سیدباقر خسروشاهی درباره کتاب «پیشوای شهیدان» میگوید: «مطالبی که در این کتاب مطرح شده پیشتر توسط خود آیت الله صدر در منبرهایشان هم بیان شده بود، بنابراین این مطالب در اصل اعتقادات خود ایشان بود.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تالیفات مرحوم آیتالله سیدرضا صدر به دو دسته عمده تقسیم میشوند: نخست تالیفاتی که ایشان برای عامه مردم با اهداف تربیتی و ترویج اسلام راستین به مرحله نگارش درآورده و دسته دیگر نیز کتابهای تخصصی مربوط به دروس حوزوی است.
«پیشوای شهیدان» یکی از آثار برجسته آیت الله سید رضا صدراست که در دسته نخست تالیفات ایشان جای میگیرد. این کتاب برای نخستین بار در سال 1360، به اهتمام و ویرایش سیدباقر خسروشاهی منتشر شد. پس از وفات آیتالله صدر نیز این کتاب در قالب یک مجلد از مجموعه آثار به همت انتشارات بوستان کتاب در دسترس علاقهمندان قرار گرفت و اکنون نیز سیزدهمین چاپ خود را پشتسر گذاشته است.
در دیدار با سید باقر خسروشاهی درباره محتوای کتاب و همچنین چگونگی روند انتشار نخستین چاپ آن به گفتوگو نشستیم که متن آن را در ادامه می خوانید.
در طول تاریخ مطالب نادرست و نامعتبر بسیاری به واقعه عاشورا راه پیدا کرده و حتی در دهه اخیر نیز بسیاری از روضهخوانها و منبریها به این مطالب دامن زده اند، اما به نظر نوشتار آیتالله سیدرضا صدر در کتاب «پیشوای شهیدان» از روایتهای نادرست فاصله دارد. نگاه ایشان به تاریخ چگونه بود؟ آیا همه روایتها را بدون چون و چرا میپذیرفتند یا اینکه نگاه نقادانه داشتند؟
پیش از هرچیز باید بگویم که «پیشوای شهیدان» مقتل است و تمام اتفاقات و رخدادهای تاریخی حادثه عاشورا، از زمان خروج حضرت سیدالشهدا از مدینه تا مشرف شدن ایشان به حج و بعد ناتمام گذاردن آن و سفر به کربلا و وقایع پیرامون شهادت با قلم سحرگونه مرحوم استاد، در این کتاب ترسیم شده است. برخی هستند که میتوانند وقایع را با نطق خوب خود ترسیم کنند، اما مهمترین ویژگی آیتالله سیدرضا صدر در قلم توانایشان بود. ایشان خود روضهخوان بسیار توانایی هم بودند. به خاطر دارم زمانی که منبر میرفتند و روضه میخواندند خود بسیار متاثر شده و گریه میکردند. بر این اساس ایشان اشراف زیادی بر مقتلهایی که در طول تاریخ نوشته شده و به قرن اخیر به یادگار رسیده، داشتند.
همچنین فراموش نکنیم که آیتالله سیدرضا صدر به فضل و علم شهره بودند. ایشان از شاگردان برتر آیات عظام، امام خمینی(ره)، سیدصدرالدین صدر و سید محمدحجت کوهکمرهای بوده و شخصیت و فکر فلسفیاش شهره عام و خاص بود. آیتالله صدر استاد فلسفه بود و اگر یک فیلسوف بیاید و کتاب مقتل بنویسد، این کتاب خالی از حواشیای خواهد بود که ممکن است یک فرد عوام بالای منبر بگوید. مطالبی که در این کتاب مطرح شده پیشتر توسط خود استاد در منبرهایشان هم بیان شده بود، بنابراین این مطالب در اصل اعتقادات خود ایشان بود و اعتقادات برای فیلسوفان نیز معمولا پس از پژوهش و دقت نظر بسیار به دست میآید. نکته دیگر در این است که آیتالله صدر نسبت به خاندان وحی و ائمه معصومین که خود از نسل آنان است، غیرت بسیار داشت و همین غیرت نیز باعث میشد تا مطالب خلاف واقع درباره این خاندان به کلام ایشان راه پیدا نکند. در اینجا لازم است که خاطرهای را که خود ایشان برای بنده تعریف کردند، بازگو کنم.
ایشان فرمودند که: «روزی به محلی رفتم که مجلس روضهخوانی برپا بود و من هم پای منبر نشستم و گوش سپردم. پس از چندی منبری شروع به صحبت درباره حضرت فاطمه زهرا(س) و اوصاف ظاهری ایشان کرد. من از پای منبر اعتراض کردم که حضرت زهرا مادر و ناموس ماست و من راضی نیستم که شما از ناموسم در بالای منبر و در حضور جمع صحبت کنی.» و گویا دیگر نگذاشتند که آن منبری دیگر به سخن خود ادامه دهد. آقای صدر چنین غیرتی داشتند و همین غیرت باعث شد که مطالب خلاف واقع به کتابهای ایشان راه پیدا نکند. به همه این دلایل آیتالله صدر و کتابش مورد اطمینان و اعتماد مردم و بزرگان حوزههای علمیه قرار داشتند. پس از انتشار «پیشوای شهیدان» نیز من ندیدم که کسی نقدی بر کتاب بنویسد یا قسمتی از آن را مورد اشکال قرار دهد.
مهمترین منابع مورد استفاده آیتالله صدر برای نگارش «پیشوای شهیدان» چه کتابهایی بودند؟
آیتالله صدر برای نگارش این کتاب همه منابع دست اول مانند «الارشاد» شیخ مفید، «لهوف» سید بن طاووس، «تاریخ طبری» و عموم روایات ائمه اطهار از واقعه عاشورا را دیده و از آنها بهره برده بودند. من همه این منابع را در پانویسهای کتاب و محل ارجاع مباحث درج کردهام.
باید اشاره کنم که آیتالله سیدرضا صدر در اظهار عقیده خود یک حریت خاص داشتند و این بسیار مهم بود که او با عقیده خود زندگی میکرد. ایشان تقیه در اظهار مطالب واقعی را جایز نمیدانستند و اگر بحثی یا اعتقاد و باوری خلاف واقع بود به هیچ عنوان در نقد آن تقیه نمیکردند. بر همین اساس مطالب و کتابهای تالیفی استاد مورد اطمینان همه قرار داشت. در واقع میتوان گفت که آقای صدر یک روشنفکر دینی به معنای واقعی کلمه بودند. منظورم از روشنفکر معنای غربزده امروزی را ندارد. ایشان به همراه برادر خود یعنی امام موسی صدر شخصیتهایی فراحوزی بودند و به حوزه محدود نشدند، بنابراین با شخصیتها و دانشمندان علوم مختلف در ارتباط بوده و از طریق آنها با دیدگاههای رایج علمی و علوم روز آشنا شده بودند. این روند در اظهار نظر و روش نقادی این بزرگان نیز موثر بود.
«پیشوای شهیدان» تنها کتاب از مجموعه آثار آیتالله صدر است که با ویرایش و نظارت شما در زمان حیات ایشان منتشر شد. به خاطر دارید که در روند آمادهسازی کتاب مرحوم آقای صدر برای کیفیت بهترچه پیشنهادهایی دادند؟
آیت الله صدر بر روند آمادهسازی کتاب نظارت کامل داشت و حتی من به خاطر دارم که استاد روی جلدی را که برای کتاب با صرف هزینه و زحمت درست شده بود نپسندیدند و ما ناچار شدیم آن را عوض کنیم.
یعنی به جز ویرایش، طراحی گرافیک و صفحهبندی کتاب نیز با نظارت شما انجام شده است؟
چاپ نخست این کتاب در اصل با سرمایه شخصی من انجام شد و ناشری در کار نبود. البته اگر شناسه کتاب را نگاه کنید اسم انتشارات آن «22 بهمن» درج شده که متعلق به من بود، اما عملا هیچ دفتری نداشت و صرفا یک نام بود. با این اوصاف و با وجودی که ما با هیچکدام از پخشکنندهها و توزیع کنندگان در بازار کتاب در ارتباط نبودیم تمامی تیراژ پنج هزار نسخهای کتاب در چاپ اول در مدت زمان کوتاهی به فروش رسید. این جریان نشان از اعتماد مخاطبان به کتاب داشت. من بسیار افسوس میخورم که چرا از بزرگان آن زمان تقریضی برای کتاب نگرفتیم. چرا که اکنون که دیگر آقای صدر در میان ما حضور ندارند، شناخت مردم نسبت به ایشان کم شده است و اگر تقریضی وجود داشت ممکن بود که کتاب با اقبال بیشتری مواجه شود. به هر حال آقای سیدرضا صدر در دوران حیات خود از دانشمندان مطرح و برگزیده بودند و بسیاری از چهرههای علمی در حوزهها و دانشگاهها ایشان را از نزدیک میشناختند.
درباره وجوه تربیتی کتاب نیز صحبت کنید و بفرمایید که نگاه و راهکار آیتالله صدر برای حسینی زیستن چه بود؟
کتاب چون قلم شیوایی دارد و البته به شیوه داستانی نوشته شده و مطالبش نیز به هم پیوسته است تاثیر مستقیمی روی مخاطب از نظر تربیتی دارد. گیرایی کتاب به قدری است که مخاطب به محض شروع مطالعه نمیتواند آن را زمین بگذارد و با وجودی که انتهای داستان را میداند، بازهم دوست دارد آن را دنبال کند. همچنین به دلیل آنکه همه مطالب کتاب مستند است و خالی از غلو و خرافات، بنابراین تاثیر تربیتی خاص خود را نیز خواهد گذاشت.
آیت الله صدر، شیعه و مسلمان واقعی را پیرو امام حسین میدانند و بیان میکند که ما باید در تمام ابعاد زندگی دقت کنیم که سیدالشهدا چه میکرد تا همان کار را در زندگی امروز نیز انجام دهیم. به عنوان مثال یکی از ویژگیهای شخصیتی که میتوان از امام حسین اخذ کرد، یکی بودن حرف با عمل است. این ویژگی شخصیتی در خود آقای صدر نیز وجود داشت. ایشان واقعا از دروغ بدش میامد نه خود مرتکب آن میشد و نه تحمل میکرد که کسی دروغ بگوید.
روش زندگی آیتالله سیدرضا صدر در این بود که به تمام نکات تربیتی ائمه و بزرگان دین توجه کرده و آن را در زندگی خود پیاده کند. به عنوان مثال زمانی که ایشان از قم به تهران آمد، منزل مسکونی در تهران نداشت. عدهای از تجار علاقهمند قصد داشتند که خانهای را برای سکونت ایشان و خانواده تهیه کنند. آیتالله صدر با تاکید بسیار گفتند که از وجوهات چیزی قبول نمیکنند. تا اینکه آن تجار از سرمایه شخصی خود و نه از وجوهات منزلی را در میدان امام حسین خریداری کرده و به ایشان هدیه کردند. آیتالله صدر در قم هم منزل مسکونی نداشته و در خانه پدرشان زندگی میکردند. حتی میراثی که از آیتالله سیدصدرالدین صدر رسیده بود نیز چیزی قبول نکرده و همه را به خواهران خود بخشیدند. شما زندگی شخصی این استاد برجسته حوزههای علمیه قم و تهران را ندیدهاید من دیده بودم. منزل مسکونی ایشان در قم یک خانه استیجاری تقریبا کلنگی در کوچه ارگ در خیابان ارم قم بود. آیتالله صدر به قدری عفیفالنفس بود که از مظاهر زندگی هیچ نداشت و میشود گفت در زحمت بود. این در صورتی است که او آقازاده و پسر بزرگ آقا سیدصدرالدین صدر بود. امام موسی صدر و بسیاری از بزرگان فعلی حوزه قم در محضر ایشان درس خوانده بودند و کسی مثل شهید آیتالله صدوقی از ارادتمندان او بود، اما سطح زندگی ایشان پایین و دستشان تنگ بود.
از جریان زندگی آیتالله سیدرضا صدر معلوم میشود که نمیخواستند به آفت روزگار گرفتار شوند. من به عنوان فامیل نزدیک از ایشان بسیار آموختم. آموختم که انسان میتواند با عقیدهاش زندگی کند و این از آموزههای حضرت سیدالشهداست.
نکته دیگری که باید حتما بیان کنم این است که آیتالله صدر با وجود زندگی سخت خود، قائل به دریافت حق التالیف برای انتشار کتابهایشان نبودند و از ناشران و یا کتابفروشها پول نمیگرفتند.
آیتالله سیدرضا صدر کتاب دیگری هم درباره عاشورا دارد که ترجمه کتاب «بانوی کربلا» تالیف عایشه بنت الشاطی است. درباره ماجرای انتخاب این کتاب برای ترجمه، نکته خاصی به شما گفته بودند؟
مرحوم آقای صدر درباره چگونگی ترجمه این کتاب به من گفتند که در سفری به لبنان با این کتاب آشنا شده و به علت خوب و علمی بودن دست به ترجمه آن زدند. گویا ترجمه را نیز در همان لبنان و در شهر نبطیه به سرانجام رساندند. این نکته در نسخه اصلی ترجمه با دست خود ایشان در انتهای کتاب نوشته شده است. استاد روزی به من گفتند که اینکه یک بانوی نویسنده اهل سنت درباره وقایع روز عاشورا کتابی به این خوبی بنویسند و وقایع را به نحو احسن نشان دهند، بسیار جالب توجه است و ما وظیفه داریم که آن را به جامعه خود معرفی کنیم. البته ایشان نقدهایی هم بر این کتاب داشتند که آن را در برخی پانویسهای کتاب درج کردهاند. چاپ نخست این کتاب در سالهای پیش از انقلاب صورت گرفت. من برای بازنشر این کتاب فقط منابعی را که نویسنده از آن بهره برده، اما در کتاب به آن اشاره نشده بود، پیدا کرده و به متن اصلی اضافه کردم.