خبر ناپدید شدن امام موسی صدر در شرایطی بر روی تلکس خبرگزاریهای جهان
مخابره شد که چهره مراکز شیعه نشین، خبر از لزوم بازنگری قریب الوقوعی در
معادلات سیاسی کشورها میداد.
امام موسی صدر شهریور۵۷ و در آخرین مرحله از سفر دورهای خود به برخی کشورهای عربی بنابر دعوت رسمی معمر قذافی به کشور لیبی وارد و در روز ۹ شهریور در آنجا ربوده شد. سفری که به پیشنهاد حافظ اسد و عرفات، برای حل مسائل لبنان، صورت گرفت.
به گزارش خبرنگار سرویس تاریخ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سفر امام موسی صدر به لیبی و ربودن وی با بحبوبه مبارزات مردم ایران به رهبری امام راحل و درست چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مقارن بود. امام صدر رابطه صمیمانهای با مراجع و علمای حوزههای علمیه و نیز مبارزین ایرانی خارج از کشور داشت. با ربودن وی واکنشهای بسیاری از سوی رهبری انقلاب و سایر انقلابیون و مردم برانگیخته شد.
تلگرافهای حضرت امام خمینی (ره) به عرفات، حافظ اسد و قذافی برای پیگیری وضعیت امام صدر
حضرت امام خمینی (ره) از همان روزهای نخست نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند. ایشان در شهریور ۱۳۵۷ در تلگرافی از نجف به یاسرعرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین، نوشتند: «از سلامت جناب حجتالاسلام آقای سید موسی صدر، رئیس مجلس شیعیان لبنان، هیچگونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی این جانب است.»
حضرت امام (ره) در این تلگراف از عرفات خواستند ایشان را هرچه زودتر از مکان و سلامت امام موسی صدر آگاه گرداند.
یاسرعرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین، نیز در پاسخ به آن نامه مینویسد همه امکانات و تلاشهای خود را دراین زمینه به کار خواهد گرفت. عرفات مینویسد «در خصوص این موضوع، نمایندگان و فرستادگان چندی را به نقاط گوناگون گسیل داشتیم و لحظه به لحظه آن جناب را در جریان اخباری که به دست آورم خواهیم گذاشت.»
پس از آن امام (ره)، در تاریخ ۱ مهر ۱۳۵۷ به حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، که روابط نزدیکی با امام صدر داشت، تلگراف میزند و نگرانی و تاثر خود را ازغیبت موسی صدراعلام میدارد.
ایشان در این تلگراف عنوان میکنند که «تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهاییکه در قضیه فلسطین اجتماع کردهاند، در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.»
حضرت امام (ره) به این دو تلگراف اکتفا نکردند و در ۲۶ مهر ۱۳۵۷ به قذافی نامه نوشتند و خواهان مشخص شدن سرنوشت امام موسی صدر شدند. ایشان در این نامه تصریح میکنند که بستگان ایشان پس از بررسی، می گویند امام موسی صدر در لیبی هستند، «از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده، نگرانیها را رفع کنند.»
پیگیریهای مستمر حضرت امام (ره) به ویژه در شرایطی که ایران درگیر مبارزه با رژیم شاه بود و سیر حوادث به سرعت پیش میرفت؛ نشانه علاقه وافر ایشان به حل این معما و امید به بازگشت امام موسی صدر از لیبی است.
امام راحل (ره) در تاریخ ۱۵ آبان و ۲ آذر ۱۳۵۷ یعنی در فاصله زمانی حدوداً دو هفتهای، دو مصاحبه با خبرنگاران روزنامههای لبنانی «المستقبل» و «السفیر» انجام دادند و در هر دو مصاحبه بر علاقهشان به امام موسی صدر و امید به «سودمند» بودن پیگیریها و بازگشت ایشان به وطن تأکید کردند.
تاکیدات و پیگیریهای امام (ره) درباره وضعیت امام موسی صدر
حضرت امام (ره) در تاریخ ۶ آذر ۱۳۵۷ یعنی تنها چهار روز پس از مصاحبه با روزنامههای لبنانی در دیدار با نمایندگان حرکت محرومین لبنان و حسین الحسینی، که بعداً رئیس پارلمان لبنان شد، نسبت به حل مسئله امام صدر ابراز امیدواری کردند و از آنان خواستند در غیاب ایشان مأیوس نشوند و مردم را امیدوار کنند.
در آن مقطع زمانی ربودن امام موسی صدر و نحوه ارتباط با لیبی برای افکار عمومی دنیا نیز مسئله روز بود، خبرنگاران نروژی و روزنامههای «فاینانشل تایمز» لندن و «الرأی العالم» تونس در ۸ آذر ۱۳۵۷، یعنی دو روز پس از بیانات امام (ره) در دیدار با هیئت حرکت محرومین، با ایشان مصاحبه کردند.
وقتی از امام (ره) پرسیدند «آیا با معمر قذافی در لیبی روابطی دارید؟» با پاسخ صریح ایشان مواجه شدند که «خیر، لکن راجع به یک قضیه من به ایشان پیغام دادم و ایشان هم جواب دادند.»
امام خمینی (رض) درهمین ماه یعنی ۱۶ آذر ۱۳۵۷ نیز در گفتوگویی با نشریه «امل»، ارگان جوانان حرکت محرومین، در پاسخ به این سوال که «چه اقداماتی راجع به امام موسی صدر انجام دادهاید» فرمودند: «در زمانی که نجف بودم، تلگرافی به آقای یاسرعرفات و تلگراف دیگری به رئیس جبهه صمود در سوریه ارسال کردم و اینجا هم وقتی سفیر لیبی آمده بود، راجع به ایشان صحبت کردم. امیدوارم هرچه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند. من از این قضیه متأثرم و دعا می کنم که ختم به خیر شود.»
قریب به دو ماه مانده به پیروزی انقلاب، حضرت امام (ره) در آذر ماه ۱۳۵۷ صادق قطب زاده را به لیبی فرستاد تا در این باره تحقیق و بررسی کند. ساواک در این باره در اسناد خود آورده است: «خمینی دو نفر از نزدیکان خود را به لیبی فرستاده است تا در مورد سرنوشت موسی صدر تحقیق کنند و در صورتی که نامبرده در لیبی به سر میبرد تقاضای آزادی او را بنمایند. ولی نامبردگان نتوانستهاند در مأموریت خود توفیق به دست آورند. ولی در خبرهای قبلی در مورد اقامت موسی صدر در لیبی، زنده بودن وی تأکید شده است.»
واکنش مراجع تقلید در مقابل ربوده شدن امام موسی صدر
ربودن امام صدر برای مراجع تقلید نیز فاجعهای عظیم بود و واکنش بسیاری از آنان را برانگیخت. حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی، آیتالله العظمی حسین طباطبایی قمی، آیتالله العظمی گلپایگانی، آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی، آیتا لله طالقانی و آیتالله العظمی شریعتمداری با ارسال تلگرافهای مکرر و صدور بیانیههای متعدد نگرانی خود را از ربودن امام صدر اعلام کردند.
آیتالله مرعشی نجفی در شهریور ماه ۱۳۵۷ به شیخ عبدالحلیم محمود، رئیس الازهر، تلگرافی مینویسد و از وی درخواست میکند تا برای آزادی امام صدر تلاش کند و اعلام میکند که «ما موضوع را هتک کرامت علمای مسلمین میدانیم و درخواست پیشرفت تلاشها برای رفع ابهام از ربودن و آزادی ایشان داریم.»
همچنین آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی نیز نامهای سرگشاده به مردم لبنان مینویسد.
آیتالله گلپایگانی درتلگرافی به شاه اردن انتقاد خود را نسبت دیدار معمر قذافی از اردن اعلام میکند.
آیتالله العظمی سید حسن طباطبایی قمی نیز در بیانیهای خطاب به مسلمین حکومت لیبی را مسئول مستقیم این عمل معرفی و تاکید میکند که «طبیعی است که لیبی تنها مسئول ربودن امام موسی صدر و تنها مرجعی است که در این باره باید مؤاخذه شود. همه به خوبی میدانند که حکومت لیبی هیچ توجه معقول و منطقی در برابر تعرض به این حق انسانی نداشته است.
این حقیقتی است که در تلگرافی که برای جلود، نخست وزیر لیبی، ارسال کردم، ذکر کردهام. آنچه بیشتر، خیانت بزرگی که لیبی مرتکب شد، باعث تعجب من میشود، سکوت مشکوک و وحشتناک و بیمبالاتی است که در دولتهای دنیا و بخصوص دولتهای اسلامی و طرفهای بینالمللی در برابر این جنایت وجود دارد.
آیا ربودن امام صدر نتیجه توطئهای بینالمللی است؟ آیا این توطئه با آگاهی و اطلاع دولتهای اسلامی اجرا شده است؟ اگر چنین نیست چرا این سکوت از طرف رهبران اغلب کشورهای اسلامی و حتی سازمانهای انقلابی! که در دولتهای آسیایی و آفریقایی مبارزه میکنند، وجود دارد؟ چرا هیچ صدای اعتراضی از سوی طرفهای بینالمللی، حقوقدانان بینالملل و طرفداران حقوق بشر بر نمیخیزد؟»
آیتالله سید محمود طالقانی نیز در آن مقطع تلگرافی به وسیله سفیرکبیر جمهوری اسلامی الجزایر به شورای انقلاب این کشور مخابره میکند. طالقانی ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت بومدین تاکید میکند، شایسته است شورای انقلاب با جدیت و صمیمیت به هر طریقی که مقتضی میداند در حفظ حیات این شخصیت بزرگ عالم اسلام (امام صدر) راه بومدین فقید را تا حصول نتیجه قطعی ادامه داده و نگرانی میلیونها مسلمان جهان را برطرف نمایند.
وی در پایان اعلام میکند که بیصبرانه منتظر وصول پاسخی از سوی آنان است.
طلاب و فضلای حوزه علمیه قم نیز طی تلگرافهای به لبنان، سوریه، لیبی و الجزایر خواهان آزادی امام موسی صدر و دریافت خبر از ایشان شدند.
روشن شدن وضعیت امام موسی صدر تنها شرط ایران برای برقراری روابط حسنه با لیبی
پیش از انقلاب روابط دیپلماتیک میان دو کشور ایران و لیبی به علت حمایت آن کشور از الحاق جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس و ارائه شکایت به شورای امنیت و نیز حمایت از گروههای تجزیه طلب در جنوب کشور، قطع شده بود و جمهوری اسلامی روابط سردی با لیبی داشت.
پس از پیروزی انقلاب و بازگشت حضرت امام (ره) به کشور و آغاز به کار دولت موقت، ایران تنها به شرطی حاضر به برقراری روابط حسنه با لیبی بود که وضعیت امام موسی صدر مشخص شود وهرچه سریعتر آزاد شود.
کاردار موقت ایران در لبنان، پرویز اتابکی، در این باره میگوید: «تمام مسائل مربوط به حسن روابط و مبادله سفیر و غیره را ایران در گرو زندگی و سلامت سید موسی صدر نگه داشته بود. اما لیبی برای برقراری رابطه آشکار سیاسی و مبادله سفیر فشار میآورد! خواهر امام موسی صدر، رباب صدر و همسرش استاد حسین شرفالدین، به همراه جنبش امل در مدینهالزهرا در بیروت تحصن کردند. تا سرانجام تلگرافی از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به سفارت ایران در بیروت ارسال شد، که ما خود به این قضیه توجه و اهتمام خاص داریم و تا تکلیف امام موسی صدر روشن نشود، هیچگونه رابطهای با لیبی برقرار نمیکنیم.»
در عین حال اتابکی تاکید میکند که: «برای من مسلم است که عرفات دودوزه بازی کرده است. از یک طرف برای سید موسی نزد قذافی پرونده ساخته است و از طرف دیگر سید را فریفته که به لیبی برو و با قذافی آشتی کن. اما حافظ اسد را نمیتوانم بگویم در پرونده سازی شرکت داشته؛ شاید او هم گول قذافی را خورده و باور کرده که قذافی میخواهد با سید آشتی کند.... به هر حال عرفات با سوء نیت و اسد با حسن نیت امام موسی را راهی سفر مرگ کردند...»
در ملاقات و مذاکرهای نیز که حسین الحسینی، دبیر کل جنبش امل، در اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ با دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه وقت، داشت؛ درباره موضوع ربودن امام موسی صدر مذاکره کردند. یزدی در این دیدار درباره روابط ایران و لیبی گفت: بین ایران و لیبی روابطی برقرار نشده است.
افزون بر مقامات رسمی کشور، بسیاری از علما و روحانیون حوزههای علمیه بر پیگیری مسئله امام صدر و عدم برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با لیبی تا روشن شدن مسئله ربودن امام صدر و آزادی ایشان تأکید داشتند. شهید محراب، حضرت آیتالله صدوقی، در آن مقطع انتقاداتی در این باره مطرح میکند. او میگوید: متأسفانه شنیده شد که یک عده در ایران دست و پا میکنند که روابط بین دولت لیبی و ایران برقرار شود. با اینکه گویا مراجع محترم گفته بودند که تا تکلیف امام موسی صدر روشن نشود، دولت ایران حق ایجاد روابط با دولت لیبی را ندارد. ولی جمعی هستند که اصرار در این امر دارند، حالا چه اصرار دارند بر این معنا، من هنوز نتوانستم بفهمم که وجه اصرارشان چیست؟ وظیفه دولت ایران هم آن است که مادامی که خبری از این شخصیت بزرگ نشود، قرار دادی با دولت لیبی منعقد نسازد.»
توافق لیبی و ایران برتشکیل کمیته پیگیری قضیه امام موسی صدر
سرانجام ایران و لیبی توافق کردند بر اساس بند هفدهم مقاوله نامه «تجدید روابط ایران و لیبی» کمیتهای برای پیگیری قضیه ربودن امام موسی صدر تشکیل شود.
دکتر صادق طباطبایی، معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت وقت، دراین باره چنین میگوید: «پس از انقلاب، تلاشهایی عمدتاً توسط رفقای ایرانی آقای قذافی صورت گرفت تا روابط دیپلماتیک فیما بین دوباره برقرار شود. یکی از بندهای مقاوله نامه تجدید روابط ایران و لیبی تشکیل کمیته تحقیق برای پیگیری و روشن کردن مسئله امام موسی صدر بود. در چارچوب این موافقت نامه کمیتهای نیز در ایران تشکیل شد. این کمیته مجموعه اطلاعات، اسناد و مدارک لازم را گردآوری کرده بود. این مدارک شامل اسناد و مدارک تهیه شده در ایران، ایتالیا و لبنان و نیز اسناد مقامات قضایی و دیپلماسی و اطلاعاتی لبنان و همچنین گزارشهای مقامات ایتالیایی وتحقیقات پلیس بینالملل بود. اعضای این کمیته نیز نمایندگان رئیس جمهور لبنان و جنبش امل، وکیل خانواده امام موسی صدر و از ایران هم نماینده وزیر دادگستری، دو وکیل برجسته ایرانی و سه وکیل بینالمللی بودند. من، هم عضو کمیته مزبور بودم و هم ریاست آن را به عهده داشتم.»
کارشکنی قذافی برای حل معمای امام موسی صدر
طباطبایی میآورد: «اعضای این کمیته خود را آماده سفر کرده بودند. عصر همان شبی که قرار بود گروه به لیبی سفر کند به ما اطلاع داده شد که دولت لیبی از پذیرفتن کمیته امتناع میکند و اعلام کرده که اجازه تحقیق نمیدهد! وقتی تذکر داده شد که این مسئله در بند هفدهم مقاوله نامه تجدید روابط دیپلماسی دو کشور مندرج است، گفته شد که جناب معمر قذافی گفتهاند اسم این کمیته، کمیته تحقیق است؛ اما وقتی پیش از تحقیق، نظر خودش را اعلام و ابراز کرده دیگر تحقیق معنی ندارد! این بهانه اشارهای بود به مصاحبهای که من سه یا چهار هفته قبل از این تاریخ در لبنان انجام داده و گفته بودم که آنچه بر سر آقای صدر آمده در لیبی رویداده است و دولت لیبی و شخص معمر قذافی مسئول این کار است. همچنین گفته بودم ملتی که میتواند آن «طاغوت کبیر» را به زانو در بیاورد میتواند تکلیفش را با این «عقید صغیر» روشن کند. «عقید» یعنی سرهنگ، و منظورم سرهنگ قذافی بود.»
وی میافزاید: «وقتی که معلوم شد بهانه آقای قذافی، آن اظهارات من بوده است، بلافاصله اعلام کردم من نهتنها از ریاست این کمیسیون، بلکه از عضویت آن هم استعفا میدهم تا کمیسیون بتواند کار تحقیق خود را با انجام دادن سفر آغاز کند. اینجا به جای اینکه پاسخ از لیبی بیاید، یکی از مراجع عالیقدر شبانه خود را به تهران و به امام رساند و به ایشان گفت «آقا ما الاَّن برای ایجاد اتحاد جماهیر اسلامی در حال تلاش هستیم، ما کشوری هستیم که در دنیا این همه دشمن داریم، از این طرف جبهه شرق، از آن طرف جبهه غرب، ما یک دوست در دنیا بیشتر نداریم و آن جناب معمر قذافی است.»»
وی میگوید: «پس از این دیدار امام (ره) من را خواستند و خیلی صمیمانه و خصوصی گفتند که به عقیده من شما مدتی این مسئله را مسکوت بگذارید تا این آب و تابها و شیطنتهای این افراد بخوابد. اشارهشان به افرادی بود منجمله سید مهدی هاشمی و یاران او که در اختیار همان مقالم لیبیایی بودند و اینکه اینها انسانهای سالمی نیستند، به عبارت دیگر مخالفت آنها با پیگیری قضیه آقای صدر ریشه اعتقادی ندارد، ریشه اقتصادی و انتفاعی دارد. بعدها هم اظهارت سید مهدی هاشمی را در تلویزیون شنیدید. به اعتراف خود او پنجاه میلیون دلار از لیبی تحت عنوان کمک به سازمانها و جبهه آزادیبخش پول گرفته بود.»
تعویق سفر کمیته تحقیق تنها برای مردم و علمای ایران نگرانکننده نبود، بلکه علما و مردم لبنان را نیز نگران کرده بود.
مرحوم آیتالله شیخ محمدمهدی شمسالدین، نایبرئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، به نمایندگی از علمای لبنانی نامههای جداگانهای برای حضرت امام (ره) و رئیسجمهور وقت ارسال کرد و از ایشان درخواست کرد هرچه سریعتر کمیته به لیبی سفر کند و این تأخیر سفر را ضرر به مصالح و کرامت لبنانیها و علما برشمرد.
البته آیتالله شمسالدین نامهای نیز به رئیسجمهور وقت، بنی صدر مینویسد و بر لزوم ارسال کمیته تحقیق قضیه امام موسی صدر در زمان مقرر به لیبی تاکید و تصریح میکند: «این سفر را به تأخیر نیندازید. تأخیر در فرستادن کمیته ضررهای فراوانی به قضیه مسلمانان و شیعیان در لبنان وارد خواهد آورد و آنان را در معرض ضررهای دیگری در لبنان و خارج لبنان قرار خواهد داد.»
نامه سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان به پاپ
سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی، نیز در سال ۱۳۶۰ شمسی طی نامهای به پاپ خواستار روشن شدن قضیه امام صدر شد. خسروشاهی سپس در نامهای به حضرت امام خمینی (ره) پاسخ پاپ را ارسال کردند. پاپ تاکید کرده بود که نتیجه تحقیقاتشان با نتیجه تحقیقات مقامات قضایی ایتالیا یکسان است و آن اینکه: آقای صدر هرگز وارد ایتالیا نشده است.
امام (رض) همواره پیگیر مسئله ربودن امام صدر بودند و در هر فرصتی این قضیه را گوشزد میکردند. ایشان در ۷ اسفند ۱۳۵۷ خطاب به عبدالسلام جلود، نخست وزیر لیبی، و هیئت همراه فرمودند: «ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و میخواهیم به محض بازگشت به لیبی، به سرهنگ قذافی بگویید هرچه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند.»
زمانی که از طرف هیأت نمایندگی لیبی از امام خمینی (رض) خواسته شد که اجازه دهند سرهنگ قذافی برای عرض تبریک به ایران بیاید، ایشان پاسخ دادند: «من فعلاً به قم میروم و این دیدار را به زمان دیگری موکول کنید.»
امام خمینی (ره) همچنین علیرغم اصرار برخی مسئولین وقت بر اهمیت ارتباط با لیبی از پذیرفتن قذافی خودداری کردند و گفته بودند: «او هنوز مسئله آقا موسی را حل نکرده است. چگونه او را بپذیرم؟!»
۴ اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ نیز پس از آنکه نخست وزیر لیبی به نمایندگی از هیئت لیبیایی، سخنانی ایراد کرد، امام (ره) چنین پاسخ دادند: «قضیهای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما در آمده است این فاجعه آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمیشود، الا به دست دولت لیبی.»
امام (رض) اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ در دیدار با سفیر سومالی نیز فرمودند: «واما راجع به آقای صدر، ما از آن وقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد، تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم. آقای صدر در ایران متولد شده است و ایرانی است و با من سوابق زیاد دارد و بعد از اینکه ایرانی است، رفته است به لبنان و ما علاقه داریم، هم به اینکه ایرانی است وهم به اینکه در لبنان رئیس مجلس شیعی بوده است، علاقه داشتیم به اینکه این معما را حل بکنیم، و مکرراً با لیبی اتصال پیدا کردیم. بلکه آقای قطبزاده را یک دفعه فرستادیم به لیبی دنبال این مطلب. و بعد هم که اینجا آمدیم هم سفیر لیبی که آمد پیش من، راجع به این مسئله صحبت کردم و هم نخست وزیر که آمد حل این معما را از ایشان خواستم. و مع الاسف تا کنون برای ما این معما حل نشده است. امیدوارم که با کوشش دولت ایران و سایر اقشار علاقهمند به اسلام، این معما حل بشود.»
دوران دفاع مقدس و توقف در پیگیری پرونده امام موسی صدر
با شروع دفاع مقدس پیگیری قضیه امام موسی صدر متوقف شد و موضوع مقاوله نامه نیز مسکوت ماند. اما در دیدار حضرت آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت، با قذافی، روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر جو مذاکرات را تلخ کرد.
آیت الله موسوی اردبیلی درواکنش نسبت به برخی اظهارات مبنی برعدم پیگیری جدی پرونده امام موسی صدر در ایران توضیح میدهد: «تا وقتی امام (ره) زنده بود فرصتی نشد. ما گرفتار مسائلی بودیم که نمیتوانستیم جبهه دیگری باز کنیم. یعنی نمیتوانستیم هم با عراق بجنگیم و هم جبهه دیگری داشته باشیم؛ نمیشد. جنگ عراق خیلی زود شروع شد. البته ترک پیگیری هم نشد. آمریکا هم فشار میآورد. از طرفی وقتی هم جنگ تمام شد امام (ره) به فاصله کمی از دنیا رفتند». «لیبیاییها دائما میگفتند که ایشان از اینجا رفته است. حتی آن وقت به ما گفتد حافظ اسد و عرفات قضیه را میدانند. نزد آنان هم تعقیب شد، اما به صراحت چیزی نگفتد و از خود جلود و قذافی هم که میپرسیدند آنها میگفتند هر بلایی سر ایشان آمده باشد در ایتالیا بوده است. از ایتالیاییها که پرسیده میشد میگفتند که ایشان اینجا نیامده است. بنابراین تا این مقدار قضیه تعقیب شد. اما بیشترازاین، نه!»
آیت الله صافی گلپایگانی نیز در دیداری که آبان ماه ۱۳۸۱ با خانواده امام صدر داشت ضمن انتقاد از کسانی که در این سالهای پس از انقلاب روابط سیاسی ایران و لیبی را برقرار ساختند، اظهار داشت: «بعضی از اول، آن طور که باید جلو نیامدند. واقعا اسباب تاسف است... روزی که جلود به ایران آمد، دوستانش میخواستند او را به مدرسه فیضیه بیاورند تا سخنرانی کند. آقای گلپایگانی در آن شرایطی که برای خودشان مریدان زیادی داشتند پیغام دادند که اگر چنین شود من به فیضیه میآیم و به تکلیف خود عمل میکنم.»
پیگیری پرونده امام موسی صدر بعد از رحلت امام (ره) در قوه مجریه
اما در همین شرایط، حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، درباره فکر، راه و کار قذافی، چنین قضاوت میکند: «لیبی قبل از انقلاب به صورتهای مختلفی به انقلاب ما کمک کرده بود. اینطور نبود که کسی بخواهد اینها را در اینجا (جمهوری اسلامی ایران) برنجاند. ما با افکار همان زمانمان هم برای مثل انقلاب لیبی احترام زیادی قائل بودیم....»
بر اساس اخبار به دست آمده آن زمان که سید صدرالدین صدر، پسر ارشد صدر، با شنیدن خبری مبنی بر زنده بودن امام صدر ازیک غیر ایرانی تقاضای دیدار با رییس جمهور وقت را میکند که با واکنش سردی مواجه میشود.
همچنین هاشمی رفسنجانی در دیدار خود با سعد مجبر، فرستاده ویژه معمر قذافی در تهران، در پاسخ قریب سه دهه پیگیری با تصریح این جملات که با توجه به حساسیت زمانی، پیگیری نقاط منفی گذشته روابط، در شرایط فعلی صحیح نیست میگوید: «ضمن دوری از مسائل شبهه انگیز، باید با استفاده از تجارب گذشته به دنبال تقویت روابط باشیم.»
در پی این موضع گیری از سوی مسئولین اجرایی کشور؛ رباب صدر، خواهر امام صدر و مدیر موسسات امام موسی صدر در لبنان، سال ۸۴، در گفتوگو با شبکه العربیه به صراحت اعلام کرد که در میان کشورهای جهان، هیچ کشوری به اندازه جمهوری اسلامی ایران درپیگیری مسئله امام صدر کوتاهی نکرده است.
همچنین فاطمه موسوینژاد در یکی از جلسات تابستان ۸۳ از قول همسر خود حجت الاسلام سید محمد علی ابطحی نقل کرده است که آقای کروبی پس از انتشار نامه نخبگان به آقای خاتمی، در دیداری به آقای ابطحی اعتراض کرده بود که «چه خبر شده است!؟ آیا میخواهید ایران را فدای خانم صادقی (همسر آقای خاتمی و خواهرزاده امام صدر) کنید!؟»
البته آیت الله سلطانی طباطبایی نیز معتقد است: «محمد منتظری و پدرش از جمله کسانی بودند که نگذاشتند مسئله امام صدردر ایران دنبال شود. حتی در بهمن ۸۲ وقتی نامه نخبگان به سید محمد خاتمی در خصوص ضرورت ساماندهی پیگیری مسئله امام صدر خدمت آیت الله منتظری ارسال شد، امضاء آن را به حذف بند ۴ مشروط کردند. در بند مزبور از رئیس جمهور خواسته شده بود تا ایران، از طریق متعارف دیپلماتیک، نارضایتی رسمی خود را از عملکرد دولت لیبی در خصوص مسئله امام صدر اعلام کند.»
پس از گذشت چند سال و عدم پیگیری مسئله، با انتخاب حجتالاسلام سید محمد خاتمی حضرت آیتالله خامنهای، مقام معظم رهبری، هم در پیامی در این باره فرمودند: «یقیناً محروم شدن صحنه لبنان از حضور چنین عنصر ممتاز و ارزشمندی یک خسارت بزرگ بوده و هست که متأسفانه عکسالعمل مناسب خود را از سوی مدعیان طرفداری از حقوق بشر دریافت نکرده و امیدواریم بیخبریها در این قضیه با همت صاحبانهمت ومسئولیت پایان یابد.»
ایشان در دیدار با خانواده امام صدر نیز فرمودند: «این وظیفه جمهوری اسلامی است که با جدیت مسئله را پیگیری کند. در این سالها غفلت شده است، باید جبران کنیم حال که آقای خاتمی رئیس جمهور هستند با جدیت پیگیری کنند، باید تمامی راهها را تا آخر برویم و لو بلغ ما بلغ.»
تشکیل کمیتهای زیر نظر مستقیم رئیس جمهور در دوره خاتمی
اینگونه بود که کمیتهای زیر نظر مستقیم رئیس جمهور و به ریاست رئیس دفتر رئیس جمهور، محمدعلی ابطحی، برای پیگیری مسئله و تشکیل شد و محمد علی ابطحی در رئیس دفتر خاتمی مجموعاً نه بار با مقامات لیبیایی دیدار کرد.
ابطحی سه بار به لیبی رفت و با معمر قذافی در این مورد ملاقات کرد، دوبار مسئولان مربوطه از لیبی به ایران آمدند و چهار بار هم در کشورهای ثالث صحبت کردند. به گفته ابطحی مذاکرات صریح و جدی بود، اما دست اندرکاران این پرونده در لیبی خیلی غیر مسئولانه و با تعلل فراوان و غیر متعهد به تعهداتشان رفتار کردند.
با وجود آنکه پس از سالها سیفالاسلام قذافی، فرزند حاکم لیبی، در دیدار با مقامات ایرانی اعتراف کرد که امام موسی صدر و دو همراهش به سبب شرایطی که آن زمان در لیبی حکمفرما بوده، ربوده شده و حتی خود قذافی در سخنرانی سال ۲۰۰۲ به این مطلب اشاره کرد. اما آنان تلاش میکردند شخص قذافی را مبرا سازند و مسئولیت را به دوش برخی افراد خود سر و یا افراد غیر لیبیایی افکنند. آنها حتی تلاش کردند با پرداخت پول قضیه را فیصله دهند.
درخواست خانواده امام صدر از رئیس جمهور برای قطع مذاکرات رسمی و آغاز پیگیری قضایی
سرانجام در پی تعلل و عدم مسئولیت مقامات لیبی و تلاش آنان برای سناریوسازی و نه کشف حقیقت، خانواده امام موسی صدر در نامهای به رئیس جمهور از ایشان خواستند تا مذاکرات را قطع کنند تا بتوان پیگیری را از راههای دیگری چون راه حل قضایی ادامه داد.
معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهورسابق کشورمان، محمد علی ابطحی، کمی پس از انتشار این نامه از دستور رئیس جمهور برای رسیدگی به نامه مراجع تقلید و نخبگان خبر داد و وعده داد در ملاقاتی که با مراجع تقلید خواهد داشت روند رسیدگی به مسئله ربودن امام صدر را برای ایشان تبیین خواهد کرد، وی وعده داد در مصاحبهای مطالب را بازگو کند. وعدهای که هیچگاه تحقق نیافت.
شکایت خانواده امام موسی صدر به کمیسیون اصل نود
با تشکیل هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، خانواده امام موسی صدر شکایتی به کمیسیون اصل نود ارائه داد. زیر نظر این کمیسیون کمیتهای مرکب از یازده نماینده مجلس، مسئول پیگیری این مسئله شدند. نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی حجت الاسلام والمسلمین فاکر، رئیس کمیسیون اصل نود، را به عنوان مسئول کمیته و سعید ابوطالب، نماینده تهران را به عنوان دبیر کمیته پیگیری برگزیدند.
پس از انتخاب دکتر محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری، سید صدرالدین صدر، فرزند امام موسی صدر، با ایشان دیدار کرد و از طرف خانواده امام موسی صدر خواستار پیگیری جدی و همه جانبه مسئله ربودن امام شد. رئیس جمهور در این دیدار گفت: «ما آمادهایم هر کاری که ضرورت داشته باشد، انجام دهیم و پیگیری این قضیه در دستور کار دولت و از اولویتهای من است، ما نباید بگذاریم پیگیری این موضوع به تأخیر بیافتد. چون این مسئله برای من مهم است موضوع را از طریق نماینده تام الاختیاری که به زودی انتخاب میکنم پیگیری خواهم کرد.»
در این دوره نیز کمیتهای به ریاست حجت الاسلام دکتر سید احمد موسوی، معاون پارلمانی رئیس جمهور، تشکیل وایشان مأمور بررسی این مسئله شد. این کمیته تاکنون چندین جلسه با حضور نمایندگان وزرای خارجه، اطلاعات و برخی نمایندگان مجلس برگزار کرده است.
نامه ۲۱۰تن از نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی به رئیس جمهور
همچنین سال گذشته ۲۱۰ تن از نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ ۱۵ شهریور بار دیگر در نامهای خطاب به رئیس جمهور خواستار پیگیری قاطع و جدی این مسئله شدند و تاکید کردند: «علی رغم اظهارات متناقض مقامات لیبیایی در طی دو دهه گذشته، احکام صادره از سوی دستگاههای قضایی ایتالیا و لبنان بر ربوده شدن ایشان در لیبی تأکید میکرد تا سرانجام قذافی نیز در سال ۲۰۰۲ مسئله ربودن امام موسی صدر را در لیبی رسماً تأیید کرد. با این حال با گذشت بیست و هشت سال از این خیانت بزرگ به جهان اسلام، هنوز تلاشهای جمهوری اسلامی ایران و دولت لبنان برای مشخص شدن سرنوشت امام موسی صدر به ثمر ننشسته است، اما آموزههای بلند امام خمینی (ره) و وظایف مصرح قانون اساسی، برای دفاع از حقوق شهروندی و مبانی اصولگرایی حکم میکند که ضمن پیگیری اقدامات گذشته در شرایط جدید جهان و منطقه خاورمیانه تلاش همه جانبهای را در سطوح خارجی و داخلی برای آزادسازی آن روحانی مجاهد و عالم فرهیخته آغاز کنیم؛ چرا که دولتها به مقداری که از حقوق شهروندیشان دفاع میکنند و آن را محترم میشمارند نزد جامعه جهانی مقتدر و محترم شناخته میشوند.»
گزارش کمیته تحقیق مجلس هفتم درباره سرنوشت امام موسی صدر تکمیل شد
چند روز قبل حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن ابوترابی فرد، عضو کمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر در مجلس هفتم، از تکمیل گزارش این کمیته بعد از دو سال بررسی بر روی شواهد و مدارک موجود توسط اعضای کمیته خبر داد و گفت: «این گزارش که امروز (ششم شهریور ۸۶) تکمیل شده، آماده تسلیم به کمیسیون اصل نود و بعد از آن به صحن علنی مجلس است. امروز که کار این گزارش نهایی شد، آن را برای رییس کمیسیون اصل نود ارسال داشتیم و از مجلس درخواست خواهد شد که به صورت جدی پیگیری سرنوشت آن بزرگوار را در دستور کار قرار دهد.»
این گزارش راهکارهایی را نیز ارائه داده است که ابوترابی فرد آنها را در غالب حمایت همه جانبه از اقدامات قضایی در لبنان، طرح پرونده امام صدر در سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی و... اطلاعرسانی در مورد تبیین جایگاه و نقش امام صدر در لبنان، بررسی راهکارهای گوناگون برای تعامل با ایتالیا برای جلوگیری از تبانی این کشور با لیبی، تخصیص بودجه برای ایجاد کمیته دائمی پیگیری، اتخاذ سیاست یکپارچه و مناسب در خصوص تعامل با لیبی و کاهش سطح روابط با این کشور تا پیدا شدن امام موسی صدر، بر میشمرد.
آخرین وضعیت پرونده قضایی امام موسی صدر در لبنان
به گزارش ایسنا به دنبال شکایت و بررسیهای خانواده امام صدر و پس از استعفای سهیل عبدالصمد قاضی قبلی پروندهٔ ربوده شدن امام موسی صدر به علت کهولت سن، سمیح الحاج برای رسیدگی پرونده قضایی امام موسی صدر از سوی وزیر دادگستری لبنان منصوب شد.
قاضی جدید پس از انتصاب بر اساس شکایتی که خانوادههای امام موسی صدر و دو همراه ایشان شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین به دادگاه لبنان ارائه داده بودند و با توجه به پیگیریهای انجام شده از سوی ایشان، نام و مشخصات قذافی و ۱۷ نفر دیگر از سران لیبی را که آن زمان در ربودن امام موسی صدر به هر نحوی نقش داشتند، اعلام و آنها را به دادگاه احضار کرد.
دادگستری لبنان نیز حکم احضار این ۱۷ نفر را از طریق وزارت خارجه به وزارت خارجه لیبی ارسال کرد که وزارت خارجهٔ لیبی نیز طی نامهای اعلام کرد که این افراد را در لیبی پیدا نکرده است، نهایتا به دلیل مراجعهنکردن آنها به دادگاه، قاضی در گام بعدی نام آنها را به پلیس بین الملل، اینترپل، اعلام میکند.
علاوه بر معمر قذافی رهبر لیبی، نخستوزیر و وزیر امور خارجهٔ سابق لیبی نیز به دادگاه احضار شدهاند، همچنین رانندهای که ادعا کرده بود امام موسی صدر و همراهانش را برای خروج از لیبی به فرودگاه رسانده و سفیر سابق موریتانی در لیبی که گفته بود من آقای صدر را در حال ترک لیبی در فرودگاه دیدهام، همچنین تمام افرادی که شهادت دروغ داده بودند و کارکنانی از سازمان اطلاعات لیبی نیز در این فهرست هستند.
در آستانه سی امین سالروز ربوده شدن امام موسی صدر، مجلس اعلای شیعه لبنان سهشنبه گذشته در نشستی در شرق بیروت، نظام لیبی را مسوول ناپدید و ربوده شدن امام صدر دانست.
گزارش از خبرنگار ایسنا: حمیده صفامنش