حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات
دورانی در حوزه علمیه قم بود که به دلایلی به نوآوری و دانش روز و مقتضیات زمان توجه نمیشد و اگر طلبهای به پدیدههای جدید توجه داشت و حتی روزنامه و کتاب جدید میخواند، رفتاری نامطلوب به حساب میآمد.
در چنین فضای بستهای قشر عظیمی از روحانیون که دغدغه آموزش دینی داشتند با بسیاری از نوآوریها و اقتضائات زمان بیگانه بودند. البته شخصیتهای برجستهای که دانش بالایی داشتند و در عین حال در حوزه بودند، از چنین شرایطی رنج می بردند و رفع این پدیده به فداکاری و تن دادن به برچسب های ناروایی که ممکن بود زده شود، نیاز داشت. شخصیتی که از دانش و موقعیت خوب حوزوی برخوردار بود در چنین فضایی کمتر آسیب میدید.
امام موسی صدر از پیشگامان تحول و به نوعی رنسانس در حوزه علمیه قم بود. طلاب را تشویق به فراگیری دانش روز، تحصیل در دانشگاه، مطالعه کتاب و مجله و حضور در مراکز فعال کشور میکرد و از این جهت منشأ تحول بود. خود ایشان از پیشگامان حوزوی بود که در کنکور شرکت کرد و به دانشگاه رفت. ایشان در حوزه مجله راه اندازی و منتشر کرد و سعی کرد آنچه را که تشخیص میدهد برای ایجاد تحول و همگامی با مختصات زمان لازم است، انجام بدهد.
پس از فوت مرحوم شرف الدین پیشوای شیعیان وقت لبنان، ضرورری بود شخصیتی مثل ایشان به لبنان برود و زعامت شیعیان را به دست گیرد. اما در آن زمان جامعه شیعیان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی دچار مشکل بود و به همین نسبت هم سطح دانش و آگاهی بسیار پایین بود. امام موسی با حضور در لبنان، قدم اول را برای ایجاد تحول و دگرگونی و پالایش این جامعه عقب نگه داشته شده بر میدارد.
ایشان با مطالعه دقیق علل عقب افتادگی جامعه شیعیان لبنان به نتایجی می رسند و با واقعیات علمی و اجتماعی برای تحول آن برنامه ریزی میکنند و آن را به سطح بالایی به لحاظ سیاسی و دانش می رسانند. در کنار این برای اینکه جامعه از آرامش ویژه ای برخوردار باشد، برای زدودن تنش ها و درگیری های بین مذاهب مختلف برنامه ریزی می کنند و در مجامع آنها حاضر می شوند و آن ها را تحت تاثیر خود قرار می دهند. به طوری که مسیحیان ایشان را به عنوان مسیح تازه تولد یافته زمان خودشان تلقی می کنند و به همین نسبت در مجامع اهل سنت حضور پیدا می کنند و یک وفاق و صمیمیت و همدلی را در جامعه وقت لبنان ایجاد می کنند و در پرتو آن جامعه در مسیر ارتقا و آرامش و تحول گام بر می دارد. از شخصیت های برجسته شیعیان دعوت می کند تا از توانمندی ها و دانش ایشان برای بهره مندی جامعه شیعیان استفده می کردند. از مجامع علمی و تحقیقاتی شیعیان دعوت می کنند و مراکز دینی تاسیس میکنند و در آنجا حضور می یافتند. یعنی سعی میکنند هم سطح جامعه شیعیان را بالا ببرند و هم همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان داشته باشند.
یک جامعه فرسوده و عقب نگه داشته شده با خیلی از پدیده های فرهنگی بیگانه است ایشان در چنین فضایی و در عین حساسیت و توجه به جنبه های منفی و نوعا ولنگاری که می تواند در زمینه های هنری باشد، به ارزشهای فاخر و معنوی این پدیده نظر می کنند. لبنان در آن زمان کشوری از هر نظر متمایز با کشور های اسلامی تلقی می شد. بهترین مجلات و بهترین مراکز فرهنگی در لبنان وجود داشتند و شخصیت های برجسته فرهنگی یا در لبنان بودند یا به آنجا رفت وآمد داشتند.
فیروز خواننده ای بود که خودش و نوازندگانش از خانواده ای بودند که از هر جهت پاک و منزه و مورد قبول بودند. امام موسی سفری به مصر داشتند و همزمان فیروز و همراهان او نیز در مصر برنامه داشتند. امام موسی صدر به این خواننده پیامی می دهد که اگر می دانستم شما هم اینجا برنامه دارید، در برنامه شما حاضر می شدم. وقتی فیروز و همراهان با این پدیده مواجه می شود که شخصیت تراز اول جهان تشیع لبنان و شخصیتی که بین مسیحیان به عنوان مسیح زنده تلقی می شود و چنین پیام محبت آمیزی میدهد، آن ها داوطلبانه در حضور امام موسی صدر برنامه ای برگزار می کنند و در این برنامه یکی از ماندگار ترین و حماسی ترین و قوی ترین ترانه های مربوط به فلسطین را اجرا می کنند. ایشان با یک برخورد اثرگذار از یک خواننده مطرح کسی را می سازد که به نفع آرمان فلسطین و اسلام و تشیع سرودی می خواند و جهان را متحول کند.
ما در زمانی که در خارج از کشور علیه رژیم شاه تبلیغ می کردیم، رادیویی داشتیم به نام صدای روحانیت مبارز ایران و از سرود های اینچنینی استفاده می کردیم.
من افتخار دستبوسی و درک محضر امام موسی صدر را چندین مرتبه داشتم. در یکی از سفرهایی که به عراق داشتند، به شهید سیدمحمدباقر صدر سر می زدند و به ایشان امید داشتند و ایشان اگر حیات می داشت، با اندیشه های ناب و افکار بلندی که داشت نه تنها جامعه شیعه بلکه کل جهان را متحول می کرد. امام موسی صدر با امام خمینی هم در نجف ملاقات داشتند و با ایشان درددل و از دستاوردهای خود صحبت می کردند.
البته خاطرات زیبایی از شهید چمران دارم که وقتی امام موسی صدر را درک کرد، تمام وجودش را وقف ایشان کرد. یعنی ایشان را شخصیتی دانست که ارزش دارد انسان هر چه در وجود دارد صرف راه ایشان کند. مرحوم صادق طباطبایی تعریف می کرد وقتی ایشان برای دیدن من به آلمان آمدند، من را تشویق کردند که با مراکز هنری فاخر و آکادمی های علمی و تحقیقاتی موسیقی ارتباط برقرار کنم و سعی کنم از آنها بیاموزم؛ زیرا فلسفه ای در موسیقی است که می تواند انسان را به معنویت برساند.
تأسف می خوریم که اندیشه امام موسی صدر از جامعه اسلامی ما سلب شده است و از خداوند خواستاریم که شرایطی مهیا شود که هر چه زودتر مجددا از وجود ایشان و منش و تفکر ایشان بهره مند شویم.