به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، بیست و هشتمین درس گفتار اندیشه و عمل با موضوع دین و تحولات زمان از نگاه امام موسی صدر با سخنرانی حجت الاسلام والمسلیمن سید جواد ورعی برگزار شد.
اگر دین ریشه در امر ثابتی دارد چگونه می تواند با تحولات زمان پاسخگوی نیازهای به روز انسان باشد؟ پاسخ به این سؤال موضوع نشست اخیر مؤسسه بود. پرسشی که امام موسی صدر به عنوان فقیه، در ده های 60 و 70 میلادی تلاش می کند نشان دهد چه چیزهایی در فقه تعبیه شده که می تواند به این نیاز پاسخ دهد.
حجت الاسلام سید جواد ورعی، مدرس حوزه، در سخنانش در ابتدا به پیشینه این موضوع و تلاش روحانیون برای پاسخگویی به این نیاز اشاره کرد و سپس به دیدگاه امام موسی صدر پرداخت.
وی در شروع صحبت هایش با اشاره به اینکه فراهم شدن فرصتی برای مرور آثار امام موسی صدر را توفیقی برای خود می داند، بیان کرد: با توجه به اینکه دین امر ثابتی است و ریشه در وحی و آسمان دارد، در برابر تحولاتی که به طور طبیعی انسان با آن ها رو به روست، قهراً با پرسش های جدیدی رو به رو می شود که باید از پایگاه دین به آن ها پاسخ داده شود. دین مجموعه ای است از معارف که به حوزه اعتقادات مربوط می شود و اخلاق که بخش دوم دین است، و احکام یا شریعت. دین مجموعه ای است از این سه حوزه. بحث دین و تحولات زمان را در هر سه حوزه می توان مطرح کرد.
وی ادامه داد: امام موسی صدر در آثارش بیشتر در حوزه شریعت متمرکز شده تا پاسخ دهد چگونه شریعت ثابتی که مربوط به 14 قرن قبل است، پاسخگوی پرسش های امروز و تحولات زمانی در طول تاریخ می تواند باشد.
سید جواد ورعی بحث را با توضیح پیشینه این بحث در آثار متقدمان امام موسی صدر ادامه داد و به آثار و دیدگاه های چند تن اشاره کرد.
وی گفت: صحبت صریح از احکام ثابت و احکام متغیر اولین بار در آثار محقق نایینی از علمای دوره مشروطه بوده. اما به این معنی نیست که سابقه بحث به قرن اخیر بازمی گردد. بلکه اصل موضوع که دین ظرفیت هایی دارد که شریعت می تواند با تحولات همراه شود، پیشینه دارد. شیخ طوسی، از فقهای قرن پنجم در بحث مربو به مالیات این بحث را مطرح کرده که آیا میزان مالیاتی که حکومت باید دریافت کند در زمان های مختلف ثابت است؟ اگر خمس و زکات را مالیات بدانیم، اهل کتاب که باید مبلغی را بپردازند، مقدارش چقدر است؟ شیخ طوسی می گوید نمی توان مقدار مشخصی برای این مالیات تعیین کرد. این بر عهده حاکم جامعه است.
ورعی افزود: در جای جای فقه حتی در آثار قدما در موارد متعددی بحث همخوانی با شرایط ذکر شده است.
وی سپس به دیدگاه امام موسی صدر پرداخت و اظهار کرد: ایشان مانند علمای قبل از خودشان بحث احکام ثابت و متغیر را مطرح کرده اند ولی نکات جدیدی در صحبت هایشان است که تلاش می کنند نشان دهند چطور دین می تواند با زمانه منطبق شود.
این مدرس حوزه گفت: امام موسی صدر می گوید نباید تردید کرد که شریعت بخشی از دین است. به گمانم بیان ایشان در پاسخ به کسانی است که گاهی می خواهند شریعت را از دین جدا کنند. بگویند ما نیازی به شریعت نداریم. همین ایمان و رعایت اخلاق کفایت می کند. امام موسی صدر با چنین گرایش هایی که شریعت را نادیده می گیرند آشنا بودند و به آن پاسخ می دهند.
در یکی از سخنرانی هایشان می فرمایند: آیا کسانی که از ادیان تنها به بعد عقیدتی و اخلاقی آن بسنده کرده و یا از ادیان تنها چنین بعدی را متوقع هستند، بر این باورند که صیانت از ایمان و محافظت از اخلاق نیکو بری کسی که در محیط فعالیت های روزمره اش هیچگونه پایبندی به چارچوبی متناسب با ایمان و اخلاق مزبور ندارد، امکان پذیر است؟ آیا برای انسانی که موجودی واحد است نه متکثر، ممکن است روح خود را از تاثیر جسم خویش جدا کند؟ یا مانع تعامل جسم و روح خود شود؟ و آیا ممکن است ایمان و اخلاقی که از اعمال نفس اند از تأثیر به دور نگه دارد؟ پاسخ کاملا روشن است. زیرا تأثیر متقابل میان تمامی ابعاد وجودی انسان امری است بدیهی. و لذا برای صیانت ایمان و اخلاق به ناچار باید به اعمال و رفتار ویژه ای مقید بود و به اصول و چارچوبی برای صیانت معنوی خود پایبند باشد. [که همان شریعت است] آیا معقول است بپذیریم که انسان در اجتماعی که با مسیر او متناقض است و با ایمان و اخلاق وی منافات دارد زندگی کند ولی تحت تأثیر قرار نگیرد؟
ورعی افزود: اصل ضرورت نیاز به شریعت، اصل اینکه بخشی از هر دینی باید شریعت باشد در غیر این صورت حفظ دو بخش دیگر امکان پذیر نیست.
وی بیان کرد: نکته دیگری که امام موسی صدر بر آن تأکید کرده اند، این است که ما گریزی از تحول نداریم. نمی توانیم در برابر تحولات زمان مقاومت کنیم. ما با تحول و رشد و پیشرفت انسان و تعامل انسان با نظام هستی مخالفتی نداریم. اما آنچه مهم است این تحولات باید براساس اصالت ها و معیارهایی باشد که مورد قبول ما هست. اگر تحول بدون توجه به اصالت ها و معیارها باشد نمی تواند تحول مثبتی باشد. امام موسی صدر می فرماید: کسی از ما نخواسته است که در برابر تحول و پیشرفت مقاومت کنیم و از دستاوردهای انسانی بهره مند نشویم. بلکه باید هویت و اصالت خود را گم نکنیم و دستاوردهای جدید بشری را در چارچوب اصیل خود قرار دهیم و آن ها را با معیارهای خود بسنجیم. برخی را قبول و برخی را رد کنیم تا از نو امتی با اصالت، با همه ابعاد فکری و تاریخی و عملی مفهوم عدالت بسازیم.
سید جواد ورعی ادامه داد: بعد از ذکر نظر امام موسی صدر درباره شریعت به استدلال هایی که ایشان دارند می رسیم. اینکه عرض کردم ایشان نکات جدیدی دارند، استدلال هایی دارند برای اینکه چطور معتقدیم دین به خصوص اسلام می تواند با تحولات زمان پیش برود و هیچ مانعی برای او پیش نیاید. یکی اینکه می فرمایند: داوری عادلانه به طور کلی نیازمند یک قانون آسمانی است. بشر اگر بخواهد در میان خودش یک زندگی عادلانه ای داشته باشد و داوری اش بر معیار عدالت باشد این بدون اتکا به قانون آسمانی، یعنی قانونی که از ورای بشر وضع شده باشد، با توجه به مصالح انسان تشریع شده باشد این امکان پذیر نیست. انسان ها نیازمند قانونی آسمانی اند که بتواند میان انسان ها داوری کند. وقتی هر کس از منظر خود به امور مختلف می نگرد چگونه انسان ها می توانند بدون چنین قانونی با یکدیگر به توافق برسند؟ چگونه می توان پیوندی سالم میان انسان ها برقرار کرد اگر بر امری مطلق یا ارزش ها مبتنی نباشد؟ واحدهای انسانی بدون وجود ارزش های قطعی و مشترک به شرکت های انتفاعی بدل خواهند شد. بشر نمی تواند از قوانین آسمانی یعنی قوانین مطلق و ارزش های اخلاقی بی نیاز باشد.
وی افزود: استدلال دوم ایشان این است که خداوند موجودی نامتناهی است، و کلام او هم که قرآن است، آن هم نامتناهی است. نامتناهی بودن خداوند و کلام خداوند این ظرفیت را ایجاد می کند که این کلام نامتناهی با تحولات زمان هماهنگ باشد. یعنی بشری که می رود سراغ کلام نامتناهی می تواند با تحولات جدید مفاهیم جدیدی از این کلام کشف کند. اینکه می بینید 14 قرن از نزول قرآن گذشته ولی هنوز تازگی قرآن محفوظ است. اینهمه تفسیر بر قرآن نوشته شده، هر مفسری که آمده نکات جدیدی از قرآن استنباط کرده، این نشان می دهد که این دریای بی منتهایی است که بشر هر چقدر هم رشد و یشرفت کند می تواند از این کلام نامتناهی بهره بگیرد.
ایشان می فرماید ما با سه عامل رو به رو هستیم: یک عامل خود انسان، یکی جهان هستی و عامل سوم کلام الهی که قرآن است. می فرمایند: انسان و هستی که پیشرفت جوامع، کنش و واکنش آن هاست و عنصر سومی به نام قرآن، شما می توانید با آن تعامل داشته باشید. بدین ترتیب میان شما و جهان و پیشرفت جوامع و کلام خداوند نوعی هماهنگی منسجم و منظم وجود دارد. بعد می فرمایند البته ما باید به این نکته توجه کنیم باید بگوییم ظاهر قرآن حجت است. این را بنده عرض می کنم. اگر به سمت همان تفکری برویم که بر اخباریون حاکم بود که معتقد بودند ظواهر قرآن حجت نیست.
یا می گفتند ظواهر قرآن فقط برای کسانی حجت است که در عصر نزول قرآن بودند. فقط کسانی که مخاطب پیامبر بودند می توانستند به قرآن استناد کنند. قرآن برای آن ها حجت بود. اگر چنین تفکری حاکم باشد باید قرآن را کنار گذاشت. چنانچه اخباریون این کار را کردند. فکر می کنید که اخباریون که شهرت پیدا کردند به اخباری گری و تنها چیزی که برایشان حجت بود روایات بود، چرا مجبور شدند این کار را کنند؟ به این خاطر که دو حجت را که جزو حجت های اصلی ما بودند از حجیت ساقط کردند، یکی عقل، یکی قرآن. گفتند عقل چون دچار خطا می شود حجیت ندارد. نمی شود به استدلال های عقلی اعتماد کرد. دوم، قرآن. گفتند قرآن فقط برای کسانی که مورد خطاب آیات بودند حجیت داشت، برای ما حجیت ندارد. وقتی قرآن و عقل از حجیت خارج شد تنها منبعی که برای ما می ماند، برای دین شناسی، همین روایت است. مجبوریم سراغ روایات برویم و به ظاهر روایات عمل کنیم. ول با عقل و منطق و قرآن جور نباشد.
ورعی گفت: این نکته ای است که امام موسی صدر به آن توجه دادند. فرمودند: «قرآن کریم با همین الفاظ و معانی و ترتیب آیات و سوره ها کلام خداوند است این اصل سبب جاودانگی دین اسلام در میان ادیان است.» این امتیاز اسلام که معجزه کتبی اش باقی مانده. «همچنین این کتاب پاسخی به مسئله پیشرفت و تحول است. مشکل بسیار شایع و بغرنج این است که نمی توان متون معینی برای جوامع پیشرفته و روابط متغیر و شرایط حیاتی متفاوت دوره های مختلف تاریخی وضع کرد.» این سؤال را به صورت جدی ایشان مطرح کردند.
بعد پاسخ دادند که البته قرآن چون کلامی نامتناهی است، کلام یک موجود نامتناهی است، بنابر این قابل اسفتاده در گذر تحولات و مقتضیات زمان. بعد می فرمایند البته دریافت هر کلامی و اتکای به هر کلامی دو شرط دارد: یکی اینکه ما پایبند باشیم به دلالت های حقیقی و مجازی آن الفاظ. که عرض کردم این حرف در برابر اخباری هاست. دوم اینکه باید سطح آگاهی و فرهنگ گوینده را در نظر داشته باشیم. این کلام خداست. کلام انسان نیست. کلام انسان معمولی نیست. برای تشبیه فرمودن همانطور که ما سخن یک کودک را می توانیم با کلام یک حقوقدان مقایسه کنیم. در یک مقیاس وسیع تری کلام بشر قابل قیاس با کلام الهی نیست.
ظرفیت کلام بشر محدود است. نمی توان مفاهیم نامتناهی از آن برداشت کنید. این ویژگی منحصر به قرآن است. عنصر سومی که امام موسی صدر روی آن تأکید می کنند، اجتهاد است که این در فرمایشات شهید مطهری هم هست که ظرفیتی در شریعت اسلام پیش بینی شده تا این مشکل ربط ثابتات به متغیرات را بشود حل کرد. و آن عنصر اجتهاد است. که فقیه می تواند با اجتهاد خودش شناسایی احکام ثابت را از احکام متغیر شناسایی کند. موضوعات ثابت را از موضوعات متغیر تشخیص دهد.
ورعی ادامه داد: امام موسی صدر در این مورد می فرمایند: آسمانی بودن قانون به این معنا نیست که انسان از فکر کردن منع شده باشد، حتی قانون آسمانی در مراحل اجتهاد و استنباط نیاز به تفکر انسان دارد. اجتهاد، پویایی و پیشرفت و نگاه به زمین است در چارچوب غیبی مطلق آسمانی حکم. مطلق و غیبی بودن حکم مانع پویایی حکم و مطابقت با نیازهای انسان نمی شود. و این عنصر اجتهاد است که می تواند این را تأمین کند.
این مدرس حوزه در بخش پایانی سخنانش به راهکارهای پیشنهادی امام موسی صدر برای تناسب دین به تحولات و موضوعات جدید اشاره کرد و گفت: ایشان برای اینکه راهکارهایی نشان بدهند برای تضمین این تحول، یعنی تناسب دین با تحولات زمان، راهکارهایی را که در شریعت تعبیه شده نشان می دهند که فهرست وار عرض می کنم. یکی این است که باید به موضوعات احکام توجه کنیم و شناسایی کنیم موضوعات ثابت را از موضوعات متغیر. چون در شریعت رابطه بین حکم و موضوع رابطه علت و معلوم است. تعیین موضوع نسبت به حکم علت است نسبت به معلول. حکمی که از ناحیه شرع صادر شده روی موضوع معینی قرار گرفته. به محض تغییر موضوع حکم هم تغییر می کند. این یکی از نکاتی است که امام موسی صدر به آن توجه دادند. مثلا مسئله فقر در زکات. یکی از موارد مصارف زکات فقر تعیین شده است.
زکات را باید به مصرف فقرا رساند. امام موسی صدر این نکته را اضافه کردند که مفهوم فقر چیست؟ فقیر در شرایط مختلف زمانی و مکانی متفاوت است. این مفاهیم مختلف عرفی که تابع شرایط زمانی و مکانی است در ازدواج یکی از مفاهیم نفقه زن است. آیا مفهوم نفقه ثابت است؟ نفقه ای که یک روستایی باید به همسرش بدهد با نفقه ای که کسی که در شهر کوچکی زندگی می کند با کسی که در شهر بزرگ زندگی می کند مفهوم یکسانی دارد؟ خیر. مخارج همسر در این محیط ها متفاوت است.
ورعی افزود: بنابراین احکامی که در شریعت روی موضوعای رفته تابع بقای موضوع است. اگر موضوع تغییر کرد حکم هم به تبع او تغییر می کند. برخی از مثال هایی که امام موسی صدر زدند ناظر به این ظرفیت شریعت است. مثال دیگری که زدند راجع به بلوغ و سن رشد است. برخی احکام روی بلوغ رفته ولی یک سری احکام روی رشد رفته. ممکن است کسی بالغ باشد ولی رشید نباشد. ممکن است کسی برای خرید یک ماشین معمولی ازرشد کافی برخوردار باشد ولی همین آدم را اگر برای معامله کلانی بفرستند مشخص نیست رشد لازم را داشته باشد. رشد مفهومی متغیر است.
وی ادامه داد: امام موسی صدر می فرمایند گونه دوم به اصولی اختصاص دارد که در شریعت به عنوان قاعده پیش بینی شده. مثلا گفته شده المؤمنون عند شروطهم. انسان اگر قول و قراری گذاشت باید به آن وفادار باشد. در زمان جدید عقدها و معاملاتی رایج شده که در گذشته نبوده. آیا باید بگوییم چون در شریعت ما این سابقه ندارند باید آن ها را کنار گذاشت و خلاف شرع است؟ اینطور نیست. قواعدی در شریعت پیش بینی شده که پاسخگوی این موارد است.
حجت الاسلام ورعی در پایان گفت: گونه سوم در فرمایشات امام موسی صدر عناوین ثانویه است. در شریعت ما عناوین ثانویه پیش بینی شده که این عناوین حاکم بر عناوین اولیه است. یک مثال ساده آن این است که خوردن گوشت غیر ذبح اسلامی بر مسلمان حرام است ولی در همین شریعت گفته اند اگر کسی دسترسی به گوشت ذبح اسلامی ندارد و در حال مرگ است مجاز است از همین گوشت به قدر رفع خطر بخورد. این عنوان ثانویه اضطرار است که باعث می شود کاری که در حالت اختیار ممنوع است در حالت اضطرار مجاز شود. یا عنوان حرج، وقتی انسان به حرج و مشقت بیفتد، کارهایی برای او مجاز می شود. این عناوین ثانویه که از نظر برخی فقها قابل گسترش است، راه دیگری است که در شریعت پیش بینی شده که می شود برخی از احکامی را که در شرایط عادی ثابتند با این عنصر دچار تغییر و تحول شوند.