محمدجواد صاحبی میگوید: امام موسی صدر سیره اهل بیت را به عنوان یک منبع
مهم معرفتی دانسته و از آن برای معرفی الگو به نسل امروز بهره برده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، نشست علمی «بررسی جایگاه سیره و تاریخ در مطالعات امام موسی صدر» صبح پنجشنبه 10 اسفند با سخنرانی محمدجواد صاحبی در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قم برگزار شد. مشروح سخنان محمدجواد صاحبی را در ادامه میخوانید.
محمدجواد صاحبی: امام صدر سیره اهل بیت را منبعی معرفتی میداند
امام موسی صدر عالم دینی پیرو مکتب اهل بیت است. طبیعی است که او در طلب رسالتهایی باشد که اسلام بر دوش پیشوایان دینی گذاشته تا بتواند همان اهداف رسولان و صالحان را پیگیری کند. امام صدر دو نگاه ویژه به سیره معصومین دارد. نخست اینکه او سیره را منبعی معرفتی میداند و دوم اینکه از سیره برای اهداف و آرمان بلند خودش شاهد میآورد. نگاه او به سیره نگاهی تاریخنگارانه نیست و ما نباید از متونش همان انتظاری را داشته باشیم که نسبت به متون مورخان و پژوهشگران داریم.
میان نوشتارهای امام صدر و گفتارهایش باید تفاوت قائل شویم. اقتضای نوشته مراجعه به متن و دقت علمی است، اما در گفتار معمولا بسیار به ذهن اکتفا کرده و از آن بهره گرفته میشود. معمولا همه اشخاص در گفتارهایشان سهو لسان، تسامح و... دارند. گاهی ممکن است امام صدر در گفتار خود به قولی از معصوم استناد کند که چندان دقیق نباشد، در آنجا هدف سخنرانی مهم بوده است.
گاهی اوقات هم امام به سیره حضرت امیرالمومنین امام علی(ع) استناد میکند. به عنوان مثال در جنگ خندق و نبرد حضرت با عمربن عبدود، امام صدر بر آب دهان انداختن عمر اشاره میکند در صورتی که این جریان در هیچ متن تاریخی وجود نداشته و صرفا در متونی مانند مثنوی به آن اشاره شده است. یا در یک سخنرانی هم به جریان شریح قاضی اشاره کرده است که به خروج حضرت سیدالشهدا از دین فتوا داد، در صورتی که چنین چیزی هم صحت تاریخی ندارد. فقط مشهورات است و البته تکیه بر آن عیب محسوب نمیشود. با تمام این اوصاف اما امام صدر وقتی مینویسد، دقت علمی کامل در آن است و با گفتارش تفاوت دارد.
امام صدر روایتهای عوامپسند از سیره را بازگو نمیکند
متنی که امام صدر درباره حضرت امیرالمومنین به مناسبت تاسیس جمعیت احسان و نیکوکاری نوشته است، در عین کوتاهی بسیار عالی و زیباست. امام در چند صفحه کوتاه بهگونهای امیرالمومنین را معرفی میکند که انسان به شگفت میآید. امام صدر در این متن بسیار دقت علمی به کار برده و هماهنگی و پیوندی میان سیره و تاریخ برقرار کرده است. همچنین در مقدمهای که امام بر کتاب «حدیث غدیر» اثر آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی نوشته است نیز، نکتهسنجی و دقت نظرش در متن حدیث را مشاهده میکنیم.
اما امام صدر دغدغههای یک مصلح و عالم اسلامگرا را دارد. او در زمانهای زندگی میکند که نسل آن روز در کشاکش تضاد و تعارض قرار گرفته است. مکتبها و مذاهب مختلف مخصوصا در محیط لبنان وضعیت فکری پیچیدهای را بوجود آوردهاند. بنابراین مخاطب امام صدر مخاطب عوام نبود که امام صدر بخواهد روایتهای عوامپسند بگوید.
متاسفانه امروزه علما و خطبای ما به سمت بیان روایتهای عوامانه رفتهاند. یکی از دلایلی که ما پس از 40 سال هنوز حسرت فقدان امام و کسانی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی را میخوریم به همین دلیل است. این بزرگان در 50 سال پیش سخنانی میگفتند که هنوز هم برای ما عبرتآموز است، اما یک عالم امروزی سخنانی میگوید که او را مورد تمسخر قرار میدهند.
معرفی الگو برای انسان بحرانزده امروز
امام موسی صدر در شرایط بحران فکری آن روز دو برنامه را در پیش گرفت: نخست اینکه برای نسل آن روز الگوی تربیت فردی و اجتماعی معرفی کرد و دوم اینکه برای اصلاح جامعه معیار معرفی کرد. معرفی الگو کار بسیار مهمی بود. در آن دوران کسانی مدام فیدل کاسترو و معمر قذافی را به عنوان الگو معرفی میکردند. امام صدر اما بر الگو بودن اهل بیت تاکید کرد. امام به سراغ سیره رفت تا درمانی برای مشکلات جامعه معرفی کند.
امام صدر برای نگارش آن مقاله درباره امیرالمومنین، بهترین و زیباترین روایتها از سیره را انتخاب میکند. یکی از منابعش برای نگارش متن «امالی» شیخ صدوق است. فراموش نکنیم که همه کتابهای شیخ صدوق از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند. «امالی» حاصل منبرهای شیخ صدوق است و طبیعی است که در سخنرانیها سهو و نسیان و تکیه بر مشهورات رخ دهد. این کتاب سیره و تاریخ محکمی نیست، اما حائز اهمیت است.
نکتهای که امام صدر از این کتاب به آن استناد میکند بسیار سنجیده است و در منابع دیگر هم میتوان آن را جستوجو کرد. امام صدر از همراهی امیرالمومنین با پیامبر در همه برهههای تاریخی یاد میکند و آگاهیهای تاریخی مهمی به مخاطبان میدهد. در این میان مهمترین نکته در این است که امام صدر به ظرف زمان و مکان و نوع مخاطبان آن روزگار بسیار آگاه است. بنابراین در برابر بسیاری از مخاطبان اهل سنت که معمولا مخاطب او هستند میگوید و مینویسد که امیرالمومنین تا 30 سال پس از پیامبر در قید حیات بود و برای امت خیرخواهی میکرد و تا حدی در این امر پیشگام بود که ابوبکر میگفت خدا مرا به هیچ مشکلی گرفتار نسازد که ابوالحسن در آن حصور نداشته باشد.
حسن ختام این نوشته امام صدر هم این است که مینویسد امام علی ۴ سال و ۹ ماه و هشت روز عهدهدار زمامداری بود و وقتی در محراب مسجد کوفه ضربت خورد فرمود که به خدای کعبه که رستگار شدم. از اینجا امام صدر میخواهد الگویی تمام عیار از حضرت بسازد. الگوها بهویژه اگر زمامدار باشند بسیار مهم هستند و نقش الگوها را نباید نادیده گرفت. هم زمامداران فکری و هم زمامداران سیاسی میتوانند الگو باشند.
امام صدر میخواهد الگوی تاثیرگذاری ارائه بدهد. میگوید افراد زورمند در مقابل حضرت ناتوان بودند چون حق را از آنها میستاند حتی اگر کابین زنانشان کرده بودند. ویژگی مهم نوشته امام صدر در این است که در آن هیچ غلوی درباره حضرت امیر نشده و مطالب ماورایی در آن وجود ندارد. به عبارتی امام صدر سعی میکند با تکیه بر شخصیت امیرالمومنین، شخصیتی فرافرقهای و فرااسلامی را برای انسان بحرانزده امروز معرفی کند.
مخاطب امام صدر انسان امروز است
همیشه باید این نکته را مدنظر قرار داشته باشیم که مخاطب امام صدر انسان امروز است و او با هوشمندی هرچه تمامتر این نکته را مدنظر داشت. امیرالمومنین واقعا الگویی برای انسان امروز است و امام صدر با هوشمندی بر این نکته دست میگذارد. شما فرمان امیرالمومنین به مالک اشتر را ببینید. 1400 سال پیش حضرت امیر از حقوق شهروندی سخن گفته که نیاز انسان امروز است.
امام صدر تراز اسلام برای ساخت نسل امروز را معرفی کرد. در سخنان او از حضرت امیرالمومنین، انسان جامع در تمام ابعاد زندگی ترسیم میشود. در کلام امام صدر حضرت امیر بزرگ جنگاور عرب است که اگر همه عرب به جنگش بیایند او پشت به آنها نمیکند، اما خود او 25 سال از حقش میگذرد و سکوت میکند. به باور امام صدر این تاکید بر مصالح اجتماعی و احترام به افکار عمومی است.
امام صدر میگوید حاکم اگر مهر و عدل بکارد، مهر و عدل هم برداشت میکند. این معیاری برای حکمرانی است. معیار دوم مردمداری و مساوات اجتماعی است که امام صدر این نکته را به فرمان حضرت امیر به مالک اشتر ارجاع میدهد. سومین معیار پرهیز از خشونت است. حکومت با ریختن خون مردم قوام نمییابد. چهارمین معیار آزادی است. امام صدر میگوید آزادی از نظر امیرالمومنین حد و مرز دارد و باید دید آزادی چیست؟ آزادی تنها رها شدن از سیطره دیگران نیست. میگوید انسان همانگونه که باید برای رهایی از سلطه تلاش کند باید برای آزادی از بند نفس هم تلاش کند.
مقامات قضایی وارد عمل شوند
در پایان میخواهم به گفتوگوهای مطبوعاتی جدیدی که درباره امام صدر بیان شده اشاره کنم. اخیرا یکی از آقایان نکتهای را درباره امام صدر گفتهاند. سخنانی که شاید برای دیگران هم یقینی شود. او گفته که با قذافی ارتباط نزدیک داشته و قذافی هم به او اعتماد داشته است و بر اساس آن بیان کرده که من از سرنوشت امام صدر خبر دارم. وظیفه دستگاه قضایی این است که این آقا را به عنوان مطلع بخواهد و از او پرسوجو کند. اگر دستگاه قضایی به وظیفه خود عمل نکرد خانواده امام باید این مسئله را حتما پیگیری کنند. به هر حال آن آقا ادعاهایی کرده و پرونده ربودن امام هم هنوز باز است.
حورا صدر: سیره امام صدر به جامعه فعلی ایران معرفی شود
در این نشست حورا صدر، مدیر مؤسسه امام موسی صدر نیز حضور داشت و در پایان مراسم به سوالی مبنی بر روند پیگیری پرونده ربودن امام صدر پاسخ داد. سخنان حورا صدر را در ادامه می خوانید.
نوع رفتار امام موسی صدر در تربیت جامعه آن روز باید تحلیل شود و به جامعه فعلی ایران معرفی شود. به عنوان مثال وقتی امام صدر برنامهای یا مراسمی برای روز عاشورا برگزار می کرد، در آن بهجز شیعیان، اهل سنت و مسیحیان هم شرکت می کردند و بزرگان آنها صحبت میکردند. مراسمی با این کیفیت باعث میشد تا شیعه خود را جدا از دیگران نداند. تاکید امام صدر همواره بر این بود که در مراسم روز عاشورا یا برنامههای عزاداری در روز شهادت یا برنامههای جشن میلاد امیرالمومنین حتما یک شیخ سنی یا مطران مسیحیان هم حضور داشته باشند.
سندی دال بر شهادت امام ارائه نشده است
برای من جای تقدیر و امید است که دوستان همیشه به موضوع پرونده ربودن امام صدر حساس هستند و درباره آن سوال میپرسند و موضوع امام صدر برایشان زنده است، اما قسمت دردناک ماجرا آنجاست که پس از گذشت ۳۹ سال هنوز پاسخ دقیقی برای این سوال نیست، اما در عین حال تلاشها و پیگیریها ادامه دارد. هفته گذشته نیز دادگاهی در لبنان برگزار شد.
تلاشها و پیگیریها باید ادامه پیدا کند و این کار صرفا از عهده خانواده برنمیآید و اصحاب قدرت و نفوذ باید به کمک خانواده بیایند.
درباره صحبتهای اخیر هم که برخی درباره امام صدر مطرح کردهاند، باید گفت که هیچکدام قرائنی نشان ندادهاند. هیچکدام از این اشخاص دلیل و برهانی برای شهادت امام ارائه نکردهاند. چگونه است که مسئولان حکومت قذافی و 90 درصد شخصیتهای مرتبط با این دیکتاتور، وقتی پس از سقوط قذافی بازجویی شده یا طرف صحبت قاضی پرونده قرار گرفتند، هیچکدام سندی دال بر اتفاق ناگوار شهادت امام ارائه نداده اند.
وقتی سندی ارائه نشده چرا باید شهادت امام را بپذیریم؟ ما تلاشمان را ادامه میدهیم تا چشمان ما روزی به جمال ایشان روشن شود و این فقط صحبتی عاطفی نیست. ما قرائنی دال بر حیات امام داریم. زمانی که انقلاب لیبی به پیروزی رسید، هیئت رسمی پیگیری به لیبی رفت و برخی اعضای خانواده امام هم به همراه هیئت به لیبی رفتتد. اعضای هیئت با زندانبان امام ملاقات کردند و شواهدی دال بر حیات مییابند.