مطلبی که در ادامه می خوانید مربوط به تفسیر «شب قدر» در کتاب «حدیث سحرگاهان» است که به مناسبت شب بیست و سوم رمضان بیان شده است.
شب قدر
امشب، شب بیست و سوم ماه رمضان، شب قدر است و آن را گرامی میدارند. شب قدر در قرآن کریم شب نزول قرآن است. قدر بودن این شب به این است که احکام و تعالیم، حلال و حرام و هر آنچه امور آدمی را اصلاح میکند و هدایتگر او در زندگی است در چنین شبی نازل شده است. پس بار دیگر این آیات را بیان میکنیم: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَـ‹ِ مُبارَکَـ‹ٍ إِنّا کُنّا مُنذِرِینَ»[۱] که به معنای آن است که خدای سبحانه و تعالی هنگام نزول این آیه از قرآن، در مقام انذار و دعوت بوده است نه در مقام آفریدن و تکوین. بنابراین آنچه در این شب نازل شده دعوتی از سوی خدا و رسالتی از سوی اوست. در ادامة آیات چنین میفرماید که: «فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»[۲] حکیم یعنی محکم، یعنی در این شب همة امور محکم تفصیل و توضیح داده میشود و آشکار میشود. این امور محکم و ثابت چیست؟ آیا امور محکم امور هستی است؟ آیا رزق و روزی و عمر و سعادت و شقاوت جوامع است؟
در ادامۀ آیات قرآن کریم این «امر محکم» را نیز توضیح میدهد، آنجا که میفرماید: «أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ رَحْمَـ‹ً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»[3] بنابراین امر محکمی که در این شب مبارک بیان میشود، امری است که نزد خدا حاصل شده، هنگامی که خدا رسول اکرم را بشارتدهنده و دعوتکننده و انذاردهنده فرستاد. از این آیات درمییابیم که امور محکم و نازل شده در قرآن برای احکام، برای حلال و حرام و برای تعالیم هدایتکنندة سعادت بشر بوده است، چون قرآن کریم حاوی همۀ این مسائل است. بنابراین، شب قدر در منطق قرآن کریم یعنی شب نزول قرآن و شب قانون اساسی، شب روشن کردن حقایق شرعی، شبی که خدا، سبحانه و تعالی، بر بندگان منت مینهد. شبی که با اعطای تعالیمی سعادت و هماهنگی بندگان با هستی و کمال یافتن همة ابعاد وجود را برای آدمی فراهم میکند. این دریافت قرآنی از شب قدر است. این مفهوم در سورة قدر نیز آمده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَـ‹ِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَـ‹ُ الْقَدْرِ لَیْلَـ‹ُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَـ‹ُ وَالرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»[۴]
تفاوت میان شب قدر و هزار شب که در قرآن کریم آمده است و برتر و بالاتر بودن این شب از هزار شب علتی روشن دارد که سیوطی، رحمـةالله علیه، در کتاب الدرالمنثور آورده است. سیوطی میگوید: «رسولالله (ص) در رؤیا یا هنگام وحی دید که دشمنانش از منبر او بالا میروند. از همینرو بسیار ناراحت شد، نه به این سبب که دشمنانش مقدرات امت را در دست گرفتهاند؛ بلکه به این علت که نگران بود دشمنان کتاب خدا و احکام او را تحریف کنند، چنان که هشتاد سال یعنی هزار ماه به چنین کاری مشغول بودند. پس خداوند رسول خود را چنین تسلی میدهد که: ناراحت نباش.
درست است که ما بر اساس حکمتی و بنابر علتی و برای اتمام حجت بر این امت چنین تقدیر کردیم که دشنان تو هشتاد سال بر این امت حکومت کنند، اما تأثیر آنها بر این امت و تأثیرشان در تاریخ و تا ابد به اندازة تأثیر این شب یعنی شب نزول قرآن نیست. بنابراین به هنگام مقایسة تاریخی و انسانی میان تأثیر این شب و تأثیر هشتاد سالی که دشمنان رسولالله و دشمنان اسلام بر این امت حکومت کردند، این شب بر هزار ماه یا بیشتر از هزار ماه برتری دارد. این مفهوم از آیة دیگری نیز دریافت میشود، آنجا که خدا تأکید میکند: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۵] هر قدر که خرابکاران و تخریبکنندگان و سوءاستفادهکنندگان از اسلام و دین تلاش کردند تا سخن را از جای خود بگردانند و تحریف کنند، وجود قرآن و تأثیر این شب بر امت قویتر از آن بوده است.
قرآن کریم به یکی از معانی شب قدر که این شب شب نزول قرآن است، اشاره میکند. اما اخبار و روایات صحیح تأکید میکنند که شب قدر، یک شب نیست بلکه در میان امت باقی است تا زمانی که امت باقی است. بنابراین برای ما راه تفکر در سایر معانی شب قدر گشوده میشود. یکی از معانی که از این روایات درمییابیم این است که باقی ماندن شب قدر باقی ماندن یاد آن است. یعنی مسلمانان باید شب نزول قرآن را گرامی بدارند و به قرآن بازگردند و قرآن را به یاد و خاطرة خود بازگردانند تا واقعیت اوضاع خویش را بررسی کنند و دربارة انحرافات خود و اصلاح و افکار جدید و متجدد تحقیق کنند و سپس این مسائل و موضوعات روز را از نو با قرآن کریم در میان بگذارند.
معنای دیگری نیز برای شب قدر میتوان دریافت که این معنا با دعا مرتبط است. چنان که در آیات روزه بنگریم، آیة دعا ضمن آیات روزه آمده است: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَ›َ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلیَستَجِیبُوا لِی»[۶]. این آیه چنان که گفتیم ضمن آیات روزه آمده است که تأکید میکند ماه رمضان ماه دعاست. میان روزه و بیتوجهی به جسم و بیتوجهی به نیازهای مادی و جدایی موقت از زمین و زمینیان و نزدیکی به خدا و توجه به او، و پذیرش دعا هماهنگی وجود دارد. به همین سبب که در خطبة رسول خدا آمده است که در ماه رمضان بسیار دعا کنید؛ البته دعایی که به جا باشد.
پیش از این دربارۀ مکان و موضوع دعا سخن گفتیم که دعا جانشین تلاش و عمل و فعالیت نیست و نیز دعا بدیل عمل و علتی برای ترک اعمال نیست؛ آدمی باید عمل کند و دعا کند. مگر هنگامی که مضطر شود، یعنی از اسباب قطع امید کند و دیگر از هر کار دیگری نامید شود، در این هنگام میتواند به دعا تکیه کند. چنان که قرآن کریم میفرماید: «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ ...»[7] بنابراین دعا سرنوشت را تعیین میکند و حاجتی را برآورده میکند. این مفهوم از آنچه شایع است بهتر است؛ تعبیری که میگوید در این شب هر انسانی هر دعایی کند برآورده میشود، این مفهوم در اسلام نیامده است. هر عملی که انسان بتواند با تلاش و کوشش بشری آن را محقق کند، دیگر دعا در آن مجالی ندارد. اما هر عملی که انسان در برابر آن ناتوان و مضطر است و در راه کسب اسباب آن تلاش کند اما بدان دست نیابد، در اینجا دعا جا دارد. بنابراین دعا اگر در موضع درست خود باشد، در شب قدر مستجاب میشود. موضع دعا اضطرار است و دعا باید با تلاش و کار همراه شود. این مفهوم سوم و مفهومی نزدیکتر به معنای شب قدر است که به معنای باقی ماندن این شب در میان امت است. از خدا میخواهیم که بتوانیم از این شب استفاده کنیم.
.........
پی نوشت ها:
[۱]. ما آن را در مبارک شبی نازل کردیم ما بیمدهنده بودهایم. دخان (۴۴)، ۳
[۲]. در آن شب هر فرمانی بر حسب حکمت صادر میشود. دخان (۴۴)، ۴
[۳]. فرمانی از جانب ما. و ما همواره فرستندة آن بودهایم. رحمتی است از جانب پروردگارت و هر آینه او شنوا و داناست. دخان (۴۴)، ۵-۶
[۴]. ما در شب قدرش نازل کردیم. و تو چه دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است. در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن کارها نازل میشوند. آن شب تا طلوع بامداد همه سلام و درود است. قدر (۹۷).
[۵]. ما قرآن را خود نازل کردهایم و خود نگهبانش هستیم. حجر (۱۵)، ۹
[۶]. چون بندگان من دربارة من از تو میپرسند بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ میدهم. پس به ندای من پاسخ میدهند ... بقره (۲)، ۱۸۶
[۷]. یا آنکه درمانده را چون بخواندش پاسخ میدهد و رنج از او دور میکند ... نمل (۲۷)، ۶۲