همایش کانون گفت و گو متفاوت از دیگر همایش هایی است که به طور معمول برگزار می شود. در این همایش سن و تریبون ثابت برای سخنرانی درنظر گرفته نشده و افراد نیز پشت به هم و رو به سن سالن نمی نشینند. صندلی های سالن به صورت چند حلقه دایره وار چیده می شود تا همه حضار بهتر بتوانند یکدیگر را ببینند.
گردهمایی سالانۀ اعضای کانون گفت وگو هر سال به مناسبت سی بهمن، سالروز سخنرانی امام موسی صدر در کلیسای کبوشیین برگزار میشود که امسال به موضوع شادی و رضایتمندی پرداخت.
همایش کانون گفت و گو متفاوت از دیگر همایش هایی است که به طور معمول برگزار می شود. در این همایش سن و تریبون ثابت برای سخنرانی درنظر گرفته نشده و افراد نیز پشت به هم و رو به سن سالن نمی نشینند. صندلی های سالن به صورت چند حلقه دایره وار چیده می شود تا همه حضار بهتر بتوانند یکدیگر را ببینند. علاوه بر این که در بدو ورود با کارتی که برای نصب روی لباس تعبیه شده و افراد اسم خود را روی آن می نویسند، خطاب قرار دادن حضار در حین گفت و گو راحت می شود. سخنرانان و مسئولان برگزاری مراسم نیز در همان حلقه نشسته اند و برای حرف زدن یا از جای خود بلند می شوند یا به حلقه خالی میانی می آیند. به این شکل فرمی متفاوت از چینش و سخنرانی ایجاد می شود که یکنواختی، خسته کنندگی و کم بازدهی معمول در همایش ها را از بین می برد و مهم تر از همه این که به واسطه نام کانون برگزار کننده این همایش، خبری از مونولوگ های یک طرفه سخنرانان نیست بلکه حضار هم به اشکال مختلف می توانند صحبت کنند و بیشتر از هر چیز تمرین هایی برای گفت و گو (دیالوگ) وجود دارد.
همه حاضران در همایش در ابتدای ورود برگه ای با عنوان «قواعد گفت و گو» دریافت کردند که بتوانند با استفاده از آن بهتر در بحث های برنامه شرکت داشته باشند. در این قواعد به نکاتی از جمله این که: همه از احترام یکسان برخوردارند، من آماده آشنا شدن با دیدگاه های دیگران هستم، از گوش سپردن لذت می برم و من نیازی ندارم که دیگران را نسبت به دیدگاه های خود متقاعد کنم اشاره شده است.
مراسم چهارمین گردهمایی کانون گفت و گو با توضیحات ناصر شاه حسینی، مدیر عامل و فاطمه صدرعاملی از اعضای هیات مدیره کانون و آغاز شد که گزارشی از عملکرد کانون اهداف و برنامه های گذشته برای حضار ارائه دادند. دکتر محسن رنانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، دکتر محمدرضا نیستانی، متخصص تعلیم و تربیت و استادیار دانشگاه اصفهان، دکتر عجمی و دکتر محمد علی اسماعیل زاده، مدیر گروه آسمان از اساتید حاضر در این همایش بودند که به فراخور بحث ها سخنانی را عنوان کردند.
پروین داعی پور، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و مژده هنری کارشناس معماری از جمله راهنماهای گفت و گو که در کارگاه های کانون آموزش دیده اند و حالا به عنوان راهنما در آن فعالیت می کنند نیز در این همایش حضور داشتند و بخش هایی از مراسم را اجرا کردند. همچنین تعدادی از اعضای خانه گفت و گوی اهواز که پیشتر در دوره های گفت و گوی کانون شرکت کرده و تعلیم دیده بودند از اهواز به تهران آمده بودند تا در این مراسم حضور داشته باشند.
یکی از مهمترین بخش های این همایش برگزاری تمرین های گروهی بین حضار برای گفت و گو بود. اگرچه فرصت بحث و حرف زدن کم بود، اما همین تمرین و توجه به اصول قواعد گفت و گو می توانست راهی برای ادامه این کار توسط حضار در زندگی روزمره خود آنها باشد.
تمرین برای گفت و گو با یکدیگر
برای اجرای تمرین ها حضار با یک شمارش ابتکاری به گروه های 5 نفره تقسیم می شوند و هر گروه در یک گوشه سالن به صورت حلقه ای کنار هم می نشینند. بعد در فرصت تعیین شده افراد هر گروه درباره سوالی که به آنها ارائه شده با هم بحث و گفت و گو می کنند. در پایان زمان بحث، نماینده هر گروه جمع بندی صحبت اعضای گروه را برای همه حضار بازگو می کند با توجه به این که سوال گروه ها با یکدیگر متفاوت است.
در یکی از تمرین ها با توجه به موضوع همایش «شادی و رضایتمندی» سوالاتی در این باره به 5 گروه تقسیم شده داده شد. اعضای گروه ها پس از بحث و گفت و گو درباره سوالات پاسخ های دسته بندی شده خود را چنین بیان کردند:
گروه اول برای پاسخ به سوال «شادی ابعاد فردی دارد یا اجتماعی؟» گفتند:
«برای پاسخ به این سوال ابتدا باید تعریف درستی از شادی داشته باشیم. در جمع بندی به این نتیجه رسیدیم که شادی، آن چیزی است که فطرت آدمی را به سمت لذت می برد و لبخند او را تحریک می کند. با توجه به گرایش فطری انسان به مدنی و اجتماعی بودن، می توان نتیجه گرفت که بعد اجتماعی شاد بودن به بعد فردی آن غلبه دارد. هر چه جامعه افراد شادتری را دور هم جمع کند به نوعی هم افزایی هم ایجاد کرده است. یعنی شادی را از جمع به افراد تعمیم می دهد و با شاد شدن درونی هر فرد، دوباره این شادی به جامعه برمی گردد.»
گروه دوم برای پاسخ به سوال «آیا می توان شادی را در دیگران ایجاد کرد؟» گفتند:
«باید بین احساس شادی با روحیه شادی در یک فرد تمایز قائل شویم. سوالی در اینجا مطرح می شود که اگر من خودم را پیدا کنم، آیا انسان شادی خواهم بود؟ و بعد به دیگری کمک کنم تا او هم خودش را بشناسد. در این فرایند شناخت طرف مقابل در شاد کردن او موثر است. از طرف دیگر هر فردی با طرق مختلفی مانند خلوت کردن، ارتباط با طبیعت و رفع نیاز می تواند به شادی برسد. سوال دیگری هم مطرح است، اگر شادی من با شادی جمع در تعارض باشد چه کنم؟ به طور مثال در رقابت های جمعی مثل فوتبال یا انتخابات، چه می شد اگر همه بتوانند احساس شادی کنند و کسی احساس شکست و باخت را نداشته باشد. از طرف دیگر موضوع نزدیک شدن به کمال برای دریافت احساس رضایتمندی و شادی بیشتر نیز قابل طرح و بررسی است.»
گروه سوم برای پاسخ به سوال «آیا شادی وقتی حاصل می شود که ما جایگاه خودمان را بشناسیم؟» گفتند:
«چگونه می توان جایگاه خود را شناخت؟ ما با یک کاروان از هستی روبرو هستیم. دیدگاه پازلی در شناخت هستی درست و کامل نیست. ما در یک کاروان یا یک رود قرار داریم که هر زمان ممکن است در یک جای آن قرار بگیریم و لزوما جای ثابت و مشخص نداریم. برای شادی حقیقی هم باید مهره های بازی را بشناسیم و مدیریت کنیم. حداکثر شادی ما زمانی است که حداقل مرارت ها را تحمل کرده باشیم. اگر هستی را به ساحت درون و برون تقسیم کنیم، شادی ترجمان بیرونی احساسات درونی است. از طرف دیگر از آنجا که همه چیز نسبی است، پس یک فرمول ثابت برای شادی وجود ندارد. یک نوع از شادی می تواند به ذات امری مفید برای همه باشد یا حداقل اگر برای همه نیست، برای آنها مضر و آزاردهنده نباشد.
ما در بدو ورود به هستی در برابر خالق، طبیعت و جامعه حیرت می کنیم. وقتی خودمان را به عنوان مخلوق با اینها سازگار کردیم و درست ارتباط گرفتیم می توانیم حداکثر شادی را کسب کنیم.»
گروه چهارم برای پاسخ به سوال «آیا عوامل درونی در شادی موثر است یا عوامل بیرونی؟» گفتند:
«ابتدا به این نتیجه رسیدیم که در یک دیالوگ و گفت و گوی درست باید فرصت کافی داشته باشیم تا بتوانیم از روایت های زیسته خودمان بگوییم و آنها را تحلیل کنیم. اما در این تمرین فرصت برای این کار کم بود و بیشتر پاسخ های کمتر فکر شده و سریع ارائه می شد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که عوامل درونی و بیرونی درهم تنیده هستند و جدا کردن آنها صلاح نیست. چون مرزهای علوم انسانی درهم تنیده هستند و شادی مقوله ای است که علوم انسانی آن را بررسی و تحلیل می کند.»
گروه پنجم نیز با توجه به سخت بودن مفهوم سوال و فلسفی بودن آن نتوانسته بودند به درک درستی از سوال برای پاسخ گویی به آن در فرصت تعیین شده برسند.
شادی و توانایی گفت و گو ابزارهایی برای توسعه و رضایتمندی جامعه بشری
پس از برگزاری تمرین گروهی، دکتر محسن رنانی، اقتصاددان و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان سخنانی را درباره موضوع انتخاب شده در این همایش عنوان کرد.
دکتر محسن رنانی، سخنان خود را با شعری از مولوی آغاز کرد، «از خدا جوییم توفیق ادب/ بی ادب محروم ماند از لطف رب/ بی ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلكه آتش در همه آفاق زد» و گفت: «مولوی در این شعر به خوبی ادب گفت و گو که بهشی از صحبت های این همایش را دربر می گیرد، اشاره کرده است. همه می دانیم که انسان را با عنوان حیوان ناطق خطاب کرده اند، یعنی حیوانی که دارای قوه نطق، توانایی منطقی فکر کردن است. باید توجه داشت که در این تعریف توانایی گفت و گو هم مستتر است. اما معنای دقیق این قوه چیست؟ ما در ذهن مسائل را با قوه منطق و فکر به جریان می اندازیم و بعد با توانایی گفت و گو آن را بیرون می ریزیم. بنابراین برای اثرگذاری قوه نطق، باید جهاز گفت و گو داشته باشیم. آنچه انسان را از حیوان متمایز کرده داشتن همین جهاز گفت و گو است. برخی روانشاسان با انجام یک آزمایش بر روی گوریل ها به این نتیجه رسیدند که آنها هم قوه نطق و تفکر منطقی را دارند اما جهاز صوت و گفت و گو را ندارند.»
دکتر رنانی در ادامه توضیح داد: «پس برای انسان شدن، درس خواندن و منطق فهمیدن کافی نیست اگر آگاهی به روابط اجتماعی و گفت و گو منجر نشود. درواقع اگر توانایی گفت و گو نباشد ما بیشتر «حیوان» هستیم تا «حیوان ناطق». بنابراین جامعه ای که توانایی گفت و گو ندارد هنوز جامعه انسانی کامل نیست.»
استاد اقتصاد دانشگاه در ادامه بحث پیرامون واژه «توسعه» و «سعادت» را مطرح کرده و عنوان کرد:
«بشر سال های طولانی به جای واژه «توسعه» از واژه «سعادت» استفاده می کرد و به دنبال پاسخ گویی برای آن بود. اما میان فلاسفه و اندیشمندان هم درباره مفهوم سعادت، اختلاف نظر فراوانی وجود داشت. در قرون اخیر گفتند اگر آزادی و عدالت را محقق کنیم، هر فردی می تواند سعادت خودش را پیدا کند. بعد از این نتیجه شاهد هستیم که سال ها خونریزی و جنگ برای گرفتن آزادی و برقراری عدالت شکل گرفت اما بشر به سعادت نرسید. تا اینکه در قرن بیستم به واژه توسعه توجه شد. توسعه با ایجاد خط تولید رفاه و خط تولید رضایت می تواند زندگی مطلوبی را به بشر اعطاء کند. همان چیزی که سال ها با واژه سعادت به دنبال آن بودند. برای توسعه و ایجاد رفاه و رضایت، علم و فناوری و مدرنیته به کمک می آیند.»
رنانی در توضیح بیشتر درباره ابزار توسعه گفت: «برای توسعه و ایجاد رضایتمندی باید دنیای مدرن ایجاد کرد. دنیای مدرن و مدرنیته هم نیازمند گفت و گو است. اگر عقل را به جای احساسات و سنت بگذاریم، اگر دولت مدرن داشته باشیم و اگر رواداری کنیم و اجازه اظهارنظر به مخالف را بدهیم می توانیم به جامعه مدرن دست یابیم. درواقع بذر اصلی و نقطه آغازین توسعه گفت و گو است. گفت و گو را بیشتر از همه باید مادران آغاز کنند. از همان کودکی فرزندان به همراه شیر دادن و با هر رفتار کوچکی که می کنند می توانند گفت و گو را به کودکان بیاموزند. بنابراین می توان مادران را عامل اساسی ترویج و آموزش گفت و گو دانست.»
محسن رنانی درباره اهمیت تمرین و آغاز کردن گفت و گو از خانواده ها توضیح داد: «ما چقدر در خانواده ها با یکدیگر گفت و گو می کنیم؟ مثلا چرا یک جلسه درباره زباله های تولید شده در خانه نمی گذاریم و صحبت و تصمیم گیری نمی کنیم تا هربار لازم نباشد با بوگرفتن زباله ها و فریاد مادر یک نفر از اعضا به اکراه زباله را بیرون ببرد؟ چرا قبل از مهمانی رفتن یک جلسه خانوادگی نمی گذاریم تا حرف های همه را بشنویم و درباه چگونه رفتن و چرا رفتن و .... بحث کنیم؟ اگر از همین سطوح ساده گفت و گو را آغاز نکنیم در سطوح بزرگ هم به گفت و گوی درست نخواهیم رسید. چرا ما برای حل مشکلاتمان در جامعه نمی توانیم گفت و گو کنیم؟ چرا هنوز پس از این همه سال بحث سر برخی احکام و وضعیت ماه و ... باعث اختلاف بین مسلمانان است و و حدت و همدلی از بین رفته است و علما دور هم جمع نمی شوند تا با گفت و گو این معضل را برای یک بار حل کنند و پایان دهند؟ مثال هایی از این دست بسیار است و همه اینها به عدم توانایی و تمرین گفت و گو از همان کودکی برمی گردد. بنابراین برای ایجاد جامعه ای که بتواند همه چیز را با گفت و گو حل کند باید از آموزش کودکان و از خانواده آغاز کنیم.»
دکتر رنانی در پایان با گره زدن مفهوم شادی با توسعه گفت: «دیدیم که در مسیر تفکر بشر، سعادت به توسعه ترجمه شد و توسعه به مدرنیته. شرط رسیدن به مدرنیته توانایی گفت و گو عنوان شد. در نهایت شرط لازمی هم برای گفت و گو تعیین شد که چیزی نبود جز شادی. جامعه ای که شادی ندارد، گفت و گو نمی کند و حوصله ندارد. بنابراین برای گفت و گو باید به سمت شاد کردن جامعه برویم. برای شادی 3 شرط ضروری الگوی تغذیه مناسب، تن سالم و باور شایسته وجود دارد. برای شروع به شما توصیه می کنیم با اصلاح الگوی تغذیه و به خصوص ورزش شروع کنید. جامعه ای که ورزش عمومی ندارد شاد نیست. از خانواده آغاز کنید و به همراه آنها برای ورزش بیرون بروید و بعد دوستان و همسایه های خود را ترغیب کنید.»
مناظره، منازعه یا گفت و گو و همدلی؟
در بخش دوم و پایانی همایش، پس از سخنان دکتر محسن رنانی و استراحت و پذیرایی فیلمی از یک مناظره درباره صنعت خودرو برای حضار پخش شد. فیلمی که در آن صاحبان صنایع خودرو و کارشناسان در یک مناظره زنده که از تلویزیون ایران پخش شده با هم سخن گفته اند.
اجرای این بخش به عهده پروین داعی پور بود که از حضار می خواست تا برداشت خود را از نحوه صحبت کردن مناظره کنندگان بگویند و به نقد آنها بپردازند. بسیاری آن را مناظره نمی دانستند چرا که بیشتر به منازعه شبیه بود. برخی نیز به نکات و قواعد گفت و گو اشاره کردند که تقریبا هیچ کدام از آنها در این برنامه رعایت نشده بود.
دکتر رنانی برای جمع بندی انتقادات حضار درباره این فیلم به چند نکته اشاره کرد و گفت: «شرکت کننده ها در این مناظره ها بیشتر به دنبال اثبات خود هستند نه اثبات حقیقت، به همین دلیل مناظره به منازعه تبدیل می شود. در ابتدا باید پیش فرض های گفت و گو یکی باشد تا دیالوگ به درستی شکل بگیرد. یعنی اگر پیش فرض ها یکی نیست نباید اصلا وارد گفت و گو شویم یا باید از قبل درباره برخی از آنها با هم به توافق برسیم. مسئله دیگر این است که گفت و گو یا به قصد یافتن یک حقیقت و همفکری است یا به قصد شناخت یکدیگر و درک متقابل. برای شناخت و درک متقابل در یک گفت و گو به همدلی نیاز داریم. به طور مثال در بحث اختلافات شیعه و سنی نباید بنشینیم و برای گشایش فکری و قانع کردن سر پیش فرض ها گفت و گو کنیم بلکه برای حل مسائل جاری و ساده تری که می تواند اختلافات و کینه ها را کمتر کند گفت و گو کنیم و اینجا نیار به همدلی داریم.»
محسن رنانی در ادامه گفت: «ما نیازمند همدلی بین شیعه و سنی هستیم نه همفکری. گفت و گوهای درون خانواده هم به این آفت مبتلاست و چون پیش فرض ها یکی نیست گفت و گو برای همفکری بیشتر به جدل می انجامد. در صورتی که باید گفت و گو با شرط همدلی را تمرین و ترویج کنیم. این را هم به یاد داشته باشیم که همدلی با همدردی تفاوت دارد. همدلی یعنی خود را به جای طرف مقابل بگذاریم و با احساس او شریک شویم و بعد گفت و گو کنیم. بنابراین همیشه نباید گفت و گوها به قصد رسیدن به یک حقیقت و همفکری برای آن باشد که شرط آن داشتن پیش فرض های یکسان است، بلکه گاهی گفت و گوها برای شناخت و همدلی و رفع مشکلات و اختلافات با درک کردن طرف مقابل است.»
پس از توضیحات دکتر رنانی، داعی پور در پایان از شرکت کنندگان خواست تا احساس و دریافت خود را از حضور در این همایش بگویند تا برای برگزاری بهتر برنامه های بعدی به مسئولان کانون گفت و گو کمک کنند.