حسین دهباشی، پژوهشگر و مستندساز
سخنِ درست و ناب و مشهوری است از معصوم علیه السلام که: «فرزندِ زمانه خویشتن باش!» و خب! چون نیک بنگریم، آقا موسی صدر، نه فقط فرزندِ زمانه خود که وجدان زمانه خویشتن بود. چونان بیرقی در دشتی سراسر ناامیدی و همچون ماهِ منیری در دریایی لبالب از ظلم و ظلمت و جهل و ترس و نامردمی و انسانگریزی!
همین است، روزگار که چنین تیره و تار میشود، هم آدمی گمتر میشود و هم نمادِ آدمیت که آقاموسی باشند و بیجهت نیست که هرچه میگردی کمتر مییابی و گرچه جهانی به فسوس و افسوس و فسانه، وسوسهات کند که گشتم نبود، نگرد نیست، ایشان از خیلی نزدیک و انگار از کنار گوشات به نرمی اما با قاطعیت و حکمت، زمزمه میکند که آنچه در این میانه یافت مینشود، منم! تو اما، نه فقط جسمم را، که جانم را بیاب که سرشار است از مهربانی و مهربانی و مهربانی حرفم را دریاب، که حاصلِ شورِ بیشعور همین داعش است و بس و اسلام محمد بن عبدالله (ص) آن دیگر است که عرب جاهلی بتواند در قلب مسجد سر روی زانوانت بگذارد و تو به خوش خلقی و زبان رحمانی حکمتاش بیاموزی و آدمیتاش را.
خودم را که بماند، راهم را مبادا گم کنی! برادرِ من، خواهرِ من! آنت آرزو است!