سالم مشکور مینویسد: در کنفرانس اخیر که در مورد اندیشه امام صدر در عرصه مقاومت در بیروت برگزار شد، حضور ایران (پیام آقای خزاری که به نمایندگی از وی قرائت شد و مشارکت یکی از محققین ایرانی) مانع نشد تا این سؤال کلیدی که در ذهن کسانی که در پیگیر سرنوشت امام صدر وجود داشت، مطرح نگردد و سؤال این است: مسئولیت ایران در این مسأله کجا است؟
منظور من مسئولیت ایران در ربودن امام صدر نیست، گرچه برخی از تحلیلها بیشتر انگشت اتهام را متوجه بعضی از ایرانیانی میکند که در دهه هفتاد در لبنان بودند و در جبهه مقابل صدر فعالیت میکردند و پس از پیروزی انقلاب ایران از رموز انقلاب شدند. این تحلیلها، اما به هیچ سندی تکیه ندارد جز این مقوله که «چه کسی سود میبرد؟» و طرح این مقوله نامهای زیادی را متهم میکند. اما میدانیم این چیزی است که رژیم لیبی برای تشتت وضع و دور کردن مسئولیت از خویش آنرا تبلیغ و مطرح میکند.
منظور ما در اینجا مسئولیت ایران در روشن ساختن سرنوشت امام صدر است. اما آنچه که بسیار عجیب است این است که حکومتی در ایران به دست روحانیون شیعه تشکیل شود و دو دهه از عمر آن بگذرد، اما تاکنون هیچ تحرک رسمی جدی در جهت روشن ساختن ابهامات ربودن یکی از رهبران شیعه مشاهده نگردد. و این در حالی است که شخص مورد نظر علاوه بر داشتن ملیت ایرانی، مردی روحانی و سیاسی است که به حوزه علمیه قم وابسته است و از آنجا به جنوب لبنان رفته است.
شاید ادامه بیاعتنایی ایران به این قضیه نشان دهنده استمرار قدرت یک جریان رسمی نزدیک به رهبری لیبی در درون حکومت ایران است که از باز شدن پرونده صدر جلوگیری میکند. بلکه شاید بتوان گفت در گذشته هم از فعالیتهای وی در لبنان ناراضی بوده است. همزمان با پایان حکومت شاه و برپایی نظام اسلامی دو خط متباین در عرصه سیاست رسمی ایران در ارتباط با قضیه امام صدر خودنمایی میکند. خط اول که مؤید امام صدر است و هسته آن شخصیتهای سیاسی است که دورهای را در لبنان گذراندهاند و با صدر و مؤسسات او همکاری داشته بلکه بعضی از آنها در تأسیس برخی از این مؤسسات مشارکت کردهاند همانند مصطفی چمران، و مهدی بازرگان، اولین نخست وزیر ایران در دوره جمهوری اسلامی، و اولین وزیر خارجه او، صادق قطبزاده که بیشتر آنها از اعضای نهضت آزادی هستند.
جریان دیگر متشکل است از کسانی که در طول دوران اقامت خود در لبنان با سازمان فتح ارتباط تنگاتنگی داشته و لذا از مخالفان امام صدر بودهاند. از چهرههای برجسته این گروه میتوان به شیخ محمد منتظری، فرزند جانشین سابق امام خمینی، شیخ حسین علی منتظری اشاره کرد که در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی ترور شد، همچنین جلالالدین فارسی، و محمد صالح حسینی که بعداً در لبنان ترور شد نیز جزو این گروه به حساب میآید.
دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان تلاش کرد تا در یک سری اقدامات از دولت لیبی روشن شدن قضیه غیبت امام صدر را مطالبه کند، اما این تلاشها با برخورد تند خط مهدی منتظری مواجه شده به این بهانه که گروه بازرگان میخواهند میان ایران و لیبی که یک کشور انقلابی مخالف آمریکا است تنش ایجاد کنند. در همین زمان بود که آقای عبدالسلام جلود نخست وزیر لیبی برای یک دیدار رسمی وارد تهران شد.
در این هنگام اعضای نهضت آزادی و طرفداران آن تظاهراتی را در مقابل هتل استقلال، محل اقامت جلود، برپا کردند و از حکومت لیبی خواستار آزادی امام صدر شدند. در جریان این دیدار آقای جلود همراه با محمد منتظری و برخی دیگر از طرفداران لیبی با امام خمینی ملاقات کرد که در این ملاقات جلود آمادگی لیبی را برای تشکیل یک کمیته مشترک لیبیایی ایرانی، برای روشن شدن سرنوشت صدر اعلام کرد اما قضیه به همین جا ختم شد و از آن روز تا کنون هیچکش چیزی در مورد کمیته مذکور نشنید. سفارت لیبی در ایران با تحرکی بیش از یک سفارت معمولی فعالیت میکرد و آقای سعد مجبر در ترکیب حکومت دارای نفوذ زیادی بود و این نفوذ علیرغم مخالفت دولت موقت بازرگان از طریق خط لیبی اعمال میشد تا جائیکه گاهی این اختلافات به برخورد میکشید.
در همان زمان لیبی طی نامهای از نزدیکان خود دعوت کرد تا از آن کشور دیدن کنند و آن زمان خبر میدادند که لیبی هواپیمای ویژهای را جهل انتقال آنها فرستاد، اما بازرگان طی دستوری از خروج آنها جلوگیری کرد به این دلیل که آنها اقدامات رسمی و قانونی فرودگاه را به عمل نیاوردهاند. هیأت مزبور در فرودگاه دست به اعتصاب زدند و در جمع آنان محمد منتظری (که در آن هنگام به رینگو ملقب بود) و محمد آیت و جلال الدین فارسی سخنرانیهای حماسی و آتشینی ایراد کردند و پس از آن سفیر لیبی سخنانی ایراد کرد که خارج از حدود صلاحیت سیاسی یک سفیر به حساب میآمد. از آنجا که رفتارهای محمد منتظری تکرار میشد و به طور مکرر قانون شکنی میکرد دادستان کل انقلاب اسلامی وقت آقای شیخ آذری قمی دستور دستگیری او را صادر کرد، که در پی این دستور پدر محمد منتظری اعلام کرد که او به دلیل شکنجههایی که در هنگام دستگیری در زمان شاه تحمل کرده دچار مشکل روانی شده است.
اما کشمکش میان طرفداران صدر و حامیان لیبی به سقوط دولت موقت، و تسلط تندروهای خط منتظری بر بسیاری از نقاط حساس حکومت منجر شد. و این رویکرد خصوصاً پس از برکناری ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری و سقوط آخرین سنگرهای کسانی که «لیبرالها» خوانده میشدند، قویتر گردید. در این مرحله دخالت لیبی در ایران روبه افزایش گذاشت تا جائیکه آن کشور در عرصه منطقهای ایران خصوصاً روابط با معارضین عراقی، دخالت میکرد. هماهنگی میان سفارت لیبی با دفتر جنبشهای آزادیبخش در سپاه پاسداران که مسئول روابط ایران با احزاب و سازمانهای خارجی بود به بیتوجهی و دوری از سازمانهای اسلامی معارض عراقی و جهت دادن حمایتها به سوی گروههایی شد که توسط سفارت لیبی معرفی شده بودند.
یکی از این گروهها گروه ایاد سعید ثابت بود که کمکهای مالی و لجستیکی زیادی از ایران دریافت کرد ولی در نهایت به صفوف رژیم عراق پیوست. از این زمان بود که پرونده امام صدر به بوته فراموشی سپرده شد به خصوص اینکه ایران درگیر جنگ با عراق شد و گرفتار مسائل مختلف این جنگ گردید، و برای شکست تلاشهای عراق در جهت جلوه دادن این جنگ به عنوان جنگی میان ایران و اعراب به حمایتهای سیاسی لیبی نیازمند بود. از طرفی با توجه به تحریم تسلیحاتی ایران، این کشور به حمایت لجستیکی و سلاحهای لیبی خصوصاً موشکهای دور برد زمین به زمین که در جنگ شهرهای ایران و عراق استفاده میشد، نیاز داشت. این جنگ در سال ۱۹۸۸ پایان یافت و نیاز ایران به لیبی منتفی شد اما این رفع نیاز هم موجب نگردید تا پیگیری پرونده صدر از سر گرفته شود.
مهمتر از اینکه برخی از بزرگان حکومت کنونی ایران با امام صدر رابطه فامیلی دارند مثلاً همسر آقای خاتمی، رئیس جمهور، خواهرزاده صدر است، و معاون خاورمیانه وزیر امور خارجه، آقای محمد صدر، برادرزاده آقای صدر است و لذا این روابط میتواند انگیزهای قوی ایجاد کند تا ایران در جهت فعال کردن پرونده امام صدر و تعیین سرنوشت وی اقدام نماید. البته ورود ایران به این عرصه لازم نیست با ایجاد دشمنی با لیبی باشد بلکه این کشور میتواند دوستانه و از خاستگاه روابط عمیق دو جانبه وارد تعامل با رئیس جمهور لیبی گردد و با نوعی مدیریت خاص به گونه عمل کند که اگر امام صدر در قید حیات است او را آزاد سازند و گرنه فقط سرنوشت او روشن شود.
آقای جلال الدین فارسی سیاستمدار ایرانی طرفدار لیبی در کتاب خود به نام «زوایای تاریک» میگوید: «امانت حکم میکند که بگویم به نظر من سید موسی صدر از لیبی خارج نشده است» تحولات ماههای اخیر نشان داد که قضیه امام صدر مسألهای نیست که فراموش شود. این قضیه شبیه گوی یخی است که به تدریج بزرگتر میشود و موجب سردی شدید در روابط لیبی با لبنان و شاید با دیگر کشورها خواهد شد. لذا نقش ایران در واقع صداقت ایران در سطح منطقه را نشان خواهد داد.