این اصرار بر تداوم این قصور، آنهم بهرغم این همه نارضایتی و بلکه اعتراض بزرگان و افکار عمومی کشور، آیا میتواند سهوی و اتفاقی باشد؟! اگر از روی سهو و اتفاق نیست، چه کسی چنین قدرت و جسارتی دارد که در برابر عقل، اراده و خواست جمعی بزرگان و افکار عمومی، «نه» بگوید؟! اگر نیز از روی سهو و اتفاق است، آیا مسوولان این قصور سهوی و اتفاقی، انصافا «آدمهای اشتباهی» نیستند و اساسا شایستگی قرار داشتن در مناصب فعلیشان را دارا هستند؟!
سالهاست که این سخنان را میگوییم و این اواخر دیگر فریاد میزنیم؛ اما نه اصلاحی در روند امور مشاهده کرده و میکنیم و نه لااقل توضیحی قانعکننده؟ آیا به صرف اینکه ربایندگان دیپلماتهای عزیز فالانژها و رژیم صهیونیستی هستند، میتوان به سازمان ملل شکایت برد اما چون عامل ربودن امام موسی صدر، معمر قذافی است، نمیتوان؟