شریف لکزایی گفت: «تحمل مخالف هم میتواند وصفی از اعتدال باشد که در وجدان انسان نهادی شده است. امام صدر از این حیث با اندیشههای مخالف خویش مناسبات صمیمانه و دوستانهای برقرار میکرد.»
به گزارش روابط عمومی موسسه امام موسی صدر، همایش بین المللی «گفتوگوهای فرهنگی ایران و جهان عرب در عرصه اعتدال و عقلانیت»، دوم و سوم بهمن ماه در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم برگزار شد. این همایش در چند کمیسیون تخصصی متفاوت برگزار شد که کمیسیون «اعتدال و عقلانیت در اندیشه و عمل اندیشمندان اسلامی» یکی از آنها بود.
شریف لکزایی، استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی از اساتید شرکت کننده در کمیسیون «اعتدال و عقلانیت در اندیشه و عمل اندیشمندان اسلامی» به بررسی موضوع اعتدال در اندیشه امام موسی صدر پرداخت. متن سخنان وی در این کمیسیون را در ادامه میخوانید.
اعتدال در اندیشه و عمل امام موسی صدر
از دیرگاه اعتدال یکی از مسائل اصلی فلسفه سیاسی بوده است. ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوس به تفصیل آن را به عنوان یک فضیلت مورد بحث قرار داده است. فیلسوفان مسلمان نیز به تبع به بحث در این زمینه پرداختهاند و البته این موضوع همچنان در کانون توجه اندیشمندان مسلمان است. چه این که از سال 1392 با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران اعتدال وارد گفتمان سیاسی روز ایران شد. با این حال آنچه مورد نظر است صرفاً مباحث نظری این بحث نیست که به نظر همچنان نیازمند بحث و گفتوگو است.
در این جا به اندیشه و عمل امام سید موسی صدر به عنوان یک فیلسوف و فعال سیاسی نظری میافکنیم تا ببینیم تلفیق نظر و عمل در نزد این متفکر جهان اسلام در موضوعی مانند اعتدال چگونه به هم پیوند خورده است. ایشان از جمله صاحب نظرانی است که اندیشهاش با عمل پیوند یافته است و به نظر میتواند نمونه و الگوی مناسبی برای موضوع اعتدال باشد. بنابراین ضمن پرسش و گفتوگو از مسأله اعتدال در اندیشه امام موسی صدر، به عملکرد وی نیز میتوان نظری افکند و ابعادی از عمل وی را که با اعتدال مرتبط است روشن ساخت.
مدعای ما این است که به نظر آنچه توانسته به فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان مساعدت نماید عمل بر اساس اندیشه اعتدال در جامعه پیچیده و چند فرهنگی لبنان بوده است. بر این اساس است که شاهد حضور صدر در میان بافتهای فرهنگی متفاوت در جامعه لبنان هستیم.
تصور نگارنده این است که امام موسی صدر در پی خلق و نهادی سازی ابعادی از وجود انسان است تا در پی آن انسان و جامعه معتدل در لبنان متکثر بروز و ظهور یابد.
به اختصار، اعتدال از نظر صدر «میانه روی» است. در این نظر، منادیان و «اعتدال گرایان» کسانی هستند که از مبارزه و پیکار محرومان و ستمدیدگان در داخل جوامع اسلامی تصویر درستی به دست میدهند و شائبه تندروی و الحاد را از آن میزدایند.
امام موسی صدر در جایی دیگر نیز بر این نظر است که «اعتدال حاصل درک وضعیت دیگران است و باعث میشود که انسان درد دیگران را درد خود بداند.»
آنچه در دو برداشت پیش گفته از اعتدال در کلام صدر جاری شده اشارهای است به دو مفهوم عِدل و عَدل که نگاه مفهومی امام موسی صدرا از اعتدال را توضیح میدهد.
«عِدل» به معنای میانه روی است که در برداشت نخست کلام صدر به آن تصریح شد. عِدل به نوعی در برابری، توازن، برابری دو کفه ترازو و مواردی از این دست معنا مییابد. شاید بتوان گفت اشاره به «امت وسط» بودن نیز با این معنای از اعتدال هماهنگ است.
«عَدل» به معنای نشاندن هر چیز در جای خود است. این معنای از اعتدال، همبستگی اجتماعی را به دنبال دارد و همان معنای دومی است که امام موسی صدر از اعتدال مطرح میکند که ما باید به درک وضعیت دیگران بپردازیم و درد آنان را درد خود بپنداریم. این برداشت به معنای آن است که اشیای هستی باید از یک پیوستگی برخوردار باشند. بنابراین اعتدال در جایی است که اشیای پیرامونمان در مرحله نخست با همدیگر پیوستگی داشته باشند. در نتیجه این معنای از اعتدال به اجتماع سرایت مییابد که در آن همبستگی و پیوستگی جامعه را در پی دارد. بر این اساس، فضای اجتماعی ما نیز باید برخوردار از اعتدال به معنای همبستگی و فهم درد وضعیت دیگران همراه باشد. چنین جامعهای واجد اعتدال است.
این برداشت از عدالت که متخذ از روایتی از رسول خدا(ص) است، در بیت معروف شاعر پارسی گوی ایرانی، سعدی شیرازی نیز به همین معنا اشاره شده است؛ آنجا که میگوید:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این گونه برداشت از اعتدال، برخوردار از این نوع نگاه هم هست که باید پشتوانه عقلی داشته باشد. درواقع حکمت و فلسفه این نوع از اعتدال را پشتیبانی میکند؛ چنان که در فلسفه سیاسی نیز این بحث مطرح است. بنابراین میتوان گفت که صدر با پشتوانه عقلی فلسفی به تبیین اعتدال میپردازد و بدون این که به بیان فنی مسائل فلسفی در موضوع اعتدال بپردازد و وارد بحثهای فنی فلسفی بشود بحث مفهومی خود را مطرح میکند.
چنان که روشن است، صدر به مثاله یک حکیم به بحث میپردازد و بر آن است انسان و جامعه را به نقطه اتصال اعتدال نزدیک سازد.
صدر به دنبال پیوستگی و همبستگی جامعه است که هویت جدیدی از آن تولید شود. هویتی که در عین کثرت، در پی وحدت است. افزون بر این که یکی از نتایج اعتدال حکومت عقل است.
لازم است به این نکته اشاره کنم همچنان که اعتدال، همبستگی را در پی دارد، با این وجود اعتدال در کثرت معنا مییابد؛ آنجا که سویهها و اطراف دیگری نیز برای انتخاب وجود دارد؛ در نتیجه بدون وجود کثرتها نمیتوان از اعتدال سخن گفت. از این رو بخشی از آنچه در اعتدال مورد تأکید است بر میانه روی و عدم ورود به جنبههایی از افراط و تفریط تأکید دارد که ابعاد ناصحیح برای درک وضعیت اجتماعی به شمار میرود.
بنابراین در این نگاه، تحمل مخالف هم میتواند وصفی از اعتدال باشد که در وجدان انسان نهادی شده است. صدر از این حیث با اندیشههای مخالف خویش مناسبات صمیمانه و دوستانهای برقرار میکرد. او اندیشهها و دیدگاهها و افکار دیگران را مطالعه میکرد و با آنها آشنا میشد. به ویژه این آشنایی با اندیشههای «دیگری» با حضور عملی و فیزیکی در مجالس آنان نیز توأم بود و به رفاقت میانجامید. درواقع ایشان در برابر مخالف خود به لحاظ نظری و عملی با گشودگی و از روی اعتدال و عقلانیت رفتار میکرد.
تأکید ایشان بر پذیرش تفاوتها، همزیستی مسالمتآمیز، همبستگی اجتماعی و تأکید بر مشترکات انسانی، بین مذهبی و بین دینی مؤلفههایی است که صدر با تأکید بر آنها تلاش کرده است به تحقق و ایجاد اعتدال در جامعه لبنانی اقدام کند.
در این میان تأکید ایشان بر گفتوگو البته اهمیت بیشتری دارد. در این زمینه میگوید: «گفتوگو تنها راه ماست. راه این همبستگی، گفتوگویی است که قطعاً به تفاهم و نزدیکی و وحدت میانجامد. و گمان میکنم برای همبستگی راهی جز گفتوگو و تفاهم نماند.» گمان میکنم بتوان گفت که گفتوگو تنها راه رسیدن به اعتدال و عقلانیت است. ایشان البته الزامات گفت و شنود را هم ذکر میکند که عبارتند از: آزادی، امنیت، احترام متقابل، اعتماد و اطمینان متقابل.