مهدی مهریزی گفت: «یکی از مهمترین ادله بر صحت نظریه امام موسی صدر بر این است که دین باید بتواند انسانها را اقناع کند و خداوند در آیات الهی بارها تاکید کرده که دوست ندارد انسانها چشم و گوش بسته عمل کنند.»
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر، سی و پنجمین نشست از سلسله درسگفتارهای موسسه با موضوع «رابطه دین و انسان در اندیشه و عمل امام موسی صدر» عصر دوشنبه سوم آبان با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی برگزار شد.
حجتالاسلام مهریزی در ابتدای سخنرانی موضوع این نشست را وامگرفته از کتاب «ادیان در خدمت انسان» عنوان کرد. مشروح سخنان وی را در ادامه میخوانید:
اصالت انسان در اندیشه امام صدر
دین مجموعهآموزههایی است که پیامبران از جانب خداوند آوردهاند. بنابراین حدفاصل میان خدا و انسان هستند. حال ما میخواهیم رابطه این آموزهها را با انسان بررسی کنیم. نسبت میان این دو چیست؟ آیا تقابل است؟ به عبارتی همانطور که در دوران مدرن مطرح شده آیا انسان برای بهرهبرداری از تمام ظرفیتهای خود باید مقوله دین را به کناری بگذارد؟ یا اینکه این رابطه تعامل است؟
اگر رابطه بین انسان و دین تعاملی باشد سه حالت متصور میشود: «هر دو مقوله اصل باشند»، «دین فرع باشد و انسان اصل» و یا اینکه «انسان فرع باشد و دین اصل». در تعبیر «ادیان در خدمت انسان» بین دین و انسان یک رابطه تعاملی برقرار است که در این رابطه انسان اصل است و دین فرع. با این اوصاف عموم عالمان دینی و شیعی بر این عقیده هستند که دین اصل است و انسان باید همه هستی خود را برای دین بگذارد. به عبارتی دین مقصود ذاتی است و انسان فرع بر آن است.
از سخنرانی امام موسی صدر در کلیسای کبوشیین بیروت این نکته مشخص میشود که ایشان اصالت را برای انسان قائل است. در این سخنرانی امام بیان میکند که دین میخواهد به انسان خدمت کند. به باور وی ادیان یکی بوده و جنگ و مقابله با ظالمان را لازم میشمردند، اما ظالمان که این وضعیت را دیدند در ادیان رخنه کرده و تفرقهها را پایهریزی کردند. ادیان یکی بودند چرا که همه از ریشه مفهومی به نام «توحید» سربرآوردند.
قرآن، پایه اندیشههای امام صدر
امام موسی صدر درباره انسان و دین در چند کتاب خود از جمله «موسی الصدر والخطاب الانسانی»، «ادیان در خدمت انسان» و... به صورت کلی صحبت کرده است. اگر دین در خدمت انسان باشد میتوان به دنبال مستندات آن رفت و باید بررسی کرد که این نظریه چگونه از قرآن و احادیث استخراج میشود. به هر حال امام موسی صدر دینپژوهی است که اساس مطالعاتش بر پایه قرآن است.
در حوزه مطالعات دینی باید سه اصل را بررسی کرد: بر پایه قرآن باشد، اسلام را از اول بررسی کند نه از آخر و از اهداف دین شروع کند و جلو بیاید. یکی از ویژگیهای آثار و تفکرات امام موسی صدر تاکید بر قرآن و استفاده از آن است، بنابراین پایه نظریه امام نیز بر مبنای استنتاجی است که از نسبت دین و انسان در قرآن به دست میآید.
در قرآن ویژگیهایی برای انسان پیشبینی شده است: 1) انسان در منظومه خلقت یک تناسب خاصی دارد و در اصل مجموعه انسان متناسب است. 2) این موجود متناسب از ابزار ادراکی برخوردار است و میتواند درک کند. 3) این انسان با ابزاری که دارد قدرت تشخیص خوبیها و بدیها را دارد. 4) روح الهی همیشه در انسان وجود دارد و انرژیاش تمام نمیشود. وقتی تمام این موارد در انسان وجود داشته باشد موجود شریفی است.
ویژگیدیگر انسان «کرامت» است که بخش مهمی از آن اکتسابی است و بخشی از آن هم ذاتی. انسان وقتی تقوا داشته باشد، کرامت ذاتی میشود. انسان بدون واسطه مخلوق خداست، بنابراین اگر انسانها این رابطه را با خدا دارند بنابراین کریم هستند. بر اساس کرامت است که انسان به مقام خلیفةاللهی میرسد. خلافت الهی انسان بسیار مهم است و انسان باتقوا خلیفةالله میشود.
جهان برای انسان آفریده شده
قرآن کریم پیامبران را پیک خوانده است. واژگان «رسول» و «نبی» هر دو معنای پیک را دارند. همچنین قرآن برای گروهی از پیامبران و مردن نسبت برادری برقرار کرده است. حتی پیامبر اسلام نیز در قرآن با صفت «اب» نیز یاد شده است. بنابراین پیامبران قیومیت ندارند. نکته دیگر در این است که قرآن برای پیامبران تعابیر زمینی به کار میبرد. به عنوان مثال از زبان پیامبر اسلام آمده که «انا بشر مثلکم». بنابراین پیامبران نیز بشری هستند مانند دیگران و به لحاظ حالات انسانیشان متفاوتند. بر اساس همین حالات است که به عنوان مثال گاهی در قرآن خطاب به پیامبران حالت توبیخ دارد.
صفتهای پیامبر اسلام در قرآن نیز صفتهای ایجابی و سلبی است. به عنوان مثال در توصیف پیامبر داریم که «تو جبار نیستی» و یا «تو نمیتوانی دروغ بگویی». بنابراین قرآن نیز انبیا را بشر میداند و البته مسائلی مانند «رهبانیت» را نفی میکند. به تعبیر امام موسی صدر ادیان همه از یک ریشه بودند، اما از زمانی که تصمیم گرفتند بهجای انسان به خودشان بپردازند، اختلافها شروع شد. همچنین در قرآن نیز بارها اشاره شده که دین برای خدمت به انسان بنیان شده است. بر این اساس پیامبران نیامدند که اقامه قسط کنند، بلکه آمدهاند تا انسان را عادل و قائم به قسط کنند. مسئله دیگری که در قرآن بر آن تاکید شده این است که دین تکلفآور نبوده و باری بر گردن انسان نیست.
دین باید انسانها را اقناع کند
یکی از مهمترین ادله بر صحت نظریه امام موسی صدر بر این است که دین باید بتواند انسانها را اقناع کند. خداوند در آیات الهی بارها تاکید کرده که دوست ندارد انسانها چشم و گوش بسته عمل کنند. حتی زمانی که حضرت ابراهیم از خدا درخواست کرد تا چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد، خداوند از او پرسید که آیا ایمان نداری؟ حضرت جواب داد که دارم اما میخواهم مطمئن شوم تا دلم آرام بگیرد. در قرآن پیامبری که سوال میپرسد به عنوان پیامبر اولوالعظم تکریم میشود. بر این اساس نتیجه میگیریم پیامبران نیز انسان بودند و انسانی که این ویژگیها را دارد به مرحله خلافت میرسد. تمامی این مباحث نشان دهنده آن است که نظریه «ادیان در خدمت انسان» طرح شده از سوی امام موسی صدر ریشه در کلام خدا دارد.
بنابراین اگر انسان اصل است، چون تکثر دارد پس تکثر در دین نیز پذیرفته میشود. انسانها به دلیل نوع تفکرشان کثرت دارند، اما در مراحل بالاتر یعنی در توحید به وحدت میرسند. به عبارتی خداوند اگر عامل وحدت باشد، تکثر در دین نیز پذیرفته میشود.
اگر انسان اصل باشد منازعات مذهبی به شدت کاهش پیدا میکند. در این وضعیت دیگر دین نمیتواند ابزاری برای قدرت و هوس شود. البته یکسری بحثهایی در فقه داریم که با این نظریه همخوانی ندارد. یکی از این مباحث «جهاد ابتدایی» برای مسلمان کردن دیگر کشورهاست. مرحوم شیخ مهدی شمسالدین که دستپروده امام موسی صدر بود در توجیه تناقض نظریه امام با اصل «جهاد ابتدایی» گفت که مبنای این جهاد «عدوان» کافر است نه کفر او. به تعبیر شیخ مهدی شمسالدین از آیات قرآن متوجه میشویم که «عدوان» کافر محل جنگ است. به عبارتی مسلمان نمیرود با کسی بجنگد تا او را نیز مسلمان کند، چرا که در سوره مبارکه «تحریم» درج شده که با آنهایی که با شما نمیجنگند به نیکی برخورد کنید.
همچنین مباحثی چون «ارتداد» را نیز میتوان به عنوان یکی از چالشهای این نظریه مطرح و درباره آن بحث و بررسی کرد. البته با تمام این اوصاف نسبت خدا با انسان نیز بسیار مهم است که باید در جلسات دیگری درباره آن بحث کرد.