سهیل اسعد، طلبه آرژانتینی میگوید: «امام صدر مسائل را با دقتی مطرح میکند که آدم میفهمد واجد تحلیل است. با سنی بهگونهای صحبت میکند و با مسیحی بهگونهای دیگر. در دانشگاه با یک خطاب میآید، در مسجد با خطابی دیگر. در کوچه و خیابان نوعی صحبت میکند و در دانشگاه نوع دیگر. این دقتها مشخص میکند که قدرت تحلیل او بالا است.»
امام موسی صدر در جایگاه روحانی شیعه همیشه درصدد معرفی اسلام و ارتقای سطح دینی مردم است. او در زمان حضور در ایران برای امر تبلیغ به برخی شهرها از جمله شهرهای شمالی کشور میرود. اما پس از هجرت به لبنان با توجه به ساختار فرقهای لبنان و وضعیت دینی شیعیان شیوهای خاص در امر معرفی اسلام و تشیع در پیش میگیرد. نتیجه تلاشهای چندین ساله او، هم ارتقای دینی شیعیان و هم همگرایی شیعیان با اهل سنت و مسیحیان است. او در معرفی دین چندان مورد توجه دیگر پیروان ادیان قرار میگیرد که بارها به مجامع دینی اهل سنت و مسیحیان دعوت میشود.
به مناسبت روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی در گفتوگویی کوتاه با شیخ سهیل اسعد، ویژگیها و شیوۀ تبلیغ امام موسی صدر را بررسی کردیم. شیخ سهیل اسعد، طلبه آرژانتيني جامعه المصطفي العالميه است كه در راه ترويج معارف ناب اسلامي و علوم اهل بيت عليهم السلام در ۲۵ كشور اسپانيايي زبان در امريكای جنوبي و اروپا اقدامات ارزشمندی داشته است. وی دارای دكترای تمدن اسلامي دانشگاه بيروت و دانش آموخته فلسفه و عرفان اسلامي از دانشگاه جامعه المصطفي است. گفتوگوی پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر با شیخ سهیل اسعد را در ادامه میخوانید.
به نظر شما که خود در امر تبلیغ دین تجربه دارید، یک مبلغ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
مبلغ باید ویژگیهای متعددی داشته باشد. یکی از آنها این است که عالم به اسلام ناب باشد؛ یعنی شرط اول تبلیغ این است که مبلغ، حامل معارف حقه اسلام باشد. چون به قول عربها: فاقد الشیء لایعطیه. کسی که فاقد چیزی باشد، نمیتواند آن را به دیگران منتقل کند و چون نقش مبلغ، انتقال معارف است، خودش باید دارا و حامل این معارف باشد. یعنی اولین شرط مبلغ، عالم بودن اوست. البته، منظور از عالم بودن این نیست که اگر کسی سی سال درس نخوانده باشد، نمیتواند تبلیغ کند. منظور این است که در همان مقدار که حامل علوم است باید تبلیغ کند. اما کسی که هیچ علمی یا معارفی نداشته باشد، نمیتواند تبلیغ کند.
دومین ویژگی در نظر من این است که مبلغ باید قدرت تحلیل معارف را داشته باشد. در واقع، مبلغ فقط ناقل علوم نیست. اینطور نیست که علوم را همانطور که خواندیم و یاد گرفتیم، منتقل کنیم. هنر مبلغ اینجاست که باید علوم را یاد بگیرد و با تحلیل صحیح این علوم را ترجمه کند: ترجمه فکری، ترجمه فرهنگی، ترجمه مفهومی. مبلغ باید این قدرت را داشته باشد که آن چیزهایی را منتقل کند که مورد نیاز جامعه خود و مخاطبینش است، آنهم با زبانی که مخاطبش میفهمد و با همان ابزاری که آن جامعه نیاز دارد. این اتفاق نیاز به تحلیل درست دارد. برای اینکه معارف با قالبهای مناسب، با زبان مناسب، در زمان مناسب و در مکان مناسب منتقل شود، نیامند تحلیل است. غیر از علمیت، مبلغ باید بصیرت، قدرت تحلیل، تفسیر و برداشت درست از علوم را داشته باشد.
ویژگی سوم، قدرت چینش علوم است. مجموعه علومی که مبلغ حامل آن است، باید با چینش منطقی و مناسب به دیگران ارائه شود که خود این هم هنر مهمی است. به این معنی که کار تبلیغ، بهصورت نظاممند تحقق پیدا کند. به این شکل که ما دین را متعددالأبعاد میشناسیم. در واقع، دین انبوهی از معلومات و اطلاعاتی است که باید با نظام خاصی ارائه شود. مبلغ باید این قدرت را داشته باشد که این علوم را با نظام منطقی و قابل استفاده و با چینش درست ارائه کند. گاهی اوقات، مجرد نقل و انتقال معارف، مؤثر نیست. اما چینش معارف به یک صورت وشکل خاص، اصل و علت تأثیر میشود.
مسئله چهارم، قدرت مبلغ بر جذب مخاطب است. گاهی مبلغ، حامل علوم است، تحلیل درستی هم از علوم دارد، چینش درستی هم دارد، اما قدرت جذب ندارد. قدرت جذب به این معناست که اگر شخصی در ارتباط با مردم و در ارتباطات اجتماعی قدرت نداشته باشد، طوری که با مردم بنشیند، صحبت و گفتوگو کند، مدارا کند، نمیتواند مبلغ موفقی باشد. به قول امروزیها، مبلغ به هوش اجتماعی نیاز دارد. یعنی آن فرد باید هنر ارتباط برقرار کردن با دیگران را داشته باشد.
امام موسی صدر واجد کدام یک از این ویژگیهاست؟
به نظرم اولین چیزی که در شخصیت و در شخص امام موسی صدر میبینیم این است که یک عالم کامل است؛ یعنی کسی است که وقتی قرآن را تفسیر میکند یا تحلیلی از دین و سیاست ارائه میکند یا از معنویت میگوید، مشخص است که از روی علم نظر میدهد. کسی نیست که چهار حدیث خوانده، کپی و جایگزین کرده و حرفی زده باشد. عالمی است که حامل اطلاعات و معلومات و علوم است.
دوم اینکه ایشان مسائل را با دقتی مطرح میکند که آدم میفهمد واجد تحلیل است. با سنی بهگونهای صحبت میکند و با مسیحی بهگونهای دیگر. در دانشگاه با یک خطاب میآید، در مسجد با خطابی دیگر. در کوچه و خیابان نوعی صحبت میکند و در دانشگاه نوع دیگر. این دقتها مشخص میکند که قدرت تحلیل او بالا است. در آن چینشی هم که عرض کردم، هنرمند است. به نظر من، اینها مهمترین ویژگیهای ایشان است که عامل اصلی موفقیتشان هم هست.
وجه تمایز امام صدر در امر تبلیغ را در مقایسه با دیگر روحانیون چه میدانید؟
ایشان چند وجه تمایز دارد. یکی که به نظرم مهمتر هم است، اینکه ایشان فهم عمیقی از اهمیت و جایگاه تبلیغ دارد. یعنی تبلیغ را دغدغه جدی ایشان میدانم. چیزی نبود که ایشان از روی سنتهای حاکم در حوزه به آن نگاه کند یا به این سبب که ایشان عمامه دارد، باید تبلیغ کند. اینطور نبود. ایشان در جایگاه انسان عالم، مشخص بود که تبلیغ، دغدغه جدی قلب اوست. یعنی درخصوص مسائل فرهنگی دلسوزی دارد. ایشان تبلیغ را مهمترین رسالت عالم دین معرفی میکند. حداقل در رفتار ایشان اینطور مشخص است.
وجه دوم تمایز این است که ایشان با برنامهریزی و مدیریت دقیق تبلیغ میکند. متأسفانه یکی از اشکالاتی که امروز در بعضی جاها داریم، این است که بدون برنامهریزی و مدیریت و بدون دقتهای لازم تبلیغ میکنیم. ایشان خیلی در انتخاب دقیق است. در انتخاب موضوع، انتخاب مخاطب، در تأثیرگذاری، در انتخاب زمان، در انتخاب مکان. دقت زیادی هم در مدیریت تبلیغ دارد. در چند سخنرانی که از ایشان شنیدم، تأکید زیادی داشتند و به دیگران هم میگفتند که اگر با مدیریت و با نظم جلو نروید، موفق نمیشوید. در حوزه مشکل جدی با این مسائل داریم.
وجه تمایز سوم این است که ایشان میدان تبلیغ را به همهجا گسترده است. اینطور نبود که مثل بعضیاز ما بگوید که تبلیغ یعنی منبر، تبلیغ یعنی مسجد. تبلیغ در جای خاصی است، میدان خاصی دارد، مرکز اسلامی و مصلا و نمازخانه دارد. ایشان تمام لبنان را به عرصۀ تبلیغ تبدیل میکند. در یکی از سخنرانیهای ایشان شنیدم که گفتند من سالی صدهزار کیلومتر با ماشینم میرفتم. اخیراً، در یکی از سخنرانیهایش شنیدم که به طلبهای میگفت که ماشینی در لنبان داشتم که سالی صدهزار کیلومتر با آن حرکت میکردم. کل لبنان دههزار کیلومتر مربع است، مثل ایران نیست که وقتی از تهران به مشهد میروید، باید هزارکیلومتر طی کنید. شما ظرف سه ساعت یا چهار ساعت میتوانید کل لبنان را از شمال تا جنوب بروید. ایشان کسی است که بیوقفه این کار را میکرد. اصلاً خسته نمیشد و فعالیتش بسیار بالا بود. صبح تا شب مشغول کار بود و این طرف و آن طرف میرفت. دریافته بود که تمام لبنان میدان تبلیغ است: چه دانشگاه، چه مسجد، چه با سنی، چه با شیعه، چه با مسیحیها، چه با کمونیستها، چه در مدارس و چه در آموزشگاه، چه در مراکز فرهنگی و علمی. این ویژگی مهم مبلغ است. مبلغ باید به تبلیغ اینگونه نگاه کند که همهجا و در هر زمان و هر مکانی جای تبلیغ است. یعنی شرط و شروط برای انتقال معارف و رساندن پیغام نگذارد. وجه تمایز بعدی این که ایشان کاملاً مردمی و اجتماعی است. با آنکه خودش شخصیتی مهم، چهره و مشهور است و در جامعه مطرح است، اما هیچ وقت ترابی بودن خود را فراموش نمیکند: مردمی بودن، با مردم بودن، در کوچه و خیابان سلام کردن، اینکه به مغازههای دوستان سر بزند یا در خانهها تبلیغ کند
به نظر میرسد که امام صدر در راه معرفی اسلام اصراری بر مسلمان و شیعه کردن غیر مسلمانان و غیر شیعیان ندارد. آیا شما هم با این رویکرد موافقید و فکر میکنید چرا امام چنین شیوه ای را در پیش گرفت؟
به نظر من آن چیزی که در امر تبلیغ درست است، اینکه مبلغ نباید با این فکر جلو رود که دیگران را مسلمان یا شیعه کند. اصل تبلیغ انتقال معارف و معرفی دین است. در کلام امام رضا(ع) آمده است:«عَلّمُ الناس محاسنَ کلامنا.» شما فقط تعلیم دهید، شما یاد دهید. یعنی اسلام را عرضه کنید:« فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا.» اگر مردم محاسن کلام ما، زیباییهای کلام ما، نور کلام ما را بدانند، خودشان از ما پیروی و تبعیت میکنند. اصل تبلیغ، رساندن پیغام است. وقتی شما پیغامی را به دیگران برسانید، دیگران مسئول هستند که آیا تبعیت کنند یا نه. مسئولیت اصلی پیامبران هدایت بشر بود، و فقط پیغام الهی را منتقل میکردند. اصل تحویل و تحول، یعنی اصل پذیرفتن دین و متحول شدن و قبول کردن، حق مخاطب است، مسئولیت مخاطب است، نه ما. از این جهت، ما فقط باید دین را ارائه دهیم، دیگران باید تصمیم بگیرند. اصل هم همین است. این کار فواید بسیاری برای ایشان دارد. مثلاً ایشان را رقیب خود نمیدانستند. ایشان فقط معارف الهی و حق را به دیگران منتقل میکرد. میگفت که بضاعت ما این است، شما فقط مطلع شوید، همینقدر. برای ادامه و استمرار کار هم همین روش مفید است. چون وقتی میخواهید دیگران را مسلمان کنید، کفار را مسلمان کنید، اهل کتاب را مسلمان کنید، یا سنی را شیعه کنید، نظامهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتهای دشمن مانع حرکت شما خواهند شد. یکی از اشکالهایی که داریم این است که وقتی شما بهطور شفاف میگویید که میخواهم دیگران را شیعه کنم، دیگران مانع میشوند و حرکت شما دیگر استمرار و ادامه پیدا نمیکند. به نظر من استراتژی ایشان مبنی بر اینکه نمیخواهیم دیگران را مسلمان کنیم، فقط میخواهیم اسلام را معرفی کنیم، آنهم با گفتوگو، سبب استمرار این حرکت شد.
به نظر شما چرا امام صدر محبوب مسیحیان و اهل سنت نیز بود؟
این اتفاق طبیعی است، زیرا روش ایشان اخلاقمدار است. آن چیزی که در زندگی ایشان، در رفتار ایشان و سبک کار ایشان حاکمیت دارد، اخلاق است. ما که از دیدن ایشان محروم بودیم، اما چیزی که از اینجا و آنجا شنیدهایم، چیزی که گفتهاند و چیزی که خواندیم، این است که ایشان هم مانند پیامبران الهی، اصل قدرتش از اخلاق بوده است. یعنی پیامبران با اخلاق خود قدرت متحول کردن جامعه را داشتند. اینکه قرآن بر اخلاق پیامبر تأکید دارد، به همین سبب بود. در روایات هم آمده علت اینکه پیامبر توانسته جامعه عرب را تبدیل به جامعه متمدن و معنوی کند، اخلاق او بوده است. در روایات آمده که نمیتوانید مردم را با پول قانع کنید. با سلطه و سیاست و دولت نمیتوانید، اما با اخلاق میتوانید. اخلاق مؤثرترین عنصر تأثیر در دیگران است. اخلاق ایشان هم محبوب بود. کسی که حامل ارزشهای انسانی باشد، محبوب انسانها میشود؛ کسی که به مصلحت انسانها نگاه میکند، محبوب انسانها میشود؛ کسی که به دیگران احترام میگذارد و با اخلاق نبوی و الهی رفتار میکند، محبوب انسانها میشود. ایشان حامل این ارزشهاست.
بسیار تکرار می شد که امام موسی صدر به کلیساها و مجامع اهل سنت برای سخنرانی های مذهبی دعوت می شد. خصوصا اینکه کشیشان و پدران کلیسا از سخنان معنوی امام صدر بسیار استقبال می کردند. بیان ایشان واجد چه ویژگیهایی بود که آنها نیز از آن بهره می بردند؟
به نظر من روش ایشان در تبلیغ بسیار دقیق است. ایشان هیچ وقت دنبال چالشها نمیرود، دنبال اختلافها نمیرود. ایشان از مشترکات استفاده میکند. مثلاً با سنیها درمورد خلافت و ولایت صحبت نمیکند. درباره پیامبر اکرم که محبوب سنیها هم هست، صحبت میکند، درباره قرآن صحبت میکند. در مقابل با مسیحیان درباره پیامبر اکرم صحبت نمیکند بلکه درباره پیامبران الهی و درباره عیسی صحبت میکند، درباره خدا صحبت میکند. پیدا کردن مشترکات بین اتباع ادیان و بین روحانیان مهم است. متأسفانه بعضی از ما در گفتوگو و ارتباط با دیگران ادیان، اشتباه میکنیم و مسائل اختلافی را مطرح میکنیم تا دیگران را قانع کنیم یا حداقل خودمان را توجیه کنیم. ایشان هیچ وقت دنبال قانع کردن دیگران نیست، دنبال توجیه کردن خودش هم نیست، بلکه به دنبال الفت بین ادیان است. دنبال این است که همه ادیان بفهمند خدایی هست که باید عبد او باشیم. دنبال این است که همه بفهمند مشترکات بین ادیان و مذاهب بیشتر از اختلافهایی است که وجود دارد. و البته، به نظر من، روش ایشان روش درستی است.