امروز جامعۀ ما در دنیا منعکس است. هرچه بکنیم، همهکس میبیند. هر اخلاقی داشته باشیم، همهکس حس میکند. هر روشی داشته باشیم، مشخص است. به نام علی تمام میشود.
امام موسی صدر در سخنانی که سال 1350 در کاشان در جمعی بیان کرده به توصیف حضرت علی(ع) پرداخته است. بخشی از این سخنرانی را که به انتقاد از شیوه زندگی و رفتار شیعیان و پیروان حضرت است، در ادامه می خوانید. ما شیعیان علی(ع) چه کردهایم؟
ما کمال علی را در ایمانش میدانیم. بـا ایمان به خـدا و ازدیاد این ایمان، میتوانیم راه علی را برویم. اما ما چه کردهایم؟ ما که شیعۀ علی هستیم و باید از او پیروی کنیم، چه کردهایم؟ بعضیهایمان، نمیگویم همهمان، صادقانه پیروی نکردهایم. خوب، حالا که نکردیم چه از دستمان رفته است؟ عزت و شرافت و هدایت و نجاتی که باید برای شیعۀ علی(ع) باشد، مهجور مانده است. حرفی ندارم، ولی مصیبت کجاست؟
ای علیدوست، ای کسی که برای خاطر علی(ع) بر سر میزنی، به سوگ مینشینی؛ ای کسی که برای علی جمع میشوی و چراغ روشن میکنی؛ ای کسی که برای علی اشک میریزی؛ ای کسی که با شنیدن منقبت علی(ع) دلت شاد میشود، بشنو و بترس و بلرز از این حرف.
علی را اگر امروز دنیا بخواهد بشناسد، چطور میشناسد؟ دو راه دارد که دنیای امروز علی را بشناسد. یک راه از تاریخ میرود و کتابها را میبیند و علی را از راه تاریخ میشناسد. یک راه دیگر هم امروز برای شناختن علی هست. اگر آمدند و گفتند که علی را چطور میشود شناخت، میگویند میرویم از پیروانش میشناسیم. فرض کنیم یک نفر میخواهد علی را بشناسد. میخواهد پیروان علی، مأمومین علی، دنبالهروهای علی، شیعیان علی را بشناسد، تا علی را بشناسد. چه میبیند؟ آیا علم میبیند؟ آیا تقوا میبیند؟ آیا علاقه به یتیمی که در علی بود، میبیند؟ آیا خدمت به مردمی میبیند که در علی میدید؟ آیا شجاعت و صراحتی میبیند که در علی (ع) میدید؟ به هوش باش، چگونه میخواهی علی را بشناسانی؟ آیا شجاعت و صراحتی را میبیند که در علی بود؟
یکی از دوستان ما میگفت که علی سه تا مصیبت داشت. خوب گوش بدهید آقایان. علی سه تا مصیبت داشت: اول مصیبتش دربارۀ شخص خودش است. کسانی حقش را غصب کردند، اذیتش کردند، کشتند. این مصیبت چند سال طول کشید؟ سی سال، چهل سال، پنجاه سال. مصیبت دوم مصیبتش دربارۀ اولادش است. امت با اولاد علی بد رفتار کردند. کشتند، فراری دادند، اسیر کردند. هر کاری خواستند کردند. اما این هم چند سال طول کشید؟ این هم دویست سال طول کشید... سیصد سال طول کشید. بیشتر شد؟ نه، تمام شدند امامان.
مصیبت بـزرگ علی در شیعیانش است. اینهایی که ننگ ابــدی برای آن سرور هستند. اینهایی که یکیشان کافی است که بگویند علی باطل بوده و هرچه میگفت، درست نبوده است.
درست است امروز ما ننگ دامان علی بشویم؟
عقبافتادهترین شهرها شهرهای شیعه باشد؟
نسبت بیسوادی در بین شیعیان از همه بیشتر باشد؟
معاملۀ بازارها از همهجا بدتر باشد؟
راست کمتر باشد؟ صلۀ رحم کمتر باشد؟
یتیم بیشتر باشد؟ فقیر بیشتر باشد؟
آخر این چه بساطی است؟ این چه زندگیای است که ما داریم؟ این چه پیروی از علی است که ما داریم؟ برگردید آقایان، عمر ما به پایان میرسد. یک روز زودتر یا یک روز دیرتر. باید تلاش کرد. ما امروز پشت نمایشگاه گذاشته شدهایم. آقا سابقاً دنیا به هم ارتباط نداشت، هر غلطی که ما در دلمان میکردیم، در مملکت خودمان میکردیم، کسی به ما نگاه نمیکرد. امروز جامعۀ ما در دنیا منعکس است. هرچه بکنیم، همهکس میبیند. هر اخلاقی داشته باشیم، همهکس حس میکند. هر روشی داشته باشیم، مشخص است. به نام علی تمام میشود. ما شیعۀ علی هستیم. نباید دشمن او باشیم و امیدوارم که نباشیم. به حق خودش و به ایمان خودش.