آیت الله شیخ علی احمدی میانجی معتقد بود که امام موسی صدر بعد از ریاست مجلس اعلای شیعیان هم اخلاق طلبگی را حفظ کرد.
بیست و یکم شهریور ماه برابر با سالروز درگذشت آیت الله شیخ علی احمدی میانجی، فقیه و مدرس اخلاق حوزه در سال 1379 است. به همین مناسبت نوشته او درباره امام موسی صدر را به نقل از کتاب «یادنامه امام موسی صدر» در ادامه می خوانید.
فضائلی بزرگ
مرحوم آقای صدر (رضوانالله تعال علیه)، مرحوم آقای سیدمحمد تقی خوانساری و مرحوم آقای حجت به آیات ثلاث معروف بودند. این سه، بعد از مرحوم آقای حائری حوزه قم را اداره میكردند. مرحوم آقای صدر معروف بود به حسن خلق و آقایی و بزرگواری. ایشان به سیاستمداری هم معروف بودند. ما آن موقع هنوز بچه بودیم و گاهی در نماز آقای صدر شركت میكردیم. وقتی كه آقای بروجردی در اوایل 1364ق وارد قم شد، آقای صدر محل نماز خود را كه در صحن بود به ایشان دادند. خودشان آن وقت رفتند و در مسجد موزه كه معروف است و الان آیینه كاری شده، اقامه نماز كردند. آقای صدر بعدها كم كم از جریان كل حوزه كنار كشیدند و خانه نشین شدند. ایشان مرد بسیار بزرگواری بودند.
اما آقای حاج آقا موسی صدر (واقعاً نمیدانیم كه بگوییم حفظهالله تعالی یا رضوانالله تعالی علیه؟). ما اول ایشان را تنها از دور زیارت میكردیم. ایشان و حاج آقاموسی زنجانی و حاج آقامهدی روحانی با یكدیگر همدرس و هم بحث بودند. بعدها ما با ایشان نزدیكتر شدیم و گاهی در مباحثات با هم بودیم. آقای صدر چه آن زمان و چه بعدها كه به لبنان رفتند، در اخلاق از افراد كمنظیر بودند. جهات اخلاقی كم نظیری در ایشان وجود داشت كه یكی از آنها تواضع ایشان بود. ایشان انسان بسیار متواضعی بود. حتی آن وقتی كه به اوج مرتبه ریاست رسیده بود، همان تواضع را حفظ كرده بود. در آخرین سفری كه به قم آمده بودند، در جلسهای كه به دیدنشان رفتیم، دیدم كه تقریباً همان حالت طلبگی قبل از ریاست را حفظ كردهاند. این ریاستها در ایشان هیچتأثیری نكرده بود.
به نظر من این یكی از فضایل بزرگ یك انسان است كه وقتی كه در دنیا قدری عظمت پیدا كرد، خودش را گم نكند و تغییر نكند. در روایت داریم كه اگر رفیق توبه قدرت و ریاست رسید و یك دهم آن محبت سابق خود راحفظ كرد، قدرش را بدانید. ایشان آنگونه كه ما دیدیم، اینطور بود. تواضع ایشان فوقالعاده بود. او در آخر همان جلسه فرمود: «كسی هست یك آبگوشتی به ما بدهد تا بنشینیم در یك جلسه كمی گپ بزنیم؟» بعد آیتالله زنجانی گفته بودند من آماده هستم و این جلسه در منزل ایشان برقرار گردید. در برخوردهایی هم كه با بنده داشتند نوعاً همینطور بود.
موضوعی كه من خیلی مهم میدانم و بر آن تأكید دارم، آن است كه بعد از اینكه به حسب ظاهر به اوج ریاست رسید، هیچ خلقش عوض نشد. حتی كسانی كه از ایران به لبنان میرفتند و ایشان را زیارت میكردند، همین را میگفتند. یكی از دوستان ما میگفت كه ما رفتیم آنجا و در مجلس اعلای شیعیان خدمتشان رسیدیم. ایشان تا ما را دید، با آنكه میهمانانی از كشیشها و اسقفها داشت، آمد پیش من و به قدری با محبت و عطوفت برخورد كرد كه مرا شرمنده كرد. این اخلاق ایشان بود.
از نظر فضل، به نظر بنده ایشان جزء ردیفهای اول حوزه بود. حتی یكی از دوستان ما كه با ایشان همدرس بود میگفت كه در درس یك اشكالی به ذهن من میرسید و دنبال جمله مناسبی میگشتم كه آن را بیان كنم، میدیدیم كه آقای صدر دارند همان اشكال را بیان میكنند. هم قلم ایشان خوب بود و هم خط ایشان. خوب، خداوند هم كمالات را جمع كرده بود در ایشان، قیافه خوبی داشتند و اخلاقشان هم خیلی خوب بود. ایشان از جمله استعدادهای بالا در حوزه بودند. واقعاً استعداد فوقالعادهای داشت و بدین معنا رفتن ایشان ضایعهای برای حوزه بود. ایشان از شاگردان مرحوم آقای داماد بود. جناب حاج آقا موسی زنجانی، حاج آقا مهدی روحانی، آقای آذری قمی و آقایی هم از شاگردان مرحوم داماد و همدرس آقای صدر بودند.
بعد از فوت مرحوم آقای شرفالدین، ایشان را به لبنان بردند و بر حسب آنچه ما شنیدیم، لبنانیها گفته بودند كه خداوند مرحوم آقای شرفالدین را برای ما جوان كرده و برگردانده است. ایشان با خدمتی كه به شیعیان لبنان كرد، آنها را عظمت داد. آن حالت استضعاف و ذلت را از آنها دور کرد. پیش از این مسافرت آخری كه كردند و طی آن ناپدید شدند، بعضیها به ایشان گفته بودند كه به این سفر نروید. اما آقای صدر اطمینان داشتند كه وقتی با آن بنده خدا روبه رو میشوند تا چشمشان به چشم او بیفتد او را عوض خواهند كرد. این مسئله ناپدید شدن ایشان واقعاً یكی از ضایعات بزرگی است كه بر شیعه وارد شد، نه فقط شیعیان لبنان بلكه كل شیعه. در آخر هم معلوم نشد كه سرنوشت ایشان چه شد؟ در لبنان حتی مسیحیها و غیرمسلمانها به ایشان علاقه و محبت داشتند.
آقای حاج آقا موسیصدر یكی از مؤسسین مجله مكتب اسلام بود.چند نفر بودند كه این مجله را تأسیس كردند: آقای موسی اردبیلی،آقای مكارم، آقای سبحانی، آقای محلاتی، حاجآقا موسیصدر وعدهای دیگر.آقای صدر با آن اخلاق و تواضعی كه داشت، حتی از من هم مقالهای گرفت. ایشان مقالهای را كه من نوشتم از من گرفت، آن هم با یك سعهصدر خاصی. البته مقاله ما هم مقاله خاصی نبود، اما به هر حال ایشان آن را درست و اصلاح كرده بود.
ایشان اگر تا به حال میبودند، حتماً آثار وجودیشان برای اسلام ومسلمین بسیار زیاد میبود.بعد از اینكه مفقود شدند، خدمت امام رضوانالله تعالی علیه صحبتی شده بود.آقای حاج سید مهدی روحانی اصرار میكرد به ایشان كه شما این قضیه را دنبال كنید. ایشان فرمودند كه من مسئله را دنبال میكنم. در نظرم است كه یك چنین عبارتی راهم فرمودند كه « ایشان مثل پسر من است» و چنین اظهار علاقهای به آقای صدر میكردند.
حاج آقا موسی صدر تدبیرشان، مدیریتشان، تدبرشان و سیاستشان خیلی فوقالعاده بود. ایشان لبنان را اداره میكرد. برخورد آقای صدر با كسانی كه مخالف ایشان بودند، برخوردی با كمال آقایی و مهربانی بود. در مقابل بدیهای مخالفین خوبی میكرد. برخورد ایشان اینگونه بود. پدر ایشان هم همینطور بود. از ایشان هم واقعاً كسی غیر از خوبی چیز دیگری ندید.»