در روزهای اخير سفر برخی مقامات کشورمان به کشورهای ليبی و مصر, استمرار مذاکرات منفعلانه با آمريکا و همچنين اظهارات سوال برانگيز اخير وزير خارجه در خصوص سهم ايران در دريای خزر شائبههايی در خصوص بازگشت انفعال به سياست خارجی ايران ايجاد کرده است
در روزهای اخير سفر برخی مقامات کشورمان به کشورهای ليبی و مصر, استمرار مذاکرات منفعلانه با آمريکا و همچنين اظهارات سوال برانگيز اخير وزير خارجه در خصوص سهم ايران در دريای خزر شائبههايی در خصوص بازگشت انفعال به سياست خارجی ايران ايجاد کرده است.پس از انفعال ايران در مذاکرات با آمريکا و استمرار اسارت 5 ديپلمات ايرانی در عراق, عدم عذرخواهی کاخ سفيد پس از آزادی برخی از اين ديپلماتها و عدم پايبندی شيطان بزرگ به تعهداتش در خصوص عراق, اکنون آغاز روابط گسترده با ليبی و مصر نيز سوالات جدی ديگری در خصوص خطر بازگشت انفعال در ديپلماسی ايران مطرح است. اگر بتوان موضوع گسترش روابط با مصر را- که بنيان گذار جريان سازش با رژيم صهيونيستی است- با فرض مصالح بزرگتر دنيای اسلام ناديده گرفت (که اين موضوع جای ترديد فراوان دارد), به هيچ وجه نمی توان از موضوع ارتباط گسترده و روابط ديپلماتيک با دولت قذافی آنهم بدون هيچگونه اشاره ای به مسووليت ليبی در سرنوشت امام موسی صدر, به راحتی عبور کرد. در اين خصوص آنچه جای تعجب است اظهارات پرويز داوودی در ديدار با مسوولان ليبی است که بر گسترش روابط همه جانبه با ليبی به عنوان يک کشور آفريقايی, مسلمان و انقلابی(!) تاکيد می کند. مشخص نيست معاون رييس جمهور بر مبنای چه اصولی, ليبی را کشوری انقلابی خطاب می کند, کشوری که متهم اصلی ربايش و ناپديد شدن امام موسی صدر است و مواضع منفعلانه و بی ثبات آن سالهاست که مسلمانان را می آزارد. همچنين اظهارات منفعلانه روز گذشته آقای متکی در خصوص سهم ايران از خزر, شگفتی همه محافل سياسی را بر انگيخت. اثرات بين المللی سخنان وزير خارجه که ايران را راضی به سهم 3/11 درصدی از دريای خزر نشان می داد, آن قدر زياد است, که اصلاح اين سخنان توسط سخنگوی وزارت خارجه نيز- که بر سهم 20 درصدی ايران تاکيد کرد- نمی تواند, از اثرات منفی آن بکاهد. ديپلماسی فعال, قربانی «ديپلماسی فراموشی»اگر چه دولت نهم با ديپلماسی فعال در صحنه بين الملل خصوصا موضوع هسته ای موفقيتهای چشمگيری داشته است, اما برخی موضوعات نظير اصرار بر مذاکرات بی نتيجه ايران و آمريکا, در خواست عجولانه برقراری ارتباط با مصر و فراموشی موضوع شهيد خالد اسلامبولی و نظرات صريح امام در خصوص «حسنی مبارک» و سرانجام موضوع رابطه گسترده با ليبی و فراموشی طرح موضوع امام صدر اين شائبه را ايجاد کرده است, که دولت نهم علی رغم مواضع انقلابی خود در برخی امور با «ديپلماسی فراموشی» سعی نموده تا از برخی مواضع اصولی در سياست خارجه به آرامی عبور کند, که اين موضوع سوالات جدی را ايجاد کرده است. در همين خصوص «تابناک» نيز با انتقاد از فراموشی پيگيری مسئله امام موسی صدر- به عنوان يک تبعه ايرانی- از ديدارهای اخير داوودی با قذافی و ساير مقامات ليبيايی که پس از ديدار متقابل وزير خارجه ليبی از ايران انجام شد انتقاد کرده است: سال جاری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی, سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی ناميده شد. شايد توقع آن بود که يکی از مهمترين کارهايی که بايد در اين سال انجام می شد, کار جدی و مؤثر برای تعيين سرنوشت و آزادی شخصيت برجسته جهان اسلام, امام سيد موسی صدر باشد. با اين وصف, گسترش مناسبات و رفت و آمدهای ديپلماتيک با کشور ليبی و شخص قذافی که عامل اصلی ربايش امام موسی صدر و دو همراه ايشان است, شدت گرفته است. در هفته گذشته, معاون اول رئيس جمهور در ديدار از ليبی به گسترش مناسبات با اين کشور پرداخت و اسناد همکاری گوناگونی را به امضا رساند. اين در حالی است که هيچ خبری مبنی بر پيگيری قصه ربايش و تعيين سرنوشت امام موسی صدر نيست و ما همچنان از وضعيت اين شخصيت برجسته ايران و جهان اسلام بی خبريم. جالب آن که سران ليبی و به ويژه قذافی هم تاکنون در اين زمينه پاسخگو نبوده و حتی با طرح مسأله پرداخت مبالغی به خانواده امام صدر, بر آن بوده اند که قصه ربايش را از حالت عمومی و بين المللی بيرون آورند! با اين حال, رفت و آمدهای گسترده با اين کشور و پذيرايی از مقامات ريز و درشت آن در ايران در جريان است, بی آن که خبری از سرنوشت و آزادی امام موسی صدر به ميان آيد.امام صدر, الگويی برای انسجام اسلامیگذشته از وضعيت مبهم و سرنوشت جسمی امام موسی صدر, با توجه به موضوع اتحاد ملی و انسجام اسلامی در سال جاری ايشان که تجربه خوبی در لبنان داشت, می توانست به عنوان الگوی بسيار مؤثری در اين زمينه مطرح شود تا با پردازش و تحليل انديشه, تجربه و سيره عملی امام موسی صدر, زمينه های عملی اتحاد ملی و انسجام اسلامی را تحقق بخشيم. با اين حال, متاسفانه کاری انجام نشده و انديشه و تجربه ايشان همچنان در محاق است. چندی پيش, در حاشيه نمايشگاه انسجام اسلامی, نشستی با همراهی و سخنرانی دو تن از صاحب نظران انديشه و سيره امام موسی صدر درباره «انسجام اسلامی: انديشه و تجربه امام سيد موسی صدر» برگزار شد. بايد اشاره کنم برخی مباحث درباره انديشه و سيره امام صدر برای حضار شگفت آور بود. در آن نشست, درباره انسجام اسلامی از ديد امام صدر و ضرورت انسجام و اتحاد اسلامی سخن گفته شد و برخی از اساتيد نيز به اوضاع لبنان پيش از ورود امام صدر و تأثيرات ايشان بر جامعه لبنان و برخی نکات درباره حيات سياسی و اجتماعی و عملی و بيان برخی ديدگاه های فقهی آن بزرگوار در زمينه اتحاد و انسجام اسلامی پرداختند که الگوبرداری از آنها برای جامعه ما ضروری و مفيد است.راهبرد اساسی صدر در لبنان که با درس آموزی از شکست روش سيد جمال الدين اسد آبادی که منحصر به حضور در ميان حاکمان و نخبگان بود, با حضور مستقيم در ميان مردم در دورترين نقاط لبنان همراه بود و از اين رو با پشتوانه و نفوذ مردمی همراه شد, زمينه و باب گفت و شنود با نخبگان و حاکمان را نيز برای او بيش از پيش باز کرد تا از اين پشتوانه عظيم در تعامل با حکومت برای رسيدگی به مناطق محروم شيعه نشين لبنان بهره گيرد و آنان را ملزم کند تا به عدالت به همه نقاط و مناطق توجه کنند و امکانات عمومی را عادلانه در ميان همه مناطق تقسيم کند. اين فعاليت البته افزون بر همه اقدامات نهادی و سازمانی و تشکيلاتی در حوزه های فرهنگی و اقتصادی و سياسی بود که به مرور به وسيله ايشان پايه گذاری و تاسيس و به گونه ای هم در تمايز بخشی و ارتقای شيعيان لبنان موثر واقع شد و هم زمينه های انسجام و همبستگی ملی و اسلامی را فراهم آورد.آيا اين تلاش ها کافيست؟ امروز اما با نبود حضور فيزيکی ايشان رو به رو هستيم. به ظاهر تلاش های انجام گرفته برای تعيين سرنوشت ايشان به ثمر ننشسته است, اما آيا اين تلاش ها کافی و مدبرانه بوده است تا خواسته خانواده ايشان, مشتاقان فکر و انديشه امام صدر و خواسته امام خمينی (ره) که ايشان را فرزند خود می دانست و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی محقق شده است؟ به صراحت پاسخ منفی است.سال گذشته در بزرگداشت سالروز ربوده شدن آن امام عزيز که توسط جنبش امل در تهران برگزار شد, برخی از کسانی که درگير در پرونده بودند نيز گزارشی از کارهای خويش ارايه کردند. بعدها در صحبت با يکی از اعضای موسسه تحقيقاتی امام موسی صدر گفتم که از اين نحوه پيگيری برای تعيين سرنوشت امام موسی صدر به کلی نا اميدم, چرا که بحث پيگيری سرنوشت امام صدر در حاشيه است و به آن هم در حد رفع تکليف پرداخته می شود و... .نظر امام خمينی در خصوص موسی صدرخاطر نشان کنم که امام خمينی در زمينه سرنوشت امام موسی صدر از همان آغاز ربودن ايشان, واکنش نشان داده و از سران کشور سوريه و جنبش آزادی بخش فلسطين می خواهد در اين زمينه اقدام کنند. ايشان درباره امام موسی صدر می گويد: «آقای صدر که من سال های طولانی ديده ام, بلکه بايد بگويم من بزرگ کرده ام ايشان را, من فضايلشان را می دانم و خدمت هايی که پس از آن که به لبنان رفته اند,کرده اند, آن هم می دانم و آنچه لبنان احتياج به ايشان دارد, آن را هم می دانم و من اميدوارم که انشاءالله ايشان برگردد.» (سخنرانی امام در ششم شهريور 1359).اميدواريم بی خبری ها پايان يابدمقام معظم رهبری نيز در پيامی به همايش علمی بزرگداشت امام موسی صدر به عامل وحدت و هويت بخشی ايشان اشاره کرده و می نويسد:«وحدت و هويت بخشيدن به شيعيان لبنان و ايجاد همزيستی و احترام متقابل ميان پيروان اديان و طوايف سياسی در آن کشور از سويی و صراحت در معرفی رژيم صهيونيستی به نام «شر مطلق» و اعلام حرمت همکاری با آن از سوی ديگر و سرانجام, ابراز ارادت و صميميت نسبت به رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران... از اين عالم بزرگوار... شخصيتی همه جانبه پديد آورده بود... اميدواريم بی خبرها در اين قضيه با همت صاحبان همت و مسئوليت پايان يابد.» (28 خرداد 1378) اما متاسفانه همچنان بی خبری ها ادامه دارد.شهروند جمهوری اسلامیبه هر حال, امام موسی صدر, شهروند جمهوری اسلامی ايران به شما می رود و از اين رو بر دولتمردان و صاحبان همت و مسئوليت است که با تدبيری درست که به نتايجی مطلوب منتهی شود, دولت ليبی را در فشار گذارند و از همه توان ديپلماتيک و بين المللی برای آشکار شدن سرنوشت مظلوم اين ربايش و بلکه مظلومان اين ربايش بهره گرفته شود؛ چيزی که به نظر تاکنون از آن غفلت شده و به ويژه اين مساله در سازمان های حقوق بشر جهانی کمتر طرح و برجسته شده است.