حسین موسوی از مبارزان شجاع و سلحشور جنبش امل در لبنان است که ماجرای القابی که به او دادهاند خواندنی است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، حمید قزوینی، روزنامهنگار و پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی در تازهترین یادداشت خود در کانال تلگرامیاش درباره نخستین جانبازی که لقب ابوالفضل گرفت نوشته است. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید.
«سالهاست که روز تولد حضرت ابوالفضل(ع) را در جمهوری اسلامی، روز جانباز نامیده و به تکریم مقام جانبازان میپردازند. به همین مناسبت مایلم درباره عکسی قدیمی بنویسم که امام موسی صدر را با «حسین موسوی» از جانبازان مقاومت نشان میدهد.
شاید خیلیها ندانند که مدتها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، امام موسی صدر از لقب «ابوالفضل» برای همین فرد استفاده کرد.
ماجرا از این قرار است که در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی مبارزات چریکی و عدالت طلبانه گروههای چپ در آمریکای لاتین توجه بسیاری از جوانان کشورهای دیگر را به خود معطوف کرده بود. «حسین موسوی» از جوانان رشید روستای«نبی شیت» در منطقه «بقاع» از این قاعده مستثنی نبود. او ریش و موی خود را مانند « فیدل کاسترو» رهبر سابق کوبا بلند کرده بود و به همین دلیل دوستانش او را «کاسترو» میخواندند.
با تشکیل «حرکت امل» از سوی «امام موسی صدر»، حسین هم به آن پیوست و خیلی زود در کنار دکتر«مصطفی چمران» فرمانده نظامی این جنبش قرار گرفت و نقش ممتازی در برخی عملیاتها برعهده گرفت.
حسین که از شجاعت و سلحشوری بالایی برخوردار بود، در یکی از درگیریها، مجروح و یکی از پاهای خود را از دست داد.
در پی این حادثه «امام موسی صدر» ضمن تجلیل از خدمات حسین موسوی به او گفته بود: «چون عباس ابن علی(ع) چهره درخشانِ شجاعت و ایثار در تاریخ اسلام است و در یکی از حماسیترین نبردها در مقابل ظلم و ستم، تعدادی از اعضای خود را تقدیم نمود، شما رزمندگان و جوانان مسلمان که مقابل تجاوز دشمن صهیونیستی و مزدوران آن ایستادهاید، باید به او اقتدا کنید. و شایسته است که حسین موسوی را «ابوالفضل» بخوانند.»
جالب این است که از آن پس حسین موسوی در میان رزمندگان مقاومت به «ابوالفضل کاسترو» مشهور شد و همه او را به همین نام میشناسند.
«ابوالفضل کاسترو» با وجود گذشت چند دهه از زمان مجروحیت، همچنان یک رزمنده بانشاط و مخلص است که زرق و برق دنیا او را جذب نکرده و به این روحیه و نگاه هم افتخار میکند.
او هنوز هم وقتی نام «امام موسی صدر» و «چمران» را به زبان میآورد، بغض راه گلویش را سد میکند.