روز سی و یکم آگوست است، جمعیت بسیاری در مرکز شهر سبها SABHA گرد آمدهاند تا به سخنان معمر قذافی گوش بسپارند.
نویسنده: علیرضا تهرانی
هوا گرم است و جملات گرمتر. سخنران با حرارت و فریاد به سیاستهای آمریکا اعتراض میکند، از جامعه عرب و رهبران کشورهای اسلامی انتقاد مینماید، خود را امیرالمؤمنین مینامد و از موضع رهبر قاره آفریقا به همه رهنمود میدهد.
ناگهان موضوع صحبت را تغییر میدهد و برای اولین بار از امام موسی صدر یاد میکند: «و اما در مورد (امام) موسی صدر، دقیقاً یادم نیست سال ۸۱ بود یا ۸۲ که به لیبی آمد ما از ایشان و شخصیتهای دیگر دعوت کرده بودیم که در جشن استقلال لیبی شرکت کند. او دعوت ما را پذیرفت و به لیبی آمد و در اینجا با دو تن از همراهانش گم شد. آن دو خبرنگار بودند. آنها در لیبی گم شدند، نمیدانم چگونه؟ (امام) موسی صدر یکی از رهبران ممتاز لبنان و از رهبران مقاومت در برابر اشغالگران است. او کسی است که نیروهای مقاومت لبنانی را تأسیس کرد. او رفیق من است.
بارها او را ملاقات کردهام. او را برای شرکت در جشن استقلال دعوت کرده بودم که در اینجا گم شد. و این فاجعه است. اولاً به دلیل فقدان یکی از سمبلهای مقاومت ملی لبنان و فقدان یکی از رجال امت اسلامی و ثانیاً به سبب خسارتی که از فقدان یک انسان فعال و... او ناپدید شد، و نمیدانیم چگونه، حال هر چه بوده کسی به لیبی دعوت شده، آمده و در لیبی گم شده است. ما از همه میخواهیم کمک کنند تا از این اتهام تبرئه شویم. این قضیه ما را نگران کرده و فکر ما را مشغول کرده. و ما بدنام شدهایم. خصوصاً اینکه هیچ گونه سوء نیت و بدگمانی میان ما و او نبوده است.
چرا که او از یاران لیبی بوده است. و ما او را تأیید میکردیم و او در لیبی ناپدید شد. و ما متهم شدیم، بدنام شدیم. حالا اگر دشمنی و کدورتی بین ما بود، میشد لیبی را متهم کرد. اما این شخص دوستی برای لیبی بود، انسان انقلابی بسیار مهم بود. فقدان او، فقدان (امام) موسی صدر یک خسارت بزرگ است» این کلمات بسیار تعجب برانگیز است. زیرا بالاترین مقام لیبی پس از ۲۴ سال انکار، برای اولین بار به گم شدن و ناپدید شدن امام موسی صدر در لیبی و در طول سفری رسمی به دعوت دولت این کشور اعتراف میکند. آن هم دقیقاً در روز سی و یکم آگوست؛ سالگرد ربوده شدن امام صدر. معمر قذافی با بیان این کلمات دو سؤال مهم را در اذهان ایجاد میکند. سؤال اولنوع کلمات و ادبیات این سخنرانی از وقوع خبری جدید و یا کشف سندی تازه که عامل باز کردن و مطرح نمودن قضیه ربودن امام و تغییر موضعگیری قذافی پس از ۲۴ سال باشد، حکایت نمیکند. بنابراین مضمون این جملات، مضمونی قدیمی است و مطرح شدن آن در شرایط کنونی، به سبب کشفیات جدید نیست.
بلکه به علت اتخاذ سیاستهای جدید است. اطلاعاتی که قذافی در این سخنرانی ارائه میدهد باور و اطلاعاتی است که ۲۴ سال پیش هم داشته است. در کلام او چیز تازه یا حرف جدیدی به چشم نمیخورد. اما آنچه در این میانه تازه و جدید است، بیان رسمی واقعیتی قدیمی است که تاکنون از زبان هیچ یک از مقامات لیبیایی، چه در مذاکرات علنی و چه در دیدارهای خصوصی شنیده نشده است؛ واقعیتی که همواره از سوی شیعیان لبنان و خانواده امام مطرح میشده و لیبی نیز دائماً تکذیب میکرده است. مقامات لیبیایی دقیقاً از تاریخ ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۸ - که به دلیل فشارهای بین المللی مجبور به پاسخگویی شدند - تا چند روز پیش، ۳۱ آگوست یعنی ۹ شهریور امسال - همواره با قاطعیت تمام یک جمله کلیشهای و بخش نامه شده را اعلام میکردند که امام موسی صدر و دو همراهشان در تاریخ ۲۸ رمضان ۱۳۹۸ قمری مطابق با ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ میلادی با پرواز شماره ۸۸۱ آلیتالیا، طرابلس را به مقصد رم ترک کردهاند. حتی قذافی در طول این سالها در مذاکرات خصوصی با مقامات جمهوری اسلامی بارها و بارها این جمله کلیشهای را گفته است. خوب است تصریحات رسمی لیبی را در این سالها مرور کنیم.
تصریحات رسمی لیبی کاردار لیبی در لبنان روز ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۸ میلادی اعلام کرد که «امام موسی صدر و همراهانش عصر روز ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ میلادی با هواپیمای خطوط هوایی آلیتالیا به شماره ۸۸۱، طرابلس لیبی را به مقصد رم ترک گفته است». - عبدالسلام جلود، نخست وزیر لیبی در پاسخ به پیگیریهای الیاس سرکیس رئیس جمهور لبنان، در تاریخ ۱۳ سپتامبر ۱۹۷۸، عیناً جملات کاردار لیبی را تکرار کرد. - دولت لیبی در بیانیهای رسمی مورخ ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۸ نیز عیناً همان جملات را با اندکی تغییر بدین شرح تکرار نمود: «امام موسی صدر و همراهان او طرابلس غرب را در ساعت ۱۵/۸ غروب ۳۱ آگوست ۱۹۷۸ میلادی با پرواز شماره ۸۸۱ آلیتالیا به سمت رم ترک کرده است. - قذافی در دیدار با هیئت علمای لبنان در تاریخ بیست و یکم سپتامبر ۱۹۷۸ در دمشق، عیناً جملات بیانیه دولت لیبی را تکرار کرد. - روزنامه کیهان چاپ ایران مورخ بیست و پنجم آپریل ۱۹۷۹ مصاحبهای از جلود چاپ میکند که او باز هم همان موضع کلیشهای را مطرح میکند. - پس از آنکه دادستانی ایتالیا نتیجه تحقیقات کامل خود را در تاریخ ۷/۶/۱۹۷۹ مبنی بر اینکه امام و همراهانش با هیچ یک از پروازهای آلیتالیا طرابلس (لیبی) را ترک نکردهاند، منتشر ساخت دولت لیبی با تکرار ادعای کلیشهای خود خواستار تجدید نظر شد.
پافشاری دولت لیبی بر واقعی بودن داستان ساختگی مذکور - ترک لیبی با پرواز شماره ۸۸۱ آلیتالیا - علیرغم حکم دادستانی ایتالیا و حکم دستگاه قضایی لبنان مبنی بر نادرستی ادعای لیبی، تاکنون ادامه داشته است و اینک سخنرانی اخیر قذافی و اعتراف به ناپدید شدن امام صدر و همراهانشان در لیبی فصل جدیدی را در پرونده پیگیری سرنوشت امام صدر باز کرده است. سؤال این است که اگر دولت لیبی عامل اصلی ربودن امام صدر نیست، پس چرا این همه تناقض گویی کرده است؟ چرا داستان خروج امام با هواپیمای آلیتالیا را ساخته است و آن را اعلام کرده است؟ اگر دولت لیبی در ربودن امام دخیل نیست، چگونه روزی از خروج امام خبر میدهد و روز دیگر آن را نفی میکند و به ناپدید شدن امام در لیبی اعتراف میکند؟ اگر دولت لیبی در این آدم ربایی نقشی ندارد، چرا سه نفر لیبیایی را با پاسپورتهای امام و شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین به رم میفرستند و به نام این سه بزرگوار جا میزند. تمام اسنادی که دولت لیبی تا امروز ارائه میکرده، تماماً در پی ثابت کردن مسأله خروج امام از لیبی بوده است و امروز همه آنها را نادیده میگیرد و به گم شدن امام در لیبی اعتراف میکند.
اگر لیبی در این آدم ربایی مجرم نیست چرا این همه سند جعل کرده و سخنان متناقض گفته و با نگرانی و دستپاچگی این همه داستان ساخته و پرداخته است؟ و ۲۴ سال آن را تکرار کرده است؟ سوال دوم حال که دولت لیبی با اعلام ناپدید شدن امام صدر در لیبی بر کل اسناد و ادعاهای گذشته خود مبنی بر خروج امام از طرابلس به مقصد رم خط بطلان میکشد، و مواضع ۲۴ ساله خود را تکذیب میکند، چه نقشه و طرحی در سر دارد؟ این سؤال دوم است. لیبی دقیقاً از عواقب اعتراف به ناپدید شدن امام در لیبی، مطلع است. پس قطعاً خطوه یا ترفند جدیدی را در نظر گرفته است که با اجرای آن میتواند عواقب منفی مذکور را جبران کند و مفرّی برای رفع اتهام و تبرئه خود تعبیه نماید. نکته مهم اینجاست. آیا اعترافات اخیر با بیانیه وزارت دادگستری لیبی که هفته پیش منتشر شد ارتباط ندارد؟ وزارت دادگستری از همه بویژه برادران فلسطینی خواسته بود که اطلاعات خود درباره ربوده شدن امام صدر را به دولت لیبی ارائه دهند.
برای نخستین بار طی بیست سال اخیر وزارت خارجه ایران درباره امام موسی صدر رسماً اعلام موضع میکند و آقای دکتر محمد صدر، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در تاریخ پنجم سپتامبر ۲۰۰۲ مطابق با ۱۴ شهریور ماه در بیروت اعلام مینماید: «دولت لیبی مسوول روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر است و باید پاسخگو باشد. از آنجا که ایران، لیبی را مسوول ناپدید شدن امام صدر میداند، وارد بحث و مذاکره با آن کشور شده و این مذاکره ادامه دارد... ما منتظریم که مقامهای لیبی آخرین اطلاعات خود را در این باره در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دهند و تا زمانی که این اطلاعات به دست ایران نرسد، منتظر میمانیم تا سرانجام این قضیه روشن شود.» دکتر صدر درباره بیانیهای که به تازگی از سوی وزارت دادگستری لیبی منتشر شده، و از گروههای فلسطینی برای روشن شدن موضوع امام موسی صدر درخواست کمک کرده است میگوید: «این گونه اقدامات به خود دولت لیبی مربوط است. آنچه برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد این است که لیبی مسوول ناپدید شدن امام موسی صدر است و باید پاسخگوی این موضوع باشد.» سه ماه پیش بدون ذکر منبع در خبرها آمده بود که ابونضال در توطئه ربودن امام دست داشته است. آیا راه فرار لیبی برای تبرئه شدن از حادثه ترور ابونضال نمیگذرد.؟ آیا دعوت از برادران فلسطینی، زمینه سازی برای محکوم کردن گروه یا برخی چهرههای فلسطینی به عنوان مجرم این توطئه نیست؟ باید هوشیار بود. کافی است که به تاریخ مراجعه کنیم؛ میبینیم که ربوده شدن امام در لیبی در زمانی است که اختلافات میان ابونضال و دولت لیبی به اوج خود رسیده است و او در خارج لیبی از ترس ترور توسط عوامل لیبیایی خود را پنهان کرده است.
تمامی سیاسیون عرب، قذافی را مرد گفتارهای متناقض و اعمال غیرقابل پیش بینی میدانند. سخنان قذافی در سال ۱۹۸۴ «شیعه از مردمی که دائماً فقیر و حقیر بودهاند شکل گرفته. یعنی شیعه لبنان آدمهای محرومی هستند. تنگدستی و بدبختی آنها باعث شد که با اسرائیل هم پیمان بشوند. موسی صدری که از او سخن گفته میشود اولین هم پیمان اسرائیل است. به دستور شاه ایران، شاه او را برای رهبری شیعه منصوب کرده و صدر مطیع امر ساواک است. شیعه را مجبور کرده که با اسرائیل همکاری کنند». قذافی میافزاید: «شیعه جز فقر و سلاح چیزی دیگری نداشت. وقتی صدر ناپدید شد شیعه با نیروهای ملی لبنان متحد شد و پیروزی برای لبنان حاصل شد». اینها جملاتی است که قذافی در سال ۸۴ یعنی ۷ سال پس از ربودن امام و هنگامی که آمریکا و اسرائیل لبنان را اشغال کرده بودند برای توجیه ربودن امام صدر بیان کرده است. برای درک بیشتر دلایل ربودن امام و مسئولیت مستقیم لیبی، میتوان تصریحات سال ۸۴ قذافی را در کنار سخنان اخیر او و تجلیل و تحسین از امام قرار داد و با تأمل قرائت کرد. این دو کلام متناقض حکایت از احساس گناه گوینده و نگرانی او از آینده میکند.
عوامل زمینه ساز اعتراف لیبی ۱- با ربوده شدن امام صدر در نهم شهریور ماه ۱۳۵۷، گروهها و شخصیتها و دولتهای عربی و اسلامی اقدامات گوناگونی را آغاز کردند و دولت لیبی را برای آزادی امام و همراهان تحت فشار قرار دادند. وقوع حوادث گوناگون و برهم خوردن بسیاری از معادلات سیاسی و نظامی در منطقه، کشورهای عربی و اسلامی را با نگرانیها و اختلاف نظرهایی مواجه کرد که مالاً مسأله ربوده شدن امام صدر در لابلای آنها گم شد و یا مورد غفلت قرار گرفت. در هنگامه غفلتها و تجاهلها، تنها سه مرجع بالفعل یا بالقوه مسئولیت پیگیری سرنوشت ربوده شدگان مذکور را به عهده گرفته و یا ادامه دادهاند: خانواده امام و همراهان، دولت لبنان و دولت جمهوری اسلامی ایران. خانواده امام و همراهان و در رأس آنها خانم رباب صدر به تنهایی بار سنگین این مسئولیت را تا امروز کشیدهاند. اما دولت لبنان به دلیل جنگهای داخلی و حملات صهیونیستها تا ۵ سال پیش نتوانسته بود وظیفه قانونی خود را عمل نماید. اصولاً در خلال جنگهای داخلی لبنان دولت یا حکومت مرکزی وجود نداشت تا برای پیگیری و عمل به وظیفه قانونی مورد درخواست یا سؤال و جواب قرار گیرد. تنها مرجع مستقر و قدرتمند و تنها ملجأ قابل اعتماد برای خانواده و شیعیان لبنان، جمهوری اسلامی ایران بود که در این پیوند اقدامات متعددی انجام داده است.
گفتنی است که امام خمینی به محض وصول خبر ربوده شدن امام صدر، نمایندگان خود را برای پیگیری و مذاکره به منظور دستیابی به راه رهایی ایشان به کشورهای مختلف اعزام داشتند و پس از پیروزی انقلاب نیز همواره دولت لیبی را تحت فشار قرار دادند. حتی علیرغم درخواستهای مکرر برخی شخصیتهای داخلی و خارجی از آمدن قذافی به ایران جلوگیری کردند. اما با حمله عراق به ایران و آغاز جنگ تحمیلی، روند پیگیری به سستی گرائید و... دچار فرازونشیبهایی شد. با انتخاب آقای خاتمی به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران، مسأله پیگیری سرنوشت امام صدر در اولویتهای کاری دولت قرار گرفت و کمیته ویژهای زیر نظر ریاست محترم جمهور با مسئولیت معاون ایشان، آقای محمدعلی ابطحی تشکیل شد. عملاً روند پیگیری ایران خصوصاً بعد از تأیید و تأکید قاطع مقام معظم رهبری قدرت و شتاب گرفت؛ در پی اصرارهای ایران، سرانجام قذافی مذاکره درباره ربوده شدگان را پذیرفت. احمد قذاف الدم را به عنوان نماینده تام الاختیار خود معرفی کرد. اخبار پرچمداری ایران و مذاکرات ایران و لیبی در رسانههای جهانی مطرح شد. امید در دلهای شیعیان لبنان زنده گشت. ابتکار عمل ایران پس از سالها سکوت بین المللی، امر ضرورت پیگیری را دوباره زنده کرد. تحرک ایران، منشأ تحرکات بسیاری در منطقه و خصوصاً در لبنان و سوریه شد.
رهبران مسیحی و سنی و شیعه و دروزی لبنان به میدان آمدند و لیبی را محکوم کردند. لیبیاییها که گمان میکردند با گذشت زمان، قضیه ربوده شدن امام موسی صدر و همراهان و مسئولیت لیبی در این آدم ربایی به دست فراموشی سپرده شده، غافلگیر شدند. مجدداً حادثه ربوده شدن امام و مجرم بودن دولت لیبی در صدر اخبار رسانههای لبنان قرار گرفت. مطبوعات دیگر کشورهای عربی به آن پرداختند، پرونده این آدم ربایی دیگر بار در دادگاههای لبنان گشوده شد. موج اعتراض نسبت به لیبی گسترش یافت. دولت لیبی غافلگیر شد. ۲- از دیگر عوامل اعترافات اخیر، اوج گیری موج جهانی مبارزه با تروریزم است. لیبی پس از محکومیت در دادگاه لاکربی، با میانجیگری نلسون ماندلا، همکاری مستقیم با آمریکا را آغاز کرد. در اجرای توافقات انجام شده، میبایست کلیه پروندههای خود را پاکسازی کند و موارد اختلاف یا اتهام را فیصله بدهد. در همین پیوند موسی کوسی، رئیس سازمان امنیت لیبی، در ملاقات با مأموران سیا در اطریش بیش از دویست هزار سند اطلاعاتی و امنیتی خود را در اختیار آمریکا گذاشت. آمریکا در مقابل تعهد نمود که امکان بازگشت لیبی به جامعه جهانی را فراهم آورد. یکی از پروندههایی که لیبی نمیتواند با آمریکا معامله یا مصالحه کند، پرونده ربودن امام صدر و همراهان است. باز بودن این پرونده نیز به معنای استمرار بدون وقفه انتشار خبری و رسانهای محکومیت دولت لیبی است.
لذا دولت لیبی با تحمل هزینه گزاف ناشی از اعتراف به ربوده شدن امام در لیبی و نیز اعتراف به دروغ بودن داستان مسافرت امام به رم و پذیرفتن جعلی و ساختگی بودن اسناد و بازجوییهای مربوط به سفر مذکور، در پی یافتن راه فرار از قفس اتهام و محکوم کردن دیگران و تبرئه خود است. ۳- قذافی سالها پیش داعیه رهبری عرب را داشت و برای تحقق آن بودجه گزافی پرداخت کرد، باجهای فراوانی داد، انسانهای بیشماری را ترور کرد، مخالفان خود را قلع و قمع نمود. این رویا هیچگاه تحقق نیافت. اما با این شکست، رویاپردازی مذکور پایان نگرفت و امروز لیبی داعیه رهبری آفریقا را در سر میپروراند. در این راستا سرمایه گذاری گزافی کرده و تحمل هیچ مانعی را ندارد و از خدشه دار شدن اعتبار و قدرت سیاسی خود هراسناک است. آنچه در ارتباط با برگزاری اجلاس سران عرب در لبنان اتفاق افتاد، اعتبار بین المللی و اقتدار لیبی و پایگاه عربی را به شدت تخریب کرد. زمانی که در اجلاس سران عرب در اردن، پیشنهاد شد که اجلاس بعدی سران در بیروت تشکیل شود، قذافی از بیم اعتراض شیعیان لبنان به حضور او در بیروت، با پیشنهاد مذکور مخالفت کرد. اما رئیس جمهور و نخست وزیر لبنان و برخی سران عرب او را مطمئن کردند که راه را برای حضور قذافی در لبنان هموار میکنند و شیعیان را ساکت مینمایند.
از این روی قذافی با برگزاری اجلاس سران عرب در بیروت موافقت کرد. اما سه ماه به تاریخ برگزاری اجلاس رهبران شیعه لبنان، سید حسن نصرالله رهبر حزب الله، نبیه بری رهبر حرکت امل و رئیس پارلمان لبنان، شیخ عبدالامیر قبلان نائب رئیس مجلس اعلای شیعه لبنان مخالفت خود را با ورود قذافی به خاک لبنان و حضور در اجلاس سران اعلام کردند و آمدن او را به آزادی امام صدر و روشن کردن سرنوشت ایشان مشروط اعلام کردند، گروههایی از شیعیان قذافی را در صورت سفر به لبنان تهدید به مرگ کردند. علیرغم پادرمیانی برخی رهبران عرب، طایفه شیعه یکپارچه و برخی رهبران مسیحی بر مخالفت خود پافشاری کردند و از آمدن قذافی به لبنان جلوگیری کردند حتی وکیل خانواده پیشنهاد بازجویی قذافی در دادگاه لبنان را مطرح کرد. عدم حضور قذافی در اجلاس سران، بیروت، ضربه مهلکی بود به حیثیت سیاسی لیبی و از اعتبار و اقتدار آن به شدت کاست. عدم تغییر محل و عدم تأخیر زمان برگزاری اجلاس، علیرغم درخواست مصرانه لیبی، ثابت کرد که رهبری لیبی جایی در نزد رهبران عرب ندارد.
قذافی به دلیل مسئولیت لیبی در ربوده شدن امام صدر و بیان ادعاهای واهی مبنی بر سفر رم اجازه و امکان ورود به لبنان و حضور در جمع سران عرب را نیافت. این واقعیت از مصاحبهای که قذافی با شبکه الجزیره کرده و یک هفته پیش از اجلاس سران در بیروت، پخش شده است به خوبی درک میشود. الجزیره: چرا به لبنان نمیروید؟ قذافی: ما در اجلاس عمان قرار گذاشتیم که اجلاس سران در لبنان تشکیل نشود مگر اینکه پروندههای میان لیبی و لبنان (قضیه امام صدر) بسته شود. اما برادران لبنانی و سوری ما نتوانستند آن پروندهها را نبندند... الجزیره: آیا شما از تهدیدات رهبران امل و پرونده ربوده شدن امام صدر نگران هستید. قذافی: نه، هرگز، من از این تهدیدات نمیترسم. الجزیره: برخی معتقدند که عدم حضور شما در لبنان و اجلاس بیروت به مسأله کمیته مشترک تحقیق درباره ناپدید شدن امام موسی صدر و موضعگیریهای رهبران شیعه مربوط میشود... قذافی: این حرفها برای من معنا ندارد. حتی این اسامی را نمیشناسم. اصلاً نمیدانم این اسمها آدم هستند یا چیز دیگری.
برایم اصلاً مهم نیست. وشان من بالاتر از این است که راجع به این قضیه صحبت کنم. ممانعت از حضور قذافی در اجلاس بیروت، ضربهای بود که رهبری لیبی را به خود آورد و سبب شد تا ادعای مسافرت امام به رم را به کناری بگذارد و به ناپدید شدن امام در خاک لیبی و در حین سفر رسمی اعتراف کنند. ۴- عامل دیگر در موضعگیری اخیر لیبی، جمع بندی شکستهای حاصله از اتخاذ سیاستهای گوناگون است. دولت لیبی همه راههای ممکن برای جعل حقیقت و فریب اذهان عمومی و نهایتاً تبرئه خود از مسئولیت ربودن امام صدر را پیموده است. ترفند فریب اذهان عمومی در پوشش قصه مسافرت امام به رم، با احکام دادستانی ایتالیا و لبنان شکست خورد. جعلی بودن اسناد سفر و ساختگی بودن بازجوییها نیز سریعاً آشکار گردید. استمداد از دولتهای عرب برای کمک به تبرئه لیبی پذیرفته نشد. بررسی عکس العملهای لیبی و شکستهای حاصله از تجربه ترفندهای گوناگون روشن میکند که دولت لیبی هیچ چارهای جز تکذیب ادعاهای گذشته خود و اعتراف به ناپدید شدن امام در خاک لیبی نداشته است.
اینها برخی از عوامل زمینه ساز برای اتخاذ موضعگیری اخیر لیبی است. ترفند اخیرکارشناسان لبنانی پیش بینی میکنند که اطلاعیه وزارت دادگستری لیبی و استمداد از گروههای فلسطینی، نوعی زمینه سازی برای معرفی یک گروه یا باند یا چهره فلسطینی و احتمالاً از گرایشهای چپ و افراطی به عنوان عامل ربودن امام صدر و همراهان در لیبی است. باید منتظر گامهای بعدی دولت لیبی بود. زیرا اعتراف قذافی به ناپدید شدن امام در خاک لیبی، آخرین ترفند دولت طرابلس نیست و شاید حلقه اوّل از سناریوی جدیدی باشد که در آن از لیبی رفع اتهام شود و دیگری به عنوان مجرم معرفی گردد. باید منتظر بود و دید.