حجتالاسلام و المسلمین ابوذر بیدار از چهرههای فرهنگی معاصر و یکی از نیروهای سیاسی و مبارزاتی پیش از انقلاب اسلامی، اخیراً پس از تحمل یک دوره بیماری دارفانی را وداع گفته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، حجتالاسلام بیدار که از علاقه مندان امام موسی صدر بود پیش از این خاطرات خود را در مصاحبه با گروه تاریخ شفاهی موسسه بیان کرده بود. موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر درگذشت ایشان را به خانواده و دوستداران آن مرحوم تسلیت می گوید.
به مناسبت درگذشت مرحوم حجت الاسلام بیدار بخشی از خاطرات او درباره امام موسی صدر را در ادامه می خوانید.
با همه به زبان خودشان ارتباط برقرار می کرد
با حضور آقای صدر در لبنان، لبنانیها دیدند کسی را که میخواستند به دست آوردند، با جوانها جوان بود و به زبان خودشان صحبت میکرد، با پیرها همینطور، با فرهنگ خودشان ارتباط برقرار میکرد. با مسیحی ارتباط داشت با سنیها هم مرتبط بود، میگفت شما مسلمانید، ما هم مسلمانیم. به طهارت اهل کتاب اعتقاد داشت، معتقد بود میشود با آنها مراوده داشت و با آنها غذا خورد.
روحانی به تمام معنا مطلع و به روز بود. با عربها به خوبی عربی صحبت میکرد و با غیرعربها هم به راحتی ارتباط میگرفت. در سیاست آگاه بود، مسائل اختلافی دنیای عرب را حل میکرد، برای حل اختلافات رفت و آمدهای زیادی میکرد.
نامه نگاری با امام صدر و پاسخ ایشان به انتقادهای تند
بنده مکاتباتی با امام موسی صدر داشتم و ایشان هم جواب ما را همیشه با احترام و بزرگواری میداد. حتی در مواقعی که انتقاد تندی هم میکردیم. یادم هست بعد از ملاقات ایشان با شاه در سال ۱۳۵۰شمسی من به ایشان نامهای اعتراضی نوشتم و اسائۀ ادب کردم. با اینکه نامه من خیلی تند بود ولی با آرامش جوابم را دادند و قانعم کردند.
اتفاقاً یکبار نامهای را برای مرحوم حاج آقا حسن سعید(چهلستونی) فرستادند که نسخهای از آن را به من هم دادند. در آنجا توضیح دادند که فعالیتهای ایشان تحت کنترل سفارت ایران است و مرتب گزارشهایی برای ایران میفرستند و محدودیتهایی برای فعالیت هست، لذا از دوستان خواسته بودند معذوراتشان را به آقایان بگوییم. میگفت: «لبنان در خاورمیانه منطقۀ حساسی است و شاه هم برای سفارتش خرج میکند. وضع خیلی حساس شده» میگفت:« من اصلاً به شاه اهمیت نمیدهم، روابط ما صرفاً دیپلماتیک است.» معنایش این بود که بابا انصاف داشته باشید. چون در ایران گروهی بی محابا به آقای صدر انتقاد میکردند البته من جوابم را از خودشان گرفته بودم. و به ایشان هم گفتم من تمام قد مدافع شما هستم.
همچنین در نامهای پیشنهاداتی برایشان فرستادم از جمله راجع به وضع پوشش زنان شیعۀ لبنان. در پاسخ نوشتند: «پیشنهاد شما به این زودی عملی نمیشود. و باید آرام آرام پیش رفت. اینجا شیعیان اکثراً بیکار و فقیر هستند و کارهای پستی در اختیار دارند، من باید اول اینجا را متحول کنم.» در نامۀ دیگری به من پاسخ دادند: «محیط من جدید و حساس است و باید اقدامات با مطالعۀ کافی و به تدریج صورت گیرد.» به هرحال آقای صدر مردی دقیق و همه جانبه نگر بودند.